فراتر از آنچه تا امروز دیده ایم ممکن است، وقتی با هم به یک سو بنگیرم

کرج، چهار راه طالقانی، ساختمان پزشکان شاه کرم

تلفن تماس : ۰۹۰۵۸۷۹۱۲۲۶

طلبکاری اجتماعی، پیامدهای منفی و راه‌هایی برای پیشگیری و کنترل آن

هر کدام از ما انسان‌ها، در مقابل عمل به وظایف‌مان، انتظار دریافت حقوق متقابل از سایرین را داریم. به‌عبارتی، انجام وظایف‌مان به‌معنی پرداخت حقوق دیگران است؛ همچنان‌که از دیگران نیز انتظار داریم به حقوق ما توجه کنند و آن را محترم بشمارند. اما آیا با قرار گرفتن در محیط‌های اجتماعی متفاوت، نسبتِ بین انجام وظایف و مطالبه‌ی حقوق‌مان ثابت می‌ماند؟ خیر! در این صورت، این تغییر الگوی رفتاری، چه پیامدهایی خواهد داشت؟ چگونه می‌توان با مدیریت ذهن و تغییر و بهبود رفتار، بیشترین نتیجه‌ی مثبت را از این دگرگونی به‌ارمغان آورد؟ چگونه طلبکاری اجتماعی را کاهش بدهیم؟ همراه ما باشید، در این مقاله می‌خواهیم به این پرسش‌ها پاسخ بدهیم.

دگرگونی الگوی رفتاری در اثر تغییر حس مالکیت

به‌طور کل، و نه به‌طور مطلق، تجربه‌ی حضور در موقعیت‌های متفاوت، الگوی رفتاری ما را دست‌خوش دگرگونی می‌کند. به‌عنوان مثال، تعداد زیادی از افراد منتسب به اقلیت‌های قومی، اعتقادی و اتباع خارجی مقیم در یک جامعه، به‌طور پیش‌فرض، کمتر از آنچه حق دارند، درخواست می‌کنند؛ همچنان‌که غالبا افراد مهمان، در خانه‌ی میزبان به کمتر از آنچه بایسته است، راضی می‌شوند.

علت تفاوت این دو الگوی رفتاری، تا اندازه‌ای به تفاوت احساس مالکیت در ما وابسته است. وقتی در یک مهمانی حضور داریم، خود را ملزم به رعایت آداب معاشرت در مهمانی و احیانا تا حد ممکن، راضی به چشم‌پوشی از برخی خواسته‌هایمان می‌کنیم؛ زیرا برخلاف خانه‌ی خود، حس می‌کنیم که در خانه‌ی میزبان، زیاد حق آب‌و‌گل نداریم.

در پیوستن به یک جامعه‌ی جدید، با تجربه‌ی این بیگانگی، خواسته یا ناخواسته به خود یادآوری می‌کنیم که در اقلیت حضور داریم. لذا برای پذیرفته شدن، خود را ملزم به تلاش بیشتر و اثبات شایستگی‌هایمان می‌دانیم؛ گویی می‌خواهیم به جمع پیام دهیم که استفاده‌ی ما از منابع شما، بی‌عوض نخواهد بود؛ به‌عبارتی، اگر شما ما را به‌اندازه‌ی یک نفر، سر سفره خود مهمان کردید، در مقابل ما هم به‌اندازه‌ی یک نفر، و حتی گاهی بیش از یک نفر، حاضر به جبران محبت شما هستیم. این موقعیت، جزء جدایی‌ناپذیری از فرایند مهاجرت است؛ چه مهاجرت عینی، چه مهاجرت ذهنی.

ریشه‌های طلبکاری اجتماعی

یکی از مهم‌ترین ریشه‌های طلبکاری اجتماعی، توزیع نابرابر و شاید ناعادلانه‌ی منابع میان افراد است؛ مثلا میزان دسترسی به وسایل رفع حاجت و نیز سرعت و سهولت در فراهم کردن آن.

بر کسی پوشیده نیست که کمبود منابع یا توزیع نامتناسب آن، بقای بسیاری از افراد را به‌خطر می‌اندازد. ما انسان‌ها برای مقابله‌ با این خطر، واکنش‌های متفاوتی نشان می‌دهیم؛ مثلا وارد رقابت سالم یا ناسالم می‌شویم. یا اینکه تا حد ممکن از نیاز خود صرف‌نظر می‌کنیم و یا در تلاشیم در عوض دریافت پاسخ نیازمان، هزینه‌ی آن را با سایر منابع و دارایی‌هایمان بپردازیم.

عامل دیگر، ناتوانی در طرح درخواست است. درخواست مطرح‌نشده، به‌معنای نیازِ برآورده‌نشده است. عدم پاسخگویی به این نیاز، بنا بر شدت و ضعف این نیاز، حال ما را بد می‌کند. اگر مسئولیت این حال بد را نپذیریم، و برای حل‌وفصل آن چاره‌ای نیندیشیم، آنگاه یا آن را در خود فرو می‌بریم و افسرده می‌شویم یا با برون‌ریزی آن، ضعیف‌تر از خود را به ناحق مجازات می‌کنیم.

اما یکی از اساسی‌ترین علل طلبکاری اجتماعی، ناآشنایی با حقوق فردی و اجتماعی است. در وجود ما ترازویی است که اگر کفه‌های آن هم‌طراز نباشد، حال ما بد می‌شود. نامیزان بودن این ترازو، انگیزه ای است تا برای بازگرداندن تعادل به زندگی خود تلاش کنیم. از مهم‌ترین عوامل برهم‌زننده تعادل این ترازو، ناهماهنگی بین حقوق و وظایف است. اگر حقوق‌مان هم‌وزن وظایف‌مان نباشد، توازن میان دو کفه‌ی به هم می‌خورد. در این حال، اگر اسیر امنیت‌طلبی و تن‌پروری بشویم، برای بازگرداندن تعادل، ممکن است حقوق خود را از کسی مطالبه کنیم که برای او انجام‌وظیفه نکرده‌ایم.

پیامدهای مثبت مقابله‌ با طلبکاری اجتماعی
در این وضع، اگر در اقلیت یا در موضع ضعف باشیم، در ابتدا به‌طور پیش فرض، سهم طبیعی خود را کمتر از آنچه هست، تصور می‌کنیم. در نتیجه، به‌رغم بهره‌مندی نابرابر از منابع، بنا بر شدت و ضعف نیازهایمان، میزان تلاش‌مان تغییر می‌کند. یکی از محصولات این تلاش مضاعف، افزایش استقلال رأی و عمل، استفاده مفید از زمان، مهارت‌آموزی و اندوختن سرمایه است.

نشانه‌های ابتلا به طلبکاری اجتماعی
علائم طلبکاری اجتماعی را می‌توانیم در ذهنیت، گفتار و رفتارمان تشخیص دهیم. زمانی که به این ویروس ذهنی مبتلا بشویم:

غالبا در حل مسائل خود، منفعل و منتظر منجی هستیم.
می‌خواهیم به زیردستان خود، به چشم یک مستخدم فرمان‌پذیر نگاه کنیم.
می‌خواهیم تا حد ممکن از زیر بار مسئولیت‌های خود شانه خالی کنیم.
در عوض حل مسئله، در پی حذف مسئله و یا سپردن آن به فرد دیگری هستیم.
اگر مطالبات غیرواقع‌بینانه‌ی خود را دریافت نکنیم، به‌سادگی عبوس و بدعنق می‌شویم.
غالبا آماده‌ایم تا خشم ناشی از ناکامی‌های خود را روی دیگران خالی کنیم.
هنگام نشست‌وبرخاست با ما، ممکن است دیگران فکر کنند که در رابطه‌ای نابرابر وارد شده‌اند.
دیگران باید مواظب باشند تا مبادا با سوءتعبیر از رفتارشان، از ایشان آزرده‌خاطر شده باشیم.
در عوض مسئولیت پذیری و عذرخواهی صحیح بابت تقصیرات‌مان، مدام رفتار خود را توجیه می‌کنیم. در اصل، به‌جای بهبود عملکرد خود، از دیگران توقع بخشایش داریم.
در عوض عمل‌گرایی و حل مسائل فردی‌مان، به دیگران برای حل همان مسائل در زندگی فردی‌شان، توصیه می‌کنیم و راه‌حل نشان می‌دهیم.
افراد ناتوان در حل‌و‌فصل امور را سرزنش می‌کنیم؛ همان اموری که خود مایل یا قادر به اداره آن نیستیم. در اصل از محاکمه‌ی خود فرار می‌کنیم و دیگری را در جایگاه متهم به‌جای خود می‌نشانیم.
ایجاد احساس گناه در دیگران به عادت‌مان تبدیل می‌شود. این کار را گاه با اعمال خشونت، گاه با ساز مخالف زدن، گاه با سرایت حالِ بد خود به دیگران و گاه با مظلوم‌نمایی و اظهار ضعف، انجام می‌دهیم. نتیجه‌ی ایجاد احساس گناه در دیگران، غالبا شرمنده‌کردن آنهاست. لذا برای دفع این شرمندگی و جلب رضایت‌مان، ممکن است به دستورات‌مان تن دهند.
هر چه تعداد بیشتری از این موارد درباره‌ی مدل ذهنی و الگوی رفتاری‌مان صدق کند، احتمال ابتلا به طلبکاری اجتماعی در ما قوی‌تر خواهد بود.

پیامدهای منفی طلبکاری اجتماعی
وقتی در جایی برای خود، بیش از اندازه، حق آب‌وگل قائل باشیم، غلبه بر طلبکاری اجتماعی دشوارتر می‌شود. حتی بعضی اوقات ممکن است مایل به کم‌کاری و زیاده‌خواهی بشویم.

واضح است که برخورد انفعالی با مسائل زندگی، نتیجه‌ای جز ایجاد چرخه‌ی شکست و تداوم آن به بار نخواهد آورد. هر چه این مدل ذهنی و الگوی رفتاری در تعداد افراد بیشتری جا بیفتد، ارتباطات میان آنها، به بازی والیبال نشسته، آن هم بدون حضور تیم حریف، شبیه می‌شود؛ مجموعه‌ای از افراد که هر کدام توپ را برای دیگری می‌اندازد. انگار هیچ‌کس قادر یا حاضر به نگه داشتن این گدازه‌ی آتشین در دستان خود نیست.

از طرفی، شانه خالی کردن از بار مسئولیت‌ها در بلندمدت، موجب شکست، هدر رفتن منابع، ایجاد موج عمومی‌ نفرت و باعث کشیده شدن دیوار عاطفی میان افراد می‌شود.

پیشگیری از ابتلا به طلبکاری اجتماعی

قبل از هر چیز باید بدانیم که ویروس طلبکاری اجتماعی در چه شکل و اندازه‌ای به ما هجوم می‌آورد. اگر به طلبکاری اجتماعی دچار شویم، به چند صورت ممکن است محیط را نیز به این ویروس آلوده کنیم:

از دیگران شخصی مثل خود بسازیم؛ به‌عبارتی، پس از هم‌نشینی با دیگری، رفتارهای ناشایست ما در او اثر کند.
در صورت رویارویی با افراد قدرتمند، سرخورد شده، ناخشنودی‌مان را روی یک فرد بی‌گناه تخلیه کنیم.
در نهایت رویه‌ای را در پیش بگیریم که به‌عنوان یک فرد دوست‌نداشتنی و با شمایل روباه و لاشخور در ذهن اطرافیان غیرطلبکار خود شناخته و به‌یادآورده شویم. در حیات وحش، این دو جانور به‌طور منفعل در کمین می‌نشینند تا درندگان قوی، حیوان ضعیف‌تر را شکار کنند. در نهایت، وقتی درنده‌ها سیر شدند، از لاشه‌ی شکار دور می‌شوند، این دو حیوان، به پسمانده شکار حمله می‌کنند.
اما چگونه می‌توان از اسارت در این دام جلوگیری کرد؟ به‌زبان ساده و به‌بیان مختصر باید گفت: کاهش طلبکاری اجتماعی.

اما موفقیت در کاهش طلبکاری اجتماعی، در گرو مهاجرت ذهنی است و مهاجرت ذهنی با تغییر عادات و ایجاد اصلاحات در نگاه و عمل محقق می‌شود. مهم‌ترین رهاورد این سیر و سفر، ضدضربه شدن در برابر مشکلاتی است که شاید پیش از این به‌سادگی ما را از پا در می‌آوردند. این قدرت جدید، به ما فرصت می‌دهد تا در مسیر تحقق اهداف خود عملکرد به مراتب مفیدتر و مؤثرتری از خود نشان دهیم.

یکی از مهم‌ترین ابزارهای موفقیت در مهاجرت ذهنی، «زبان مشترک» است. دست یافتن به زبان مشترک به ما کمک می‌کند تا در عوض توقع از یکدیگر، همدیگر را درک کنیم. درک متقابل، ناشی از متوقف کردن قضاوت در مورد دیگران است که نتیجه‌ی آن نیز، دست‌گیری به‌جای مچ‌گیری از همدیگر خواهد بود.

پیشنهادهایی برای کنترل طلبکاری اجتماعی
با شبیه‌سازی موقعیت مهاجرت در ذهن، عملکرد ما تغییر می‌کند. در اثر این تغییر، عادات رفتاری‌مان از مطالبه‌گری به سخت کوشی متمایل می‌شود. این چرخه‌ی رفتاری جدید، پس از گذشت چند مدت، نتایج خارق‌العاده‌ای برای ما به ارمغان خواهد آورد. برای رسیدن به این دستاوردها پیشنهاد می‌شود:

در الگوی مقایسه‌ی خود با دیگران تجدیدنظر کنیم. از خود بپرسیم آیا دارایی‌های آنها از صدقه‌ی سر ماست؟ آیا نداری ما زیر سر آنهاست؟ اگر پیشرفت ما ناشی از تلاش، استقامت، توجه به فرصت‌ها و اراده خداوند نیست، پس محصول چه چیزی است؟ اگر شکست دیگران ناشی از کم‌کوشی، اهمال‌کاری، بی‌دقتی در انتخاب و یا آزمایش خداوند نیست، پس در چه چیزی ریشه دارد؟
خودپذیری را تمرین کنیم. به‌عبارتی برای دست‌یافتن به هویت مستقل و استقلال رأی و عمل، تلاش کنیم. اگر خودمان، بر اساس معیارهای شخصی‌مان، از همین قیافه، هیکل، شغل، نژاد و اعتقاداتی که داریم راضی هستیم، تا آن زمان که به ناحق به کسی آسیب وارد نمی‌شود، به‌دنبال تأیید دیگران نباشیم.
دیگرپذیری را تمرین کنیم؛ یعنی آنچه برای خود نمی‌پسندیم، برای دیگران نیز نپسندیم. به‌عبارتی، همان‌طور که دنبال تأیید گرفتن صرف از دیگران نیستیم، از دیگران نیز نخواهیم که هم‌اندازه‌ی قالب ذهن ما شود.
در شرایط خاص، در عوض مبارزه‌ی فرساینده، مصالحه کنیم. مصالحه یعنی به کمتر راضی شدن. گاه اصرار بر مبارزه، حکایت حال همان کسی است که یک سکه‌ی دو تومانیِ سوراخ پیدا کرد. ده تومان داد تا با لحیم، سوراخ دو تومانی را برایش پر کنند.
بعضی از اوقات، انعطاف در فکر و رفتار، ما را از دست‌اندازهای زندگی عبور می‌دهد و به مسیری هموارتر هدایت می‌کند؛ هر چند گاهی دل کندن از موقعیت فعلی، در عمل ترسناک و ناراحت‌کننده است.

پیام بگذارید

(0 دیدگاه)

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *