اختلال سوگ
ختلال سوگ چیست
اختلال سوگ در دسته اختلالات افسردگی قرار میگیرد. فردی که به تازگی سوگوار شده است حالات و افکاری شامل بیقراری، احساس پوچی و ملال، خشم و نفرت ناشی از فقدان، بیخوابی، کاهش میل جنسی، کاهش وزن، اختلال در توجه و حافظه، از دست دادن میل به زندگی، نشخوار فکری و اشتغال ذهنی شدید نسبت به فرد متوفی، نپذیرفتن مرگ او، درد روانی شدید، بیحسی و کرختی، مقصر دانستن خود در مرگ او، دوری از عواملی که او را به یاد عزیز ازدسترفته میاندازد، تمایل به مرگ برای پیوستن به عزیز از دست رفته، بیاعتمادی به دیگران، احساس تنهایی، سردرگمی در مورد هویت شخصی و بیعلاقگی به آینده را تجربه میکند.
علاوه بر نشانههای یاد شده، احتمال بروز توهمهای دیداری و شنیداری مانند شنیدن صدای فرد از دست رفته یا تصور دیدن او، علائم جسمانی مانند دردهای قلبی و گوارشی و همچنین افزایش مصرف سیگار و مشروبات الکی نیز در بین این بیماران دیده میشود
مراحل
شوک و انکار: به طور طبیعی نخستین واکنش هر فرد نسبت به از دست دادن فرد مورد علاقه، انکار است. مدتی طول می کشد تا فقدان را بپذیرد.
خشم: بعد از پذیرش واقعیت بروز هیجانات شدید و خشم همراه با شکایت از خود و دیگران و حتی نظام هستی است.
افسردگی: با فروکش کردن هیجانات فرد وارد فاز افسردگی می شود. در این مرحله احساس پوچی و از دست رفتن معنای زندگی، بی حوصلگی و کندی روانی و مشغولیت ذهنی با خاطرات مثبت و منفی که با فرد از دست رفته را تجربه میکند.
پذیرش: در صورتی که فرد دست به اقدامات سازنده بزند و درمان صورت گیرد، بتدریج بعد از گذشت چند ماه تا نهایتا” یک سال علائم دوره افسردگی از بین می رود و فرد به زندگی عادی بازمیگردد.
ولی اگر مدت زمان این علائم بیشتر از یکسال پایدار باشد و فرد نتواند این مراحل را به درستی پشت سر بگذارد، ممکن است سالها با این احساسات درگیر باشد و علائم سوگواری طبیعی به اختلال سوگ پایدار و پیچیده یا افسردگی اساسی تبدیل شود. اگر سوگ به صورت حل نشده باقی بماند و تسکین و درمانی برای فرد داغدیده صورت نگیرد، ممکن است هرگز درمان نشود ..
شیوع آن در زنان بیشتر از مردان است. عواملی مانند سن کم فرد از دست رفته و وابستگی زیاد فرد داغ دیده به او، ممکن است احتمال بروز اختلال را افزایش دهد.
پیشگیری از بروز اختلال سوگ
برای هر کسی تجربه سوگ با غم و اندوه همراه است. ناراحتی در مقابل مرگ و ترک عزیزان فرآیند بهنجار و طبیعی است که اگر از حد طبیعی خارج شود، سبب اختلال میشود. با رعایت نکات زیر میتوان از میزان اندوه کاست و از ابتلا به اختلال سوگ پایدار و پیچیده و دیگر اختلالات ناشی از فقدان پیشگیری کرد:
عزاداری کردن: شرکت در مراسم خاکسپاری و عزاداری ضمن تخلیه هیجانی، از تنها ماندن فرد داغدیده جلوگیری میکند و باعث آرامش درونی او میشود.
صحبت کردن با نزدیکان: سرکوب کردن هیجانات، یکی از مهمترین ریشههای مشکلات روانی پس از سوگ است. افرادی که در بیان احساساتشان ناتوان هستند، بیشتر در معرض بیماری روانی پس از سوگ قرار میگیرند.
فاصله گرفتن از موقعیتهای تنشزا: بیتوجهی یا دلسوزی نامتناسب و درک نکردن شرایط فرد سوگوار توسط اطرافیان باعث ایجاد تنش برای فرد سوگوار میشود.
کنترل افکار منفی: برای خودداری از تداوم حس گناه و سرزنش خود و کنترل افکار منفی میتوان از کمک متخصص مشاور بهره برد.
تجربه موقعیتهایی با لذتهای کوچک: یادآوری و پذیرش اینکه زندگی ادامه دارد و با آزار خود و دریغ کردن شادیهای زندگی هیچ چیز تغییر نمیکند. دیدار دوستان و شرکت در مهمانیهای خانوادگی، سفر، تغذیه و خواب خوب و رابطه جنسی، همگی میتواند به گذار از مرحله افسردگی به پذیرش، یاریرسان باشند.
بازگشتن به زندگی روزمره: از سرگرفتن شغل و تحصیل و فعالیتهای سازنده، پس از دوره سوگواری. مانع غرق شدن در افکار ویرانگر میشوند. فعالیتهای مکمل دیگری مانند شرکت در برنامههای خیریه، میتواند در ایجاد احساس مثبت نسبت به خود و دنیا و بازگشت به زندگی عادی یاریرسان باشد.
کمک گرفتن از مشاور: لازم نیست پیش از آنکه سوگ تبدیل به بیماری شود، مشاوره با روانشناس و استفاده از راهنماییهای او میتواند در تسریع روند درمان موثر باشد. به کارگیری اصول و فنون مشاوره به افراد مصیبت دیده، میتواند به رفع ناراحتی و غم در یک چارچوب زمانی معقول و سازگاری فرد با محیط و برگشت به زندگی طبیعی و عادی شود.
شرکت در جلسات گروهی: تشکیل NGO برای حمایت از بازماندگان در حوادث طبیعی مثل زلزله و تشکیل جلسات گروهدرمانی برای به اشتراکگذاری تجربیات و ایجاد حس همدردی بین افراد میتواند در بهبود وضعیت روانی افراد موثر باشد.
پیام بگذارید
(0 دیدگاه)