فراتر از آنچه تا امروز دیده ایم ممکن است، وقتی با هم به یک سو بنگیرم

کرج، چهار راه طالقانی، ساختمان پزشکان شاه کرم

تلفن تماس : ۰۹۰۵۸۷۹۱۲۲۶

روانشناس خوب در کرج

روانشناس خوب

تعریف روانشناسی:

روانشناس خوب در کرج : علمی میباشد که رفتارها و فرآیندهای ذهن انسان را مورد مطالعه و بررسی قرار میدهد. علم روان‌شناسی موضوعاتی همچون عملکرد ذهن ، احساسات ، شناخت ، عواطف ، ادراک ، تمرکز ، روابط بین فردی و اجتماعی ، روابط خانوادگی ، شخصیت شناسی و رفتارهای فرد را هم در بر میگیرد.

به چه کسی روانشناس گفته میشود؟

دکتر روانشناس دارای تخصص های گوناگون و مهارت های متفاوتی از جمله:

  • متخصص زنان،
  • مردان، خانواده،
  • روانسنجی

و ویژگی های آنها، دکتر روانشناس ازدواج، از قبل تا بعد از آن و همچنین متخصص تربیت و آسیب های کودکان میباشد، که این مهارت ها کاملا متفاوت با رشته ها و تخصص های بالا می باشد.

مزایای استفاده از یک مشاور با تخصص دکترا به شما این امکان را میدهد تا به راحتی و به صورت علمی با شما برخورد بشود و مشکل شما به سادگی حل شود.

روانشناس باید چه ویژگی هایی شخصیتی داشته باشند:

سلامت روانی:

او از سلامت روانی برخوردار باشد و به سلامت خود اهمیت بدهد چون دیدگاه مردم به روانشناس این میباشد که او باید خود از هرگونه خشم و حالت های تهاجمی به دور باشد وگرنه چگونه می توان به او اعتماد کرد.

علاقه وی به یادگیری علم روانشناسی روز:

یک روانشناس خوب باید علم و آگاهی خود را نسبت به مسائل روز دنیا افزایش بدهد که این آگاهی ها را می تواند از انجمن روانشناسی آمریکا و یا منابع دیگر کسب بکند.

او نباید خود را به دانستنی های قبلیش محدود کند چون با پیشرفت علم و صنعت و ماشینی شدن جامعه کنونی، رفتار و کردار و طرز تفکر انسان ها نیز دستخوش تغییر و تحول شده.

وظایف روانشناس:

روانشناس با به کارگیری روش های آموزشی و روان درمانی بیماری های روانی شامل اختلالات شخصیتی ، وسواس ، اضطراب ، خشونت ،پانیک ، پوبیا  را درمان می کند.

یک روانشناس علاوه بر درمان قادر به مشاوره های تحصیلی ، شغلی ، ازدواج ، کودک می باشد.

روانشناس به تعلیم و تربیت و آموزش شیوه های صحیح تفکر و رفتار می پردازد.

۱-راهنمایی:

راهنمایی در عرصه ی روانشناسی سه وی‍ژگی دارد:

  • ۱) راهنمایی شغلی
  • ۲) راهنمایی کودک
  • ۳) راهنمایی آموزش.

در این روش معمولا مراجعه کننده پرسش هایی دارد که روانشناس به آنها جواب می دهد و در موارد ضروری توصیه هایی میکند که از سوی مراجعه کننده پذیرفته می شود، لذا برای حل مشکلات اساسی و پیچیده روانشناختی روش متناسبی نمی باشد.

روانشناس خوب در کرج

۲-مشاوره:

مشاوره یک فرآیند کمکی و تعاملی یاورانه میباشد که از طریق رابطه ای بین دو نفرکه مشاور و مراجع می باشند انجام می گیرد.

در این رابطه، روانشناس با داشتن مهارت ها و آگاهی های علمی و حرفه ای تلاش میکند مراجع را با روش هایی منطبق بر نیازمندی هایش یاری کند.

تا هر چه بیشتر درباره ی خود بیاموزد و بینشی را که به این طریق درباره ی خود کسب می کند در رابطه با هدف های معین، واقع بینانه، ادراک شده بطور مؤثری مورد استفاده قرار دهد و در نتیجه فردی سعادتمند و عضوی سازنده برای جامعه باشد.

۳-روان درمانی:

مهمترین نوع مداخلات روانشناختی میباشد که در زمینه اختلالات و بیماری های روانی بکار گرفته می شود.

روان درمانی فعالیتی هدفمند ، تخصصی و بسیار حساس میباشد که نیازمند آموزش، هنر درمان، مهارت و تسلط خاص میباشد.

مانند روان درمانی وسواس یا افسردگی. نکته قابل ذکر این میباشد که مداخلات روانشناختی و اثر بخشی آنها در یک جلسه امکان پذیر نمیباشد و نیازمند تعداد جلسات متداول می باشد، حتی در بسیاری از موارد، جلسات پیگیری بعد ازپایان دوره هم ضروری است.

لذا دیدگاه پزشکی به فعالیت روانشناسان بدین ترتیب میباشد که پس از یک معاینه نسخه ای بصورت دستورات درمانی ارائه گردد و در یک یا دو جلسه پایان یابد مسلما دیدگاهی غیر علمی و غیرروانشناختی میباشد.

روانشناسی بالینی چیست؟

رشته ای از روان‌شناسی میباشد که به فهم، پیش‌بینی و بهبود نابهنجاری ها، ناتوانی و آشفتگی‌های شناختی، هیجانی، زیست شناختی، روان‌شناختی، اجتماعی و رفتاری کمک می‌کند و در بخش وسیعی از جمعیت‌های در جستجوی درمان نقش دارد کاربردهای چند‌گانه آن شامل:

  1. ارزیابی و تشخیص،
  2. مداخله و درمان،
  3. مشاوره،
  4. آموزش و نظارت بر کار روان‌درمانگرها،
  5. پژوهش و مدیریت.

عمده کارهای روانشناس بالینی در راستای درمان و تشخیص، آموزش و پژوهش میباشد .

اکثریت روانشناسان در این رشته مشغول به کار هستند

. یعنی رشته‌ای که سر و کارش با کاربرد اصول روان شناختی در امر تشخیص و درمان معضلات رفتاری و عاطفی میباشد.

مثلاً بیماری روانی، بزهکاری نوجوانان، رفتارهایی که منجر به جرم می شود، اعتیاد به داروها، عقب‌ماندگی ذهنی، جدال های زناشویی و خانوادگی، و سایر معضلات کم سازگاری.

روان‌شناسی بالینی می‌تواند در تیمارستان ، دادگاه‌های کودکان یا ارگان های نظارت بر تبهکاران ، درمانگاه‌های بهداشت روانی، نهادهای ویژه با روان‌پزشکی، رابطه تنگاتنگی داشته باشد.

منبع: کانون مشاوران ایران

روانشناس خوب در کرج

حفظ تعادل در رابطه

حفظ تعادل در رابطه

حفظ تعادل در رابطه : از نگاه من، تعادل جایگاهی در وسط میباشد. نقطه‌ای در میانه که از خواص دو سوی یک ویژگی بهره برده ولی به هیچ طرف سنگینی نمی‌کند. اهرم نمونهٔ مناسبی از تعریف تعادل میباشد. همیشه به سمتی خم می‌شود تا زمانی که در دو طرف آن وزنهٔ یکسان قرار دهیم.

می‌توان تعادل را هر چیزی یافت. در کار، زندگی، رابطه ی اجتماعی و… و در مقابل، اعتیاد یکی از نشانه‌های خارج شدن از تعادل میباشد و دلیلش کمبود یا نبود توجه در آن قسمت است؛ مانند اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی که از کمبود کیفی رابطه‌های اجتماعی شکل می‌گیرد.

در رفتارهای کند و تند، تصمیم‌های احساسی و منطقی یا نبود اولویت به کار یا زندگی و در هرجایی که بتوان دوگانگی تعریف کرد، بی‌تعادلی ممکن میباشد.

روابط نیز از این موضوع مستثنا نمیباشد. زمانی که می‌توان آن را به رابطه ی دور و نزدیک تقسیم کرد و انتظار تغییر داشت، پس براحتی می‌توان عدم تعادل را مشاهده کرد.

ریشه ی عدم تعادل در روابط کجاست؟

از دیدگاه من، ریشه ی آن در خودآگاه و ناخودآگاه نهفته میباشد. بخشی از آن مربوط به کنش و واکنش‌هایی میباشد که سعی می‌کنیم به‌اصطلاح «آگاهانه» باشد و قسمتی دیگر ریشه‌ در ذهنیت و باورمان دارد که رابطه‌ها (افراد) را خوب و بد، عاقل و نادان، مهربان یا نامهربان می‌بیند.

ازاونجایی‌که برای ذهن گیجی چندان خوشایند نیست و نمی‌تواند در مورد شخصی وضعیتی نامشخص داشته باشد، دائم در حال تفکیک، جدا کردن و تقسیم افراد به دایره‌های دور و نزدیک است.

به رفتاری جذب می‌شویم چون از آن لذت می‌بریم و از دیگری طرد می‌شویم چون برایمان خوشایند نمیباشد. همین علت باعث می‌شود که به سمتی بیش‌ازحد جذب شویم و از سوی دیگر به‌شدت دور شویم که درنهایت بی‌تعادلی شکل می‌گیرد.

چطور می‌توان بی‌تعادلی را تشخیص داد؟

در چندین حالت:

  • زمانی که نگه‌داشتن حد میانه دشوار می‌شود و رفتارمان دائم در نوسان است؛
  • شرایطی که به‌سختی بتوان به نظر، رفتار و رویکردی دیدگاه بی‌طرف داشت؛
  • موقعیتی که درک دیگری، ممکن نباشد.

همچنین این شرایط درجایی برای خود و دیگری نمایان می‌شود که سطح رابطه در کوتاه زمانی، بسیار کم یا بسیار زیاد تغییر بکند. بطور مثال:

  • تعداد دفعات دیدار یا شنیدار بسیار زیاد یا کم می‌شود؛
  • میزان دل‌تنگی به‌شدت بالا می‌رود یا پایین می‌آید؛
  • سطح وابستگی بسیار کم‌وزیاد می‌شود.

این‌ها نمودارهای تغییری برای تشخیص رابطه‌های نامتعادل میباشد؛ یعنی اگر در طول زمان کوتاهی، هرکدامش رشد (بالا و پایین) محسوسی کرد، آنگاه می‌توان بی‌تعادلی در رابطه را انتظار داشت.

منظورم از رشد، سعودی یا نزولی میباشد. رشد به معنی حرکت میباشد. گاهی به بالا سعود و گاهی به پایین سقوط می‌کند. مثلاً اگر تعداد دفعات دیدار با دوستی از یک‌بار در هفته به‌یکبار در ماه رسید، آنگاه رشد نزولی دارد.

در طبیعت هم‌چنین میباشد. برای رشد، روندی وجود دارد و هرگز یک‌دفعه نیست؛ مانند روند زیاد یا کم شدن سطح آب، سرد یا گرم شدن در تغییر فصل. درواقع سرعت روند رشد است که می‌تواند ما را از شرایط بی‌تعادلی مطلع بکند؛ مانند شدت خشک شدن دریاچهٔ ارومیه، پایین آمدن یک‌بارهٔ سطح آب و روند تصاعدی انقراض یوزپلنگ.

در مثال‌های بالا، زمانی رویدادها توجه برانگیز میباشد که از روند طبیعی خود خارج می‌شود و میزان رشد سعودی و نزولی آن نامتعادل است.

همین رویه را می‌توان در طبیعت رابطه‌های خود نیز جویا شد. در این شرایط هیچ‌گاه از رشد یا تخریب یک‌بارهٔ رابطه متعجب نمی‌شویم چراکه چیزی به نام اتفاق‌های «آنی» در رابطهٔ متعادل وجود ندارد و همه‌چیزی روندی است که بالا و پایین دارد.

اگر در دوری و نزدیکی، کدورت و آشتی یا رفاقت و قضاوت رابطه‌ای، روندی مشاهده می‌شود آنگاه شرایط برای متعادل کردن آن هموارتر است. ولی اگر بجای توجه به این نکات، فرافکنی کنیم، دنبال مقصر باشیم و در جایگاه قربانی بایستیم، آنگاه نمی‌توان چندان امیدی با بازگشت رابطه داشت.

حفظ تعادل در رابطه

روانشناس خوب در کرج

پیشنهادهایی برای تعادل در رابطه:

پذیرش:

بسیاری از مشکلات در روابط زمانی نمایان می‌شود که ما توانایی پذیرش دیگری به آنچه هست را نداریم. برعکس مایلیم او نیز همانند آنچه ما می‌پنداریم و می‌پسندیم رفتار کند. این نگاه از همان تقسیم‌بندی خوب و بد، زشت و زیبا یا حق و ناحق پرورش‌یافته است.

پذیرفتن دیگری، شرایطی برای ایجاد صمیمیت و راحتی، حس پذیرفته شدن و امنیت در فرد مقابل میباشد. با نیت پذیرش رفتار، گفتار و کردار دیگری می‌توان سعی کرد برچسب‌ها را تا حد توان حذف کنیم و تا زمانی که آسیبی از دیگری به ما نرسد، رفتاری زشت و زیبا، گفتاری خوب و بد یا کرداری حق یا ناحق نیست.

لازم نیست باکسی موافق بود ولی هم‌ زمان نیازی هم به مقابله با آن نیست.

هرچه توانایی پذیرش ما برای دیدگاه‌های متفاوت بیشتر بشود، مهارت تعامل با محیط نیز افزایش پیدا می‌کند.

نگاه شامل:

زمانی که ما فردی، دیدگاه یا نظری را بخشی از خودمان می‌دانیم، پذیرش آن آسان تر می‌شود؛ یعنی به‌جای جدا کردن و تقسیم‌بندی به خودی و غیرخودی، می‌توان آن را بخشی از خودمان دانست. این همان روشی میباشد که در تمام ادیان، ما را به پذیرش خواهر و برادرهای معنوی خود دعوت می‌کند.

اکنون زمان آن رسیده تا دنیا را با نگاه شامل و سخاوتمندی تسخیر کنیم و نه با جنگ و نیروی خشن.
– سادگورو

گفت‌وگو:

بهترین روش برای حل‌وفصل مشکل‌های میان دو نفر، گفت‌وگو میباشد. در این روش اول می‌شنویم و بعد سخن می‌گوییم. به ترتیب واژهٔ گفت‌وگو توجه داشته باش.

حفظ تعادل در رابطه

برای خواندن آخرین مقاله درمورد چرا باید کتاب بخوانیم اینجا کلیک کنید.

نیکا، روانشناس خوب در کرج

چرا باید کتاب بخوانیم؟

چرا باید کتاب بخوانیم؟

چرا باید کتاب بخوانیم ؟

با خواندن کتاب‌های مختلف شما با هر مسئله‌ای بارها از زوایای مختلف روبرو می‌شوید. مثل اینکه کسی نقشه فرار را روبروی شما گرفته باشد! تمامی راه‌ها و انتخاب‌ها برای شما روشن و واضح‌ میباشند. شما بارها در قالب شخصیت‌های متفاوت زندگی کرده‌اید و تصمیم‌های متفاوتی گرفته‌اید. شما کم کم همان پیر خردمندی می‌شوید که در تمام داستان‌ها حسرتش را می‌خوردید! حقیقت جالبی که در مورد اکثر انسان‌ها وجود دارد آرزوی زیستن چندباره و تجربه زندگی‌های متفاوت میباشد، اما اکثر آن‌ها از این تجربه‌ای که به راحتی در اختیار آن‌ها گذاشته شده غافل‌اند! کتاب خوب! ماشین زمانی که همه، سال‌ها از آرزوی داشتنش دم می‌زنند همان ادبیات میباشد! شما با مطالعه در زمان سفر می‌کنید. (بسیار سفر باید تا پخته شود خامی…)

ذهن شما بصورت ناخودآگاه سرشار از کلمات و لغات میباشد، پس بصورت ناخوداگاه شما خیلی بهتر از بقیه قادر به توضیح درونیات و تفکرات و باز کردن مسایل میباشید. شما با انواع استعاره و توصیف در کتاب‌ها مواجه شده‌اید پس به راحتی استعاره پنهان پشت هرچیزی را درک می‌کنید. زندگی ما و این دنیا یک استعاره بزرگ میباشد و چطور بدون درکی از ادبیات می‌توانیم از این استعاره رازگشایی کنیم؟

نحوه دریافت شما بعنوان یک فرد کتاب‌خوان حتی از یک فیلم هم بسیار متفاوت‌تر از یک فرد عادی خواهد بود. شما در بحث‌ها خیلی راحت‌تر از یک فرد غیر کتاب‌خوان موفق به توضیح و صحبت کردن می‌شوید. دیدگاه شما نسبت به خیلی از مسایل بازتر و وسیع می‌شود و براحتی می‌توانید تصمیماتی بگیرید که زندگی شما را از اشتباه و تجربه‌های بد خالی کند.

در دنیای امروز چیزی که بیشتر از هر موضوعی اهمیت دارد شخصی‌سازی میباشد. همه سعی در شخصی‌سازی و درست کردن سبک و روش‌های شخصی برای زندگی‌شان میباشند. چیزهایی که نشان دهد من با دیگری متفاوت هستم. من سبک و عقیده خود را دارم. هیچ‌چیز به اندازه کتاب خواندن شما را در شخصی‌سازی موفق نمی‌کند. ذهن شما قدرت پردازش و دریافت عمیقی پیدا می‌کند که ناخوداگاه سبک زندگی و عقاید شما را تحت شعاع قرار می‌دهد. این تغییر است که شما را از بقیه متفاوت می‌کند نه صرف بیان یک جمله از فلان نویسنده در فلان کتاب!

چرا باید کتاب بخوانیم؟

ادبیات به نجات زندگی آدم‌ها برخاسته. ادبیات دست شما را باز گذاشته که با خواندن یک کتاب خوب به تحول برسید که در زندگی عادی شاید هرگز به آن نمی‌رسیدید! ادبیات به شما قدرت فوق‌العاده تصور و تخیل را می‌دهد. این اجازه که خود را جای کس دیگری بگذارید که با همذات پنداری به تصفیه روح و روان خود برسید. شما با خواندن یک کتاب تاریخی و ستم‌هایی که به انسان‌های دیگر روا شده و با قدرت همذات پنداری به درک عظیمی از زندگی می‌رسید. رنج تمام انسان‌ها رنج شخصی خود شما است پس دیگر نمی‌توانید به ظلم و تبعیض بی‌تفاوت باشید نمی‌توانید خشونت نشان بدهید. ادبیات به شما این اجازه را می‌دهد که با خواندن یک کتاب خوب خود واقعی‌تان را پیدا بکنید با خواندن یک داستان به فلسفه و خودشناسی برسید. ادبیات عظیم‌ترین موتور محرک روح انسان میباشد چون شما را قادر می‌سازد با خواندن یک داستان به تاریخ یا اجتماع – سیاست – فلسفه – روانشناسی و غیره برسید، فکر کنید و بفهمید.

تفاوات اصلی ادبیات با سایر رشته‌ها در همین میباشد. شما نمی‌توانید یک کتاب صرف فلسفه یا سیاست بخوانید و به همه مفاهیم ذهنی دیگر هم دست بیابید. اما ادبیات زندگیست. چرا؟ چون دقیقا مثل خود زندگی همه چیز را با هم دارد و در بر می‌گیرد.

خیلی از افرادی که اهل مطالعه میباشند خوانندگان ادبیات داستانی را جز خوانندگان جدی نمی‌شمارند! این افراد در اشتباه محض‌اند! ادبیات همه آن چیزی است که ما برای زندگی کردن لازم داریم. یک کتاب خوب می‌تواند مسیر زندگی شما را تغییر دهد. داستان‌ها بیشتر از هر مرجع دیگری به شما آموزش می‌دهند. یک نویسنده بعنوان یک انسان می‌خواهد بهترین و عمیق‌ترین دریافت خود از زندگی‌اش را بنویسد و در اختیار مخاطب قرار بدهد، خواندن این بسته اطلاعاتی فشرده دقیقا مانند همان عصاره کیمیاگری میباشد که بعد سال‌های آزمون و خطا و تجربه به دست آمده و در چند قطره جمع شده است. هر کتاب خوب همان محلول کیمیاگری از انسانی بزرگ است. چطور می‌توانید از سرکشیدن محلول خودداری کنید؟

ما اینجاییم که زندگی کنیم. اما چطور می‌توان بهتر زندگی کرد؟ مثل تمام چیزهای دیگر با تمرین! کتاب خوب همان تمرینی میباشد که ما را برای غلبه بر این زندگی غیرقابل پیش‌بینی کار کشته می‌کند! ادبیات همان مربی سختکوشی است که عرق شما را خشک می‌کند و شما را به داخل رینگ می‌فرستد!

مقاومت نکنید! کتاب خوب بخوانید. شما نمی‌دانید اما شاید در کتابی که می‌خوانید جمله‌ای، شخصیتی و یا کلیدی برای قفل درون شما وجود داشته باشد. از باز کردن و وسیع شدن روح خود نترسید. از اینکه در سن کم به تجربه تمام دنیا برسید نترسید. قطعا احساس پیری نخواهید کرد! شما کم کم به قدرت انتخاب و آزادی و رهایی می‌رسید که دیگر به هرچیزی تن نمی‌دهید، خود را اسیر زندگی روزمره و بی‌ارزش نمی‌کنید. ممکن است دیگران مطالعه های شما را مسخره کنند چون ترس همین تفاوت‌ها راحت‌شان نمی‌گذارد. ترس اینکه نکند او سهم بیشتری از زندگی ببرد و من نه! چون به تدریج شما به زندگی و مجموعه رفتارها و انتخاب‌هایی می‌رسید که بسیار انسانی‌تر و رهاتر از زندگی یک فرد غیر کتاب‌خوان میباشد.

پس هر زمان دیگری که کسی از شما پرسید چرا کتاب می‌خوانی؟ بگویید چون از بزرگ شدن روحم ابایی ندارم. چون من انسان حریصی میباشم و می‌خواهم به جای هزاران نفر زندگی کنم.

چرا باید کتاب بخوانیم؟؟

جهت ارتباط با روانشناس خوب در کرج با ما در ارتباط باشید.

برای خواندن آخرین مقاله درمورد اختلالات جنسی اینجا کلیک کنید.

علائم استرس و اضطراب

علائم استرس و اضطراب

اهمیت تشخیص استرس و اضطراب:

علائم استرس و اضطراب : تعداد زیادی از مردم در مراحل مختلفی از زندگی خود اضطراب را تجربه کرده‌اند. در واقع اضطراب واکنش خیلی عادی نسبت به رویدادهای استرس‌زای زندگی مثل تغییر محل زندگی، تغییر شغل یا مشکلات مالی میباشد. با این وجود، اگر علایم استرس و اضطراب طولانی‌تر از رویدادهایی باشند که باعث ایجاد آن شده‌اند و در زندگی شخص نیز ایجاد اختلال کنند. بروز علایم استرس و اضطراب می‌توانند ناتوان‌کننده باشند، اما می‌توان آن ها را با کمک مناسب از متخصص پزشکی تشخیص داد و مدیریت کرد. در این راستا تشخیص زودرس علایم استرس و اضطراب بسیار مهم میباشد.

نیکا، روانشناس خوب در کرج

۱- نگرانی مفرط:

یکی از شایع‌ترین علایم استرس و اضطراب، وجود نگرانی مفرط میباشد. نگرانی مرتبط با استرس و اضطراب به رویدادهای ایجادکننده آن مربوط نیست و بطور طبیعی در پاسخ به شرایط عادی و روزمره رخ می‌دهند. با در نظر گرفتن معیارهای تشخیص علایم استرس و اضطراب فراگیر، این نوع نگرانی باید در بیشتر روزها و حداقل به مدت شش ماه رخ دهد و کنترل آن نیز دشوار باشد تا بتوان آن را از علائم اختلال به شمار آورد.

همچنین این نگرانی‌ها بسیار شدید میباشند، و متمرکز شدن و انجام وظایف روزانه را نیز دشوار سازد. افراد زیر ۶۵ سال بویژه آنهایی که مجرد هستند، وضعیت اقتصادی اجتماعی پائین‌تری دارند و دارای عوامل استرس‌زای زندگی هستند، بیشترین ریسک ابتلای به استرس و اضطراب فراگیر را دارند.

۲- برانگیختگی و آشفتگی مداوم:

وقتی که شخصی احساس اضطراب می‌کند، دستگاه سمپاتیک وی به شرایط فرامحرک می‌رود. این امر موجب مجموعه تاثیراتی در سراسر بدن مانند ضربان بالا، عرق‌کردن کف دست، لرزش دست‌ها و خشکی دهان در فرد می‌شود. این علایم استرس و اضطراب به این علت رخ می‌دهد که مغز اعتقاد دارد که خطری در حال وقوع است و بدن شما را برای واکنش به تهدید آماده می‌کند. در این شرایط، بدن شما خون را از سیستم گوارشی دور کرده و آن را به ماهیچه‌هایی که برای دویدن و جنگیدن به آنها نیاز دارید هدایت می‌کند. همچنین ضربان قلب شما را افزایش داده و قدرت حواس شما را افزایش می‌دهد.

این تغییرات بدن، هنگام بروز یک تهدید واقعی مفید میباشند، ولی اگر ترس ریشه در ذهن شما داشته باشد و حقیقت نداشته باشد، این شرایط می‌توانند ناتوان‌کننده باشند. حتی برخی تحقیقات حاکی از آن است که افراد مبتلا به علایم اضطراب و استرس مشابه با افراد بدون استرس و اضطراب، توانایی کاهش برانگیختگی خود را ندارند و ممکن است اثرات اضطراب را برای دوره زمانی طولانی‌تری احساس کنند. ضربان قلب سریع، عرق کردن، لرزش و خشکی دهان همگی از علایم استرس و اضطراب هستند و افراد مبتلا به استرس و اضطراب ممکن است این نوع از برانگیختگی را برای دوره‌های زمانی طولانی تجربه کنند.

۳- احساس بیقراری:

بیقراری به ویژه در کودکان و نوجوانان یکی دیگر از علایم استرس و اضطراب میباشد. هنگامی که شخصی بیقرار است، اغلب آن را به عنوان احساس “بی‌تابی” یا “دلیلی ناخوشایند برای تحرک” توصیف می‌کند. در مطالعه‌ای بر روی ۱۲۸ کودک مبتلا به استرس و اضطراب مشخص شد که ۷۴ نفر از آن‌ها بیقراری را به عنوان یکی از علایم استرس و اضطراب خود گزارش کرده‌اند.

البته بیقراری در همه افراد مبتلا به اضطراب رخ نمی‌دهد، ولی این یکی از علایم خطری است که پزشکان هنگام تشخیص به دنبال آن هستند. اگر تجربه بیقراری را در اکثر روزها به مدت بیشتر از شش ماه را تجربه کرده‌اید، این مورد ممکن است از علایم استرس و اضطراب باشد. وجود بیقراری به تنهایی برای تشخیص استرس و اضطراب کافی نیست، اما اگر به طور متناوب رخ دهد، می‌تواند یکی از علایم آن باشد.

۴- خستگی:

براحتی خسته شدن نیز نشانه بالقوه دیگری از استرس و اضطراب فراگیر است. این نشانه می‌تواند تا حدی عجیب باشد، چرا که اضطراب معمولا با بیش‌فعالی یا تحریک‌پذیری مرتبط میباشد. برای برخی افراد خستگی می‌تواند ناشی از حمله اضطراب باشد در حالیکه برای برخی دیگر خستگی می‌تواند مزمن باشد.

مشخص نیست که آیا این خستگی ناشی از سایر علایم استرس اضطراب است (نظیر بیخوابی یا تنش عضلانی) و یا ناشی از اثرات هورمونی اضطراب مزمن میباشد. با اینحال مهم است توجه داشته باشید که خستگی نیز می‌تواند ناشی از علایم افسردگی یا دیگر شرایط پزشکی باشد، ولی خستگی به تنهایی برای تشخیص استرس و اضطراب کافی نیست. اگر خستگی با نگرانی مفرط همراه باشد می‌تواند علایم استرس و اضطراب باشد. ولی می‌تواند نشانه سایر اختلالات پزشکی نیز باشد.

۵- دشواری تمرکز:

بسیاری از افراد مبتلا به اضطراب دشواری و مشکل بودن تمرکز کردن را گزارش کرده‌اند. یک مطالعه بر ۱۵۷ کودک و نوجوان مبتلا به استرس و اضطراب نشان داد که بیش از دو‌ سوم آنها در تمرکز کردن مشکل دارند. برخی مطالعات نشان داده‌اند که اضطراب می‌تواند حافظه کاری (نوعی از حافظه که مسئول نگهداری اطلاعات کوتاه مدت میباشد) را قطع کند. این مورد ممکن است به توضیح کاهش قابل توجه در عملکرد افرادی که اغلب دوره‌های اضطراب شدیدی را تجربه می‌کنند، کمک کند. از آنجا که دشواری تمرکز می‌تواند علایم ناشی از دیگر اختلالات سلامت روان نیز باشد (نظیر اختلال کمبود توجه یا افسردگی)، لذا این مورد به تنهایی برای تشخیص استرس و اضطراب کافی نمیباشد.

۶- تحریک‌پذیری:

اکثر افراد مبتلا به استرس و اضطراب، تحریک‌پذیری مفرط را هم تجربه می‌کنند. براساس مطالعه‌ای تازه بر ۶۰۰۰ بزرگسال، بیش از ۹۰ درصد افراد مبتلا به استرس و اضطراب فراگیر احساسات تحریک‌پذیری شدید طی دوره‌های که استرس و اضطراب آنها در بدترین حالت بوده را تجربه کرده‌اند. بزرگسالان جوان و میان‌سال مبتلا به استرس و اضطراب فراگیر در زندگی روزمره خود، تحریک‌پذیری بیش از دو برابر حالت عادی را گزارش کرده‌اند. با توجه به اینکه اضطراب با برانگیختگی و نگرانی مفرط مرتبط میباشد، ولی جای تعجب نیست که تحریک‌پذیری از علایم رایج آن باشد.

۷- سفت‌شدن عضلات:

سفت‌شدن عضلات در اکثر روزهای هفته یکی از نشانه‌های معمول اضطراب میباشد. البته اگرچه سفت‌شدن عضلات پدیده‌ای شایع میباشند، ولی علت ارتباط آن‌ها با اضطراب مشخص نیست. ممکن است که سفتی عضلات احساسات اضطراب را افزایش دهد، اما ممکن است که اضطراب هم منجر به افزایش سفتی عضلات شود و یا عامل سومی موجب هر دو شود.

جالب توجه است که ثابت شده درمان سفتی عضلات با روش آرام‌سازی عضلانی، میزان استرس و نگرانی در افراد مبتلا اختلال به استرس و اضطراب حاد را کاهش می‌دهد. حتی برخی مطالعات نشان داده‌اند که این نوع درمان به عنوان درمان رفتاری-شناختی موثر و کارآمد میباشد.

۸- احساس خواب‌آلودگی:

اختلالات خواب به شدت با استرس و اضطراب مرتبط میباشند. بیدار شدن در نیمه شب و مشکلات خواب آلودگی دو مشکل شایع گزارش شده در این زمینه هستند. برخی تحقیقات نشان داده‌اند که بیخوابی طی دوران کودکی ممکن است با ایجاد اضطراب در زندگی آینده کودک مرتبط باشد.

اگرچه بیخوابی و اضطراب به شدت به یکدیگر مرتبط هستند، ولی مشخص نیست که آیا بیخوابی بر اضطراب، یا اینکه اضطراب بر بیخوابی تاثیر دارد یا هر دو مورد بر هم تاثیر گذار هستند. آنچه که معلوم است این است که وقتی استرس و اضطراب درمان شوند، اغلب اوقات بیخوابی نیز بهبود می‌یابد.

۹- وحشت‌زدگی (حملات پانیک):

یکی از علایم استرس و اضطراب که اختلال پانیک نامیده شده ، مرتبط با حملات پانیک یا وحشت‌زدگی میباشد. حملات پانیک باعث ایجاد احساسات شدید و منکوب‌کننده ترس شده که می‌تواند ناتوان‌کننده باشد. این ترس مفرط معمولا با ضربان قلب سریع، عرق کردن، لرزیدن، تنفس کوتاه و تنگی قفسه سینه، تهوع و ترس از مرگ یا از دست دادن کنترل همراه هست. حملات پانیک می‌تواند در انزوای رخ دهد، اما اگر بطور مکرر و غیر منتظره رخ دهد، ممکن است نشانه اختلال پانیک باشد.

علائم استرس و اضطراب

۱۰- اجتناب از موقعیت‌های اجتماعی:

هر یک از موارد زیر ممکن است از علایم استرس و اضطراب اجتماعی باشند:

• احساس اضطراب یا ترس از وضعیت‌ اجتماعی آینده

• نگرانی در این باره که ممکن میباشد دیگران شما را قضاوت کرده و به دقت بررسی کنند.

• ترس از خجالت زدگی یا تحقیر در برابر دیگران

• اجتناب از رویدادهای اجتماعی خاص به علت این ترس‌ها

استرس و اضطراب اجتماعی یک مشکل بسیار شایعی، و تقریبا ۱۲ درصد بزرگسالان آمریکا را در برخی مراحل زندگی تحت تاثیر قرار می‌دهد. اضطراب اجتماعی اغلب در اوایل زندگی ایجاد می‌شود. در واقع حدود ۵۰ درصد افراد مبتلا زیر ۱۱ سال‌ و ضمنا ۸۰ درصد آنها زیر ۲۰ سال بوده‌اند.

افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی اغلب بسیار خجالتی و در گروه‌ها یا هنگام ملاقات با افراد جدید آرام و ساکت هستند. اگرچه ممکن است در ظاهر پریشان و آشفته نباشند ولی در درون احساس ترس مفرط و اضطراب می‌کنند. این بی‌تفاوتی گاهی اوقات می‌تواند افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی را پرافاده یا منزوی نشان دهد، ولی این اختلال با عزت نفس پائین، خودنکوهی و افسردگی شدید مرتبط میباشد.

علائم استرس و اضطراب

۱۱- ترس‌های نامعقول:

ترس‌های مفرط در مورد چیزهایی خاص مثلا عنکبوت‌ها، فضاهای محصور یا ارتفاعات می‌تواند نشانه‌ای از هراس باشد. هراس بعنوان اضطراب مفرط یا ترس از جسم یا شرایط خاص تعریف می‌شود. این احساس به حدی شدید میباشد که در توانایی فرد برای انجام کارهای معمول مداخله می‌کند.

برخی هراس‌های شایع عبارتند از:

• هراس از حیوانات: ترس از بعضی حیوانات یا حشرات

• هراس از محیط طبیعی: ترس از رویدادهای طبیعی شبیه به طوفان یا سیل

• هراس از خون، تزریق و آسیب: ترس از خون، تزریق، سوزن سرنگ یا آسیب به بدن

• هراس از وضعیت: ترس از شرایطی خاص مانند هواپیما و آسانسور و…

هراس از مکان‌های باز یکی دیگر از ترس‌هایی میباشد که شامل حداقل ترس از دو مورد از موارد زیر می‌باشد:

• استفاده از سرویس حمل‌ونقل عمومی

• بودن در فضای باز

• بودن در فضای محصور

• در صف ماندن یا در بین جمعیت بودن

• تنها بودن در خارج از خانه

علائم استرس و اضطراب

برای خواندن آخرین مقاله درمورد خودآگاهی چیست؟ اینجا کلیک کنید.

چگونه مادر خوبی باشیم؟

چگونه مادر خوبی باشیم؟

توصیه هایی برای مادر خوبی بودن:

چگونه مادر خوبی باشیم؟ کلید و نکته ی اساسی ،برای مادر خوبی بودن، این میباشد که خودتان را بیش از حد برای کمال و کامل بودن اذیت نکنید، چون کمال اصلا وجود خارجی ندارد بر اساس این فرضیه اساسی، ما به شما هفت توصیه ای می کنیم که بسیار برای شما ضروری و لازم میباشند، تا به راحتی و با خوشحالی تمام ،به بقیه جنبه های مادری خود نیز رسیدگی بکنید:

۱٫عشق و بخشش :

عشق شما برای خانواده تان بسیار مهم است ؛ پس از همه اینها، کودکان همیشه دوست دارند “دوستت دارم” را از پدر و مادر خود بشنوند شما هرگز نمیتوانید،فقط آن را بگویید. با این حال، باید آن را ثابت نیز کنید اما چگونه؟

وقت خالی خود را، با آنها بازی کنید، برای مطالعه با هم و بعنوان یک خانواده ،وقت بگذرانید بر روی محدودیت هایی که نیاز دارند تا سالم بزرگ شوند، سخت گیر نباشید، و با آنها در مواقع لازم به صحبت کردن بپردازید ؛ بخشش نیز باید در خانواده وجود داشته باشد دفعاتی پیش می آید که ،اشتباهاتی صورت میگیرند با این حال، درخواست بخشش و بخشیدن برای یک کودک در حال رشد، بعنوان یک انسان، بخشی از کار یک مادر باهوش و بی نظیر است.

۲٫ اولویت بندی مسائل مهم:

برنامه های خود را تنظیم بکنید و سپس به آنها اولویت دهید و مسائل بسیار مهم را در اول لیست ،قرار دهید. اگر شما باید کاری را به پایان برسانید و می دانید چه زمانی باید بچه های خود را به مدرسه برسانید، وقت خالی خود را در انجام کارتان قرار دهید و مسولیت خود را انجام دهید ، منابع تکنولوژیکی زیادی وجود دارند، که می توانند به برنامه ریزی تعهدات شما به عنوان یک زن رسیدگی کنند به سادگی می توانید کارهایتان را اولویت بندی کنید ،از فوری ترین ها ،و به یاد داشته باشید که چه چیزهایی را نباید فراموش کنید. شما می توانیدبه جای مراجعه به بانک، معاملات بانکیتان را با برنامه های الکتریکی انجام دهید و ایمیل خود را جوری تنظیم کنید که مهمترین پیام ها را در اول صفحه ببینید.

۳٫سازماندهی کارهای خانگی:

وظایف خانه باید ،یک مسئولیت مشترک بین تمام اعضای خانواده باشد اگر تمام وظایف را، بین همه اعضا تقسیم کنید، با هم می توانند فضای پاک و دلپذیر خانه را به دست آورند ، هرکسی می تواند براساس سن اش، قدرت و توانایی هایش، مسولیتی را قبول کند و انجام بدهد بین همه، می توانید یک لیست و سررسید، از وظایف داخلی خانه بدهید.وسواس بر نظم و پاکیزگی خوب نیست، و هم چنین کثیفی و شلوغ بودن،هم خوب نمیباشد.

روانشناس خوب در کرج

۴٫وقت گذاشتن:

گاهی باید مسئولیت ها و کارها را جدا بکنید، و زمانی را، برای باهم بودن بعنوان یک خانواده بگذارید حداقل یک وعده غذا، در روز را باید با هم باشید، اما با تلویزیون و موبایل های خاموش. وعده های غذایی کنار خانواده ، سلامت جسمی و عاطفی کودکان و نوجوانان را پرورش می دهد زمان ها را باید برای همه کودکانتان، شریک زندگی خود و، البته، برای خودتان بگذارید. به یاد داشته باشید که می توانید چیزی را که امروز انجام نداده اید، را برای فردا بگذارید، و به تعویق افتادن به معنای فراموش کردن آن نیست.

۵٫خندیدن و گریه کردن:

در زندگی خانوادگی، احساسات خوب و بد وجود دارد یک مادر خوب، از وجود خانواده خود لذت میبرد و شادی و لذت کنار هم بودن را با بقیه خانواده به اشتراک می گذارد ، لبخند زدن بعد از یک روز دشوار کاری، هم زمان باهم، در طول زمان های سختتان، اشک هایتان را بدون نگرانی با شریک زندگیتان و فرزندانتان تقسیم بکنید و در میان بگذارید . به اشتراک گذاشتن احساسات، و حس کردن آنها، و اقدامات مربوط به احساسات، دقیقا بخشی از یادگیری میباشد، که یک مادر بی نقص و بی نظیر ،به فرزندانش آموزش می دهد بیش از نظر دادن در موردش، کودکان هر روز در رفتار و کارهای مادرشان، آن را می بینند.

۶٫به رسمیت شناختن پدر:

یک مادر فوق العاده ،برای فرزندانش، پدر را به رسمیت می شناساند و به او ارزش مردی را می دهد که به آنها زندگی می بخشد با همسر خود مشارکت داشته باشید، چه در کارهای خانه و چه در کارهای مربوط به بچه ها امروزه به اشتباه، شخصیت مادر را جوری تعیین کرده ایم که او میتواند همه نوع کاری را انجام دهد، و توانایی دادن عشق و حمایت از مردی را دارد که با او زندگی می کند.

اگر زن و شوهر جدا شوند، این بدان معنی نیست که فرزندان نیز باید از پدر جدا شوند حتی در مواردی که پدر غایب میباشد و توانایی انجام مسئولیت هایش را ندارد، یک مادر فوق العاده، از ایجاد حس بد و تنفر در فرزندانش جلوگیری می کند ؛ مشکلات بین زن و شوهر، نباید باعث تاثیر گذاری و خراب شدن رابطه بین والدین و فرزندان شود.

۷٫از خودتان مراقبت کنید:

شما باید هم از فرزندانتان و هم از خودتان مراقبت بکنید برای یک مادر فوق العاده بودن، مطابق با خواسته های فرزندان در حال رشد خود بودن، باید از لحاظ جسمی، ذهنی و احساسی فیت و خوب باشید ؛ رژیم غذایی خوب و ورزش کردن ضروری میباشد همچنین اگر میخواهید فرزندانتان غذاهای سالم بخورند و از سنین کم ورزش کنند، بهترین راه برای تحقق این اهداف، انجام این کارها توسط خودتان است. اگر احساس میکنید در مسئولیت های خانگی خود غرق شده اید یا نمی دانید چگونه آنها را در این شرایط دشوار و پیچیده، در دست بگیرید، برای کمک گرفتن از یک شخص حرفه ای دریغ نکنید و تعادل روانی و احساسی شما نیز به میزان رفاه و آسودگی فرزندانتان بستگی دارد.

نیکا، روانشناس خوب در کرج

رفتار درمانی

رفتار درمانی شناختی چیست؟

رفتار درمانی شناختی چیست؟

رفتار درمانی شناختی (Cognitive Behavioral Therapy) که در ایران با نام‌ درمان شناختی رفتاری هم شناخته می‌شود، یکی از بزرگ‌ترین دست‌آوردهای علم روان‌شناسی در نیم قرن گذشته میباشد. این روش درمانی چنان مؤثر بوده که برای توصیف آن از عبارت «انقلاب شناختی» استفاده می‌شود. این نظریه‌ اثربخش‌ترین روش در درمان اختلالات اضطراب و افسردگی میباشد. هم‌چنین در درمان و کاهش علائم بیماری‌های حاد روانی مانند اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی تأثیر بسیار زیادی دارد. مبانی فلسفی و علمی درمان شناختی رفتاری چنان قدرتمند میباشند که باعث می‌شوند این نظریه در میان روش‌های مختلف روان‌شناسی بیشتر از همه پیشرفت کند. حجم و تعداد پژوهش‌ها و آزمایش‌های بالینی و علمی در زمینه رفتار درمانی شناختی به حدی زیاد است که تنها در مؤسسه‌ی بهداشت ملی ایالات متحده آمریکا در طول ده سال گذشته بیش از ده‌هزار تحقیق و آزمایش در این زمینه به ثبت رسیده.

درمان شناختی رفتاری یا به اختصار سی.بی.تی (CBT)، یک روش روان‌درمانی کوتاه‌ مدت میباشد که روان‌درمانگران از آن برای آموزش افراد استفاده می‌کنند و احساسات و رفتارهای آنها را از طریق تغییر الگوهای فکری و باورهای‌شان، تغییر می‌دهند. در حقیقت اساس رفتار درمانی شناختی این میباشد که نوع تفکر و الگوهای فکری و شناخت ما از محیط اطراف و خودمان و البته تفسیر شخصی ما از اتفاقات زندگی، باعث بروز رفتارها و احساسات ما می‌شود و به طور کلی ما هرطور که فکر کنیم، همانگونه هم احساس می‌کنیم و رفتار‌های ما متناسب با همان افکار و احساسات شکل می‌گیرند.

منظور از این موضوع مهم تنها یک گونه‌ی خاص از روان‌درمانی نمیباشد، بلکه رفتار_درمانی شناختی به علت گستردگی جنبه‌ی علمی و نظری‌اش، شامل الگوهای بسیار متنوع روان‌درمانی می‌شود. نظریه‌های شناخت‌درمانی (Cognitive Therapy)، رفتار_درمانی عقلانی-هیجانی (REBT)، شناخت‌درمانی مبتنی بر حضور ذهن (MBCT)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)، فراشناخت درمانی (Metacognitive Therapy)، رفتار_درمانی دیالکتیک (DBT)، درمان چندوجهی (MMT) و بسیاری از نظریات دیگر که جز زیرمجموعه‌ محسوب می‌شوند که همگی دارای سابقه‌ی تجربی بالینی بسیار قدرتمندی میباشند.

برای مشاهده آخرین مقاله اینجا کلیک کنید.

برای مشاوره با روانشناس خوب در کرج با مرکز مشاوره و روانشناسی نیکا در تماس باشید.

سندروم ایمپاستر

سندروم ایمپاستر

سندروم ایمپاستر یا سندروم متقلب چیست؟

سندروم ایمپاستر (Imposter Syndrome)، اعتقاد راسخ فرد میباشد به این باور که لیاقت موفقیت‌هایی که به دست آورده را ندارد. حسی میباشد که باعث می‌شود فرد فکر کند آنقدرها که بقیه می‌گویند باهوش، خلاق یا بااستعداد نمیباشد. در سندروم متقلب، فرد همیشه مشکوک به این است که نکند دستاوردهایش فقط و فقط نتیجه‌ی شانس خوبش بوده باشند، یا اینکه صرفا در زمان مناسب در جای مناسب بوده باشد و سرانجام این سندروم باعث می‌شود ترسی در دل فرد رخنه کند از اینکه یک روز همه بفهمند که او ریاکاری بیش نیست.

ارتباط بین سندروم متقلب و شک داشتن به توانایی‌های خود، احساسات دیگری را نیز به همراه می‌آورد. ترس از موفقیت، ترس از شکست و خودویران‌گری از جمله‌ی آنها میباشند. موقعیت‌هایی که در آنها این سندروم به سراغ فرد می‌آید، همان موقعیت‌هایی هستند که در نظر دیگران نشانه‌ی موفقیت به شمار می‌روند: شروع کردن کار جدید، ترفیع یا پاداش گرفتن، قبول کردن مسئولیت‌های اضافه بر سازمانی چون آموزش دادن به دیگر افراد، راه اندازی کسب و کار شخصی خود و یا بچه‌دار شدن برای اولین بار.

وقتی به خودتان شک داشته باشید و به احساساتی که گفتیم دچار شوید، خیلی سخت‌تر و شدیدتر از قبل تلاش خواهید کرد تا یک وقت متقلب بودن‌تان رو نشود. نتیجه اینکه باز هم موفقیت‌های بیشتری کسب می‌کنید و شناخته‌تر می‌شوید و این دفعه از قبل هم بیشتر احساس ریاکار بودن به شما دست می‌دهد! اما اغلب اوقات اتفاق متفاوتی می‌افتد: سیر پیشرفت‌تان کندتر می‌شود. شروع می‌کنید به بازبینی و تغییر دادن اهدافتان، طوری که ساده‌تر و کوچک‌تر شوند. یک جورهایی انگار با پایین آوردن سطح هدف‌هایتان بخود اثبات می‌کنید که توانایی رسیدن به سطوح بالا را ندارید…و در نتیجه هرگز توانایی‌های بالقوه‌تان را کاملا بالفعل نمی‌کنید.

تشخیص سندروم متقلب در اعضای تیم:

نه فقط افراد مبتلا به سندروم ایمپاستر بلکه تیم‌ها و کسب‌وکارهایی که این افراد در آنها دخیل میباشند نیز با مشکلات بسیاری روبرو می‌شوند. پس اگر رهبری مجموعه یا تیمی را عهده‌دار میباشید، حواس‌تان به آن دسته از اعضای تیم که با احساس بی‌کفایتی دست و پنجه نرم می‌کنند، باشد. مطمئن باشید که ارزشش را دارد.

بعضی از نشانه‌هایی که باید به دنبال‌شان بگردید، اینها میباشند:

  • قبول نکردن ترفیع‌ها، عوض کردن مسئولیت‌ها و دوری کردن از پروژه‌های ریسکی بخصوص
  • معذب شدن در مقابل تحسین و تمجید و زمان‌هایی که کسی از آنها تعریف کند
  • نسبت دادن موفقیت و نتایج خوب به شانس، زمان‌بندی درست یا داشتن «پارتی»
  • ابراز ترس از شکست یا ترس از بی‌کفایتی
  • مقایسه‌ی نادرست خود با دیگران
  • استفاده از عباراتی که به طور ضمنی برای سرزنش خودش میباشند مانند «خودمم درست نمی‌فهمم ولی…» یا «شاید فقط به نظر من اینطور اومده باشه، اما…»
  • دیگر علایم عزت نفس پایین
روانشناسی چیست؟

علم روانشناسی چیست ؟

اگر بخواهیم روانشناسی را به طور کلی تعریف کنیم، روانشناسی یک شاخه از علم است که به مطالعۀ رفتار و فرایند های روانی آدمیان می پردازد. یعنی موضوع، مطالعۀ هر آن چیزی که در رفتار انسان دیده می شود و هر فرایند روانی که در مغز او وجود دارد.

روانشناسی با ۱۵۰ سال عمر نسبت به دیگر شاخه ها، یکی از علم های نو میباشد . هرچند ریشه های آن را تا سالهای سال قبل از میلاد و یونان باستان می توان دنبال کرد. در واقع میتوان گفت که روانشناسی ریشه در فلسفه داشته و یک سری مبانی نظری خود را از فلسفه گرفته است.

با اینکه علم روانشناسی تاریخچه بسیار کوتاهی دارد اما شاخه های گسترده ای دارا میباشد و حیطه های کاری کسانی که وارد آن می شوند، از تحقیق و پژوهش تا درمان متفاوت است.

اگر بخواهیم به چندین کاری که روانشناسان به آن میپردازند اشاره کنیم موارد زیر حائز اهمیت هستند

:

_ پرداختن به اختلالات روانی و مشکلات سازگاری

_ مطالعه رفتارهای انسان و پیامدهای آن

_ بررسی مغز و کارکردهای آن و نقش آن در رفتار و فرایند های روانی

_ بررسی سلامت روان و بهداشت روان

_ کمک به بهبود عملکرد انسان ها

_ مطالعه فرایندهای روانی مثل احساسات، هیجانات و افکار

_ مدیریت و مداخله در بحران

 

گرایش‌ها در مقطع کارشناسی

در سال ۱۳۹۴ تمام گرایش‌های رشته روانشناسی در مقطع کارشناسی توسط کارگروه روانشناسی در شورای تحول علوم انسانی ادغام شدند و یک رشته واحد به نام رشته روانشناسی طی یک برنامه درسی جدید راه اندازی شد. به این ترتیب بعداز تجمیع رشته روانشناسی در  برخی از دروس  جدید به شرح  ذیل هستند.

  • روانشناسی خانواده
  • روانشناسی بنیادی و روانشناسی رفتار مصرفکننده
  • روانشناسی اخلاق
  • روانشناسی اعتیاد
  • روانشناسی ورزش
  • روانشناسی نظامی
  • فناوری اطلاعات در روانشناسی
  • روانشناسی تلبیغات و رسانه
  • روانشناسی سالمندی
  • روانشناسی سلامت و مدیریت استرس

 

سوء تفاهمات در مورد علم روانشناسی

علم روانشناسی یکی علوم جذاب برای عموم است که بسیاری آن را دنبال میکنند. اما با این حال ممکن است  تصورات درستی از روانشناسی در ذهن خود نداشته باشند. حال آنکه روانشناسی صرفا در حیطه علم عمل می کند و با محدودیت های بسیاری روبرو است.

یکی از این سوء تفاهمات در مورد روانشناسی وجود دارد این است که این علم  را  با مسائلی از قبیل پیشگویی، ذهن خوانی و طالع بینی برابر میدانند. حال آنکه روانشناس یک فرد عادی است که در حیطه علمی که کسب کرده می تواند برخی از فرایند های ناسازگار روانی را شناسایی و به افراددر جهت بهبود وضعیت روانی آنها کمک کند. در واقع یک روانشناس توانایی ذهن خوانی و پیشگویی ندارد.

برخی نیز فکر می کنند روانشناسان همه چیز دان هستند و می توانند به آن ها در مورد هر چیزی بهترین راه حل را توصیه کنند. این در حالیست که روانشناسان می دانند؛ نحوه تفکر افراد چگونه است، مشکلاتشان چگونه به وجود می آید و چگونه می توان افراد را به درست فکر کردن و احساس خوبی داشتن سوق داد.

ازیک باور نادرست هم که در مورد روانشناسی وجود دارد این است که روانشناس باید با یک جلسه صحبت کردن با شما، زندگی شما را متحول کند. در واقع روانشناس در طول یک مدت زمان مشخص می تواند به فرد کمک کند و و این اتفاق زمانی می افتد که خود فرد مشتاق بعه تغییر باشد و صحبت های روانشناس را بپذیرد. در واقع روانشناس یک معجزه گر نیست. اما اینکه چرا باید به روانشناس مراجعه کنیم را در این مقاله میتوانید مطالعه کنید

 

رویکرد های روانشناسی

دانشمندان روانشناسی برای بررسی و شناخت انسان از نقطه نظرات مختلفی بهره می برند. در واقع هر کدام از آن ها با توجه به پایه های فلسفی مختلف، پیرو مکاتب و رویکردهای مختلفی در روانشناسی هستند. هر رویکرد نقطه نظر مشخصی نسبت به برخی مسائل دارد، آن ها را توضیح می دهد و در برخورد با اختلالات روانی شکل درمانی خاصی را پیشنهاد می دهد. رویکرد های غالب روانشناسی شامل موارد زیر می باشد:

_ رفتار گرایی: یکی از اولین رویکرد های شناخته شده است که تمرکز خود را بر رفتار قابل مشاهده فرد می گذارد. برای یک رفتارگرا مهم نیست که چه در ذهن می گذرد، صرفا آن چیزی که دیده می شود اندازه گیری و بررسی می شود. نهایتا برای تغییرش برنامه ریزی می کند. با رفتار درمانی قوانین رفتاری خاص را کشف کرده و برای تغییرش از ررش های خاص استفاده می کنند.

_ رویکرد زیست شناختی: رویکرد زیست شناختی همانطور که از نام آن بر می آید، به بررسی فرایند های زیستی که منجر به تغییرات رفتاری و روانی می شود، می پردازد. در واقع بررسی مغز در این رویکرد در اولویت است.

_ روانکاوی: روانکاوی یکی از اولین رویکردهای معروف روانشناسی است که پایه گذار آن فروید بود. روانکاوان در ابتدا از طریق فرایند های خاصی به گذشته افراد می پرداخت و اعتقاد دارند با بررسی عمیق گذشته و بررسی ناهوشیار افراد می توانند مشکلات فرد را حل کنند. این رویکرد در طول زمان دچار تحولات زیادی شده و رویکرد های نوینی از دل آن درآمده است.

_ رویکرد شناختی: در رویکر های شناختی رفتاری، مسائل روانی از طریق نحوه شناخت افراد بررسی می شود. تمرکز این رویکرد روی جریان فکر افراد بوده و نحوه تفکر ناسازگار آن ها بررسی و در درمان تغییر داده می شود.

در آخر اگر شمااگر شما هم به دنبال یک روانشناس خوب در کرج یا تهران هستید میتوانید با کلینیک روانشناسی نیکا در ارتباط باشید تا به شما بهترین روانشناس را با توجه به شرای فعلی شما معرفی کند