فراتر از آنچه تا امروز دیده ایم ممکن است، وقتی با هم به یک سو بنگیرم

کرج، چهار راه طالقانی، ساختمان پزشکان شاه کرم

تلفن تماس : ۰۹۰۵۸۷۹۱۲۲۶

افکار وسواسی چیست؟

افکار وسواسی چیست؟

افکار وسواسی چیست؟ وسواس فکری افکار، تصاویر و تکانه هایی میباشند که مرتبا در ذهن فرد تکرار می شوند و به نظر می رسد خارج از کنترل فرد میباشند و علی رغم میل او به ذهنش می آیند. مثل اینکه فرد مدام فکر می کند مبادا دستش آلوده باشد. یا اینکه فکر می کند نکنه به ایدز مبتلا بشوم.

همه افراد افکار عجیب، غیرمعمول و یا حتی مزاحم دارند که هر از گاهی به ذهن شان می آید و اکثر آنها بدون اینکه به این فکرها اهمیت بدهند، به کارهای روزمره خود ادامه می دهند اما اگر به اختلال وسواس (OCD) مبتلا باشید، این فکرها می تواند هم ناراحت کننده و هم ناتوان کننده باشد.

روانشناس خوب در کرج

انواع وسواس فکری:

وسواس های فکری انواع بسیار مختلفی دارد ، از جمله:

  • نگرانی مداوم در مورد ابتلا به یک بیماری کشنده مثل ایدز گرفتن یا سرطان گرفتن.
  • نگرانی درباره اینکه مبادا دیگران بخاطر شما بیمار بشوند.
  • ترس شدید از اینکه یک اتفاق وحشتناک برای فرد عزیزی رخ بدهد (مثلا تصادف بکند یا بیمار شود).
  • نگرانی عمیق از اینکه کاری بسیار شرم آور انجام دهید، بطور مثال در یک مراسم تشییع جنازه با صدای بلند کلمات رکیکی را به زبان بیاورید.
  • فکر اینکه که مبادا با کسی تصادف کنید یا ناخواسته به کسی آسیب بزنید
  • افکاری درباره قتل شریک زندگی یا فرزندانتان
  • افکار و تصورات جنسی یا مذهبی (مثل تجاوز جنسی یا کارهای جنسی نامناسب یا توهین به مقدسات)
  • احساس نیاز شدید برای مرتب و منظم منظم کردن چیزها تا وقتی که نحوه قرارگرفتن­شان «درست» به نظر برسد.

وسواس عملی یا اجبار چیست؟

اجبار یا وسواس عملی رفتارهایی میباشند که باید بارها و بارها انجام شود تا اضطراب ناشی از وسواس فکری فرد کاهش یابد. بطور مثال، اگر وسواس آلوده بودن دارید، ممکن است احساس کنید که مجبور میباشید دستان خود را بارها بشویید یا بارها از ماده ضدعفونی کننده استفاده کنید تا نگرانی ناشی از آلوده بودن دست هایتان کاهش پیدا بکند.

وسواس های عملی متداول شامل تمیز کردن، شمارش و چک کردن میباشند.

افکار وسواسی چیست؟

برای خواندن آخرین مقاله درمورد تمرین افزایش اعتماد به نفس اینجا کلیک کنید.

تمرین افزایش اعتماد به نفس

تمرین افزایش اعتماد به نفس

تمرین افزایش اعتماد به نفس

۱. از تلقین‌های مثبت استفاده بکنید:

برای افزایش اعتماد به نفس از تلقین های مثبت استفاده کنید. جملات مثبت تاکیدی مانند: “من ارزشمندم”، ” من رهبر عالی ای هستم” ، “من انسانی دوست داشتنی هستم” ذهن شما را مجدد برنامه ریزی می‌کند.

جمله ی دلخواه خود را بنویسید و هر روز صبح یا قبل از خواب تکرار کنید یا در جایی قرار دهید که همیشه می‌بینید. اگر دوست دارید آنها را روی آینه اتاقتان بنویسید.

کلمات بهتری برای توصیف‌ خود استفاده بکنید. این کلمات باعث می‌شوند که بر قدرت درونی شما افزوده بشود.

• جهان و کائنات حامی من و اهداف من میباشد.
• هر روز اعتماد به نفس من بالاتر از روز قبل می‌رود.
• من فردی دوست داشتنی میباشم و دیگران در برخورد با من احساس راحتی می‌کنند.
• من براحتی مطالبی را که برای پیشرفت نیاز دارم یاد می‌گیرم.
• من انسان ارزشمندی ام.
• هر روز رشد می‌کنم و موفق‌تر از قبل می‌شوم.

خودتان را با کلمات مثبت و انرژی‌بخش تعریف بکنید. این کار بسیار جذاب میباشد و اگر به این کار ادامه دهید، می‌تواند جنبه‌هایی جدیدی از خودتان، را به شما نشان دهد.

خود را با چه صفات مثبتی تعریف می‌کنید: خلاق، آرام، انعطاف‌پذیر، پرانرژی، اهل مطالعه، دقیق ، فعال ، خلاق

مدیریت گفتگوی درونی یکی از راه‌هایی میباشد که شما را در مسیر موفقیت نگاه می‌دارد. افکار منفی منعکس‌کننده توانایی‌های واقعی شما نیست، پس اجازه ندید این افکار مانع شما شوند. وقتی بطور آگاهانه به خودتان تلقین کنید “من می‌توانم در این کار موفق شوم” شانس خود را به مقدار زیادی افزایش می‌‌دهید.

تمرین افزایش اعتماد به نفس

۲. وانمود کن تا به دست بیاری:

وقتی طوری رفتار کنید که گویی اعتماد به نفس دارید به‌ تدریج این احساس به شما القاء می‌شود که واقعا چنین میباشد. به هر آنچه فکر کنید ذهن تمایل پیدا می‌کند آن را یک حقیقت بداند.

اگر به‌ دنبال افزایش اعتماد به نفستان هستید، مثل اشخاصی رفتار کنید که اعتماد به نفس دارند. شاید در ابتدا خنده‌دار یا عجیب باشد اما اجازه ندهید که این افکار مانع شما شود.

زمانش رسیده که خود را همان‌طور که واقعا می‌خواهید باشید در ذهن مجسم کنید. خودپنداره‌ای که از خود دارید در افزایش اعتماد به نفس شما بسیار تاثیرگذار میباشد . تصویری دوست داشتنی از خودِ موفق‌تان در ذهن نگاه دارید. هر روز زمانی را به مرور این تصویر ذهنی اختصاص دهید.

تجسم می‌تواند همان مدار عصبی را فعال کند که به هنگام انجام کاری در واقعیت فعال می‌شود. بنابراین اگر می‌خواهید به خودتان کمک بکنید، خود را با اطمینان و آرامش در حال انجام کاری که می‌خواهید تصور کنید. اگر باید سخنرانی کنید چند بار آن را تمرین کنید. این کار تفاوت‌های زیادی در نتیجه ایجاد می کند.

هر چقدر بیشتر تمرین کنید اعتماد به نفس شما افزایش پیدا می‌کند. تصمیمی شجاعانه بگیرید تا نسبت به قدرتی که به شما توان پیگیری بزرگترین آرزوهای‌تان را می‌دهد تردید نداشته باشید.

۳. به ظاهر خودتان توجه داشته باشید:

نوع لباس پوشیدن نشانه گویایی از وضعیت درونی افراد است. بخوبی نشان می‌دهد که آیا فردی هستید که به خود بی‌توجهی میکنید یا به دنبال جلب توجه هستید.

برای افزایش اعتماد‌به‌نفس، به ظاهرتان وابسته نباشید اما بدون لباس‌های مناسب اعتماد به نفس شما کاهش می‌یابد. متناسب با موقعیت و شرایط، لباسی برازنده و ساده به تن بکنید.

توجه به نوع پوشش و ظاهر در اعتماد به نفس مهم است و مهم‌تر از آن توجه به سلامت و نوع تغذیه.

با تغذیه سالم و ورزش شاداب‌تر خواهید بود. وقتی که به جسم خود احترام می‌گذارید اعتماد به نفس شما بیشتر می‌شود. علاوه بر آن تناسب اندام بهتری پیدا می‌کنید که باز هم از عوامل تاثیرگذار بر اعتماد به نفس میباشد.

تحرک داشته باشید. برخلاف انتظار وقتی تحرک بیشتری دارید انرژی بیشتری در خود احساس می‌کنید. راکد بودن باعث احساس کسالت و افسردگی می‌شود.

برای راحتی کار می‌توانید فردی که اعتماد به نفس دارد را الگوی خود قرار دهید. حالت بدن او چگونه است؟ چگونه حرف میزند؟ حالت چهره‌ او چگونه است؟ وقتی حالت یک فرد متقتدر را می‌گیرید، تفکر و احساسی همانند او پیدا خواهید کرد.

وقتی حالت فیزیکی تغییر ‌کند، حالات ذهنی و روحی نیز به دنبال آن تغییر می‌کند. قرار دادن خودتان در “موضع قدرت” باعث آزاد شدن تستوسترون می‌شود که سوختی برای شجاعت و سرزندگی میباشد.

تمرین افزایش اعتماد به نفس

۴. روحیه خودتان را حفظ کنید:

اولین کسی که از آن نفع می‌برد خودتان میباشید. آیا زمانی که سری خمیده، شانه‌‌ای افتاده و چهره‌ای درهم دارید، احساس‌تان مشابه زمانی است که سرتان بالا است و شانه‌هایی راست و لبخندی بر لب دارید. وقتی راست قامت می‌ایستید، سیستم تنفسی‌تان بهتر عمل می‌کند و انرژی بیشتری به مغز می‌رسد و اعتماد به نفس بیشتری حس می‌کنید.

همین الان راست و کشیده بایستید، شانه‌هایتان را به عقب بدهید، سرتان را بالا بگیرید و لبخند بزنید. حرکات و رفتارتان شبیه کسی باشد که کاملا به خود اطمینان دارد. هر روز چند دقیقه درآینه نگاه بکنید و لبخند بزنید. بعد از مدتی احساس می‌کنید خود را بیشتر دوست دارید و به همین شکل پذیرای خود هستید.

۵. به دیگران کمک بکنید:

این کار نیاز به زمان و هزینه خاصی ندارد. هر کاری کوچکی از دست‌تان برمی‌آید انجام دهید. به این شکل احساس می‌کنید فرد مفیدی میباشید و تنها برای خودتان زندگی نمی‌کنید. مسئولیت‌پذیری موجب می‌شود اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید. مشاهده تاثیر کارهای مثبتی که برای زندگی خود و دیگران انجام داده‌اید، ذهنیت مثبتی نسبت به خود در شما ایجاد می‌کند.

۶. مطالعه کردن را به بخشی از زندگی خود تبدیل بکنید:

مطالعه از لذت‌بخش‌ترین کارهای دنیا است. همانند نوشتن، مطالعه نیز درمانگر خوبی است. در روز زمانی را به مطالعه مفید بگذرانید. افزایش دانش و گسترش فکر، همان چیزی است که برای رشد به آن نیاز دارید. بدون مطالعه هیچ وقت نمی‌توان به یک انسان عمیق و باثبات تبدیل شد.

۷. آدم عجولی نباشید:

سرعت زندگی خود را کم کنید و از هر لحظه لذت ببرید. در حال انجام هر کاری هستید از روند آن لذت ببرید. آرام‌تر صحبت کنید و با توجه بیشتری به صحبت‌های دیگران گوش دهید. وقتی با عجله کارها را انجام می‌دهید بهره‌وری کاهش می‌یابد و احساس می‌کنید قابلیت کافی ندارید.

تمرین افزایش اعتماد به نفس

۸. خودتان را از چشم دیگران مخفی نکنید:

نحوه صحبت کردن به‌طور مستقیم با اعتماد‌به‌نفس مرتبط است. افراد خجالتی آرام‌تر صحبت می‌کنند و نمی‌خواهند در هنگام صحبت توجه‌ها را به سوی خود جلب کنند.

دفعه بعد که در جمعی بودید کمی بلندتر صحبت کنید. صدای خود را کنترل کنید و خواهید دید که چه تاثیری روی اعتماد به نفس‌تان می‌گذارد. البته صدای آرام داشتن با آرام صحبت کردن به قصد دیده نشدن تفاوت دارد.

اگر در رویدادی حضور داشته باشید در ردیف اولین می‌نشینید یا ترجیح می‌دهید که در ردیف‌های عقب قرار بگیرید؟
به احتمال زیاد مثل خیلی از افراد دیگر انتخاب شما دومی است. پشت جمعیت پنهان می‌شوید تا از شما سوالی پرسیده نشود یا از شما نخواهند روبروی جمعیت قرار بگیرید.

چه کسانی معمولا در ردیف اول جلسات یا همایش ها می نشینند؟ افرادی که خود را مهم‌تر می‌دانند یا اعتماد به نفس بیشتری دارند.

بهتر است که از منطقه راحتی خود خارج شوید و گاهی در مرکز توجه قرار گیرید. در این شرایط راهی ندارید جز اینکه اعتماد‌به‌نفس‌تان را افزایش دهید.

هنگامی که در شرایطی قرار می‌گیریم که هیچ چاره دیگری نداریم، عجیب است که چگونه به سرعت خود را با موقعیت تطبیق می‌دهیم و رفتارمان تغییر می کند.

هر فردی به روابط اجتماعی نیاز دارد زیرا باعث بهبود روحیه و رشد فکری می‌شود. فرقی نمی‌کند در چه موقعیت اجتماعی هستید همیشه فرصت‌‌های خوبی برای معاشرت بیشتر با دیگران وجود دارد. معاشرت فکر شما را باز می‌کند و از توجه بیش از حد به مسائل جزئی و پیش پاافتاده منحرف می‌کند.

۹. خودتان را دیگران مقایسه نکنید:

هر انسان موجودی کاملا مستقل از دیگران است. شما شرایط زندگی، استعداد و تفکرات ویژه خود را دارید. خود را با دیگران مقایسه نکنید چون آنها انسان‌هایی متفاوت میباشند و همه‌چیز را درباره زندگی آنها نمی‌دانید.

تنها خود را با گذشته خود مقایسه کنید. زمان کمتری را در شبکه‌های اجتماعی بگذرانید چون علاوه بر اتلاف وقت، اغلت تصویر نادرست و نمایشی از بخشی از زندگی دیگران می‌بینید و با کل زندگی خود مقایسه می‌کنید.

۱۰. همه شکست‌ها را به پای خود ننویسید:

هر کسی ممکن است در کاری به دلایلی مثل کمبود تجربه و تصمیم‌گیری اشتباه، مشکلات مالی و شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه شکست بخورد. اگر شکستی به دلیل کوتاهی شما بود که درس لازم را بگیرید. اما اگر مقصر اصلی شما نبودید، بپذیرید که نمی‌توانید کنترل تمام شرایط زندگی را به دست بگیرید.

به هر حال شرایط غیرقابل پیش‌بینی، مشکلاتی ایجاد می‌کند، با تدبیر، شرایط را ارزیابی کنید و برای شروعی جدید آماده شوید. صبور باشید، شما یک انسانید و برای رشد و یادگیری در اینجا هستید.

۱۱. زبان بدن افراد موفق را تقلید کنید:

افرادی که اعتماد به نفس دارند زبان بدن متفاوتی هم دارند. آنها قدم‌های بلندتری بر‌می‌دارند. سربالا و راست قامت هستند و به چشمان دیگران نگاه می‌کنند.

کمبود اعتماد‌به‌نفس به سرعت خود را در زبان بدن نشان می‌دهد. یک راه ایجاد اعتماد به نفس این است که زبان بدن افرادی که اعتماد به نفس دارند را تقلید کنید. شرایط بدنی به سرعت بر احساسات اثر می‌گذارند.

 

۱۲. شکرگزار باشید:

نمی‌شود که هم شکوه و شکایت کرد هم اعتماد به نفس زیادی داشت. غر زدن روی همه جنبه‌های زندگی تاثیر منفی دارد و موجب می‌شود داشته‌های زندگی‌ را نبینید. اگر توجه خود را روی ثروت‌های مادی و معنوی زندگی‌ بگذارید بعد از مدتی از وجود این همه نعمت شگفت‌زده خواهید شد و دیگر آنها را امری بدیهی نمی‌پندارید.

خوش‌بینی اساس یک زندگی موفق است. یاس، رغبت زندگی را کاهش می‌دهد. هر روز به دنبال نکته های مثبت باشید و از زندگی که به شما داده شده استفاده کنید.

۱۳. بر نقاط قوت خود تمرکز کنید:

اگر تمرکزتان بر کمبودها باشد دیر یا زود اعتماد به نفس‌تان را از دست می‌دهید. اگر این تصور را دارید که همه ی کارها را اشتباه انجام می‌دهید یا شکست‌های زیادی خورده‌اید، اعتماد به نفس شما باید از کجا ایجاد شود؟

به جای فکر کردن به اینکه در چه کارهایی خوب عمل نمی‌کنید، روی نقاط قوت خود تمرکز کنید. ممکن است در سخنرانی، آشپزی یا تجارت عملکرد خوبی داشته باشید.

به این باور برسید که خوب و ارزشمند هستید. افزایش اعتماد به نفس بدون تمرکز بر نقاط‌ قوت امکان‌پذیر نیست.

۱۴. شاد باشید:

حال خوب می‌تواند اعتمادبه‌نفس را تقویت کند. همه چیزهایی که باعث تقویت روحیه شما می‌شوند یادداشت کنید. (یک موسیقی خاص یا نقل قولی الهام بخش) همانطور که به سمت اهداف خود حرکت می‌کنید از آنها به نفع خود استفاده کنید.

وقتی یک فرد شاد و سرحال را می‌بینید در ابتدا چه برداشتی دارید؟

چه زندگی خوبی دارد که همیشه شاد است و غمی ندارد. ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود قضاوت نکنید. چه بسا که نادیده زندگی آنها بیشتر درگیر مشکلات باشد.

همیشه به یاد داشته باشید فردی که همیشه شاد و راضی به نظر می‌رسد، شاد بودن را انتخاب کرده است. اما یک فرد شاد چگونه به خوبی از پس کنترل هیجانات برمی‌آید؟

این افراد ارتباط خوبی با هیجانات و احساسات خود برقرار کرده‌اند، در حقیقت هوش هیجانی بالایی دارند. کنترل کردن احساسات به معنای سرکوب کردن آنها نیست بلکه شناخت منشاء به وجود آمدن آنها است. درگیر احساسات خود نشوید بلکه بیننده آنها باشید و ببینید که چه پیامی برای شما دارند.

۱۵. به دنبال جلب رضایت دیگران نباشید:

همانگونه که شما اختیار تام دارید تا همه را به یک اندازه دوست نداشته باشید، دیگران هم این اختیار را دارند. با خود تکرار کنید: من مسئول طرز تفکر دیگران درباره خودم نیستم.

هر کاری را که درست و صحیح می‌دانم انجام می‌دهم. هراس طرد شدن ممکن است شما را از بسیاری از کارها بازدارد، چون تمام انرژی شما صرف این می‌شود که دیگران چه فکر می‌کنند؟ دیگران هر فکری می‌توانند بکنند اما شما زندگی خود را دارید. شما یک‌بار زندگی می‌کنید پس آن را برای خودتان زندگی کنید.

تمرین افزایش اعتماد به نفس

۱۶. هدفمند باشید:

باری به هر جهت بودن انگیزه را کاهش می‌دهد چون احساس می‌کنید فرد کارآمدی نیستید. اهداف کوتاه مدت و بلند مدت برای خود تعریف کنید و هر روز قدمی در این راه بردارید.

این هدف باید خواسته قلبی شما باشید نه آنچه فکر می‌کنید با آن بهتر پذیرفته می‌شوید. هدف واقعی، اشتیاق درونی شما را افزایش می‌دهد و میل بیشتری برای شروع پیدا می‌کنید. همچنین در تعیین اهداف نسبت به امکانات و شرایط زندگی واقع بین باشید.

۱۷. تعریف و تمجید را قبول کنید:

تصور کنید که شخصی به شما می گوید واقعا زیبا شده‌اید. جواب شما به او چیست؟

” ممنونم اما …” ، ” اوه نه، اینجوری ها هم که میگی نیست”

اغلب افراد به ندرت تعریف و تمجید را قبول می‌کنیم و امایی در آن نمی‌آوریم. وقتی شخصی از شما تعریف می‌کند، چون واقعا این نظر را داشته است، تمجید را بپذیرید و باور کنید.

تمرین افزایش اعتماد به نفس

۱۸. از کمال‌گرایی اجتناب کنید:

اگر قصد شما کمال است، پس برای ناامیدی و یاس تلاش می‌کنید. بسیار دشوار است (اگر غیرممکن نباشد) که بخواهید در همه چیز عالی و بی نقص باشید. همیشه می‌توانید پیشرفت کنید و بهتر و بیشتر باشید اما کمال‌گرایی چیز دیگری است.

این هدف را کنار بگذارید که هر کاری را بی عیب و نقص انجام دهید و از‌ هر‌لحاظ کامل و تمام‌عیار باشید. به افرادی که در اطرافتان اعتماد به نفس دارند توجه کنید، آیا آنها از هر نظر بی نقص هستند؟

بیشتر خود را دوست داشته باشید و برای کمبود‌ها و اشتباهات‌ صبر بیشتری از خود نشان دهید.

 

۱۹. از آنچه تاکنون بدست آورده‌اید خشنود باشید:

اینکه چقدر احساس موفقیت می‌کنید در اعتماد‌به‌نفس شما دخیل است. مهم نیست که الان در کجا هستید اما می‌توان ضمانت کرد بیشتر از آنچه فکر می‌کنید به دست آورده‌اید. فراموش نکنید چقدر راه را تاکنون پشت‌سر گذاشته‌اید و چه چیزهایی به دست آورده‌اید. اعتماد‌به‌نفس پایین باعث می‌شود به آینده نگاه کنید و خودتان را با آن نسخه بهتر از خود مقایسه کنید.

برخی افراد حتی اگر حجم زیادی از کار را انجام داده باشند، باز هم چشم‌شان به گوشه‌ای از کار است که انجام نشده است. رویه را تغییر دهید. وقتی توجه شما روی بخش‌هایی از کار است که به اتمام رسیده است احساس خوبی پیدا می‌کنید. به این شکل انرژی و اعتماد به نفس لازم برای ادامه کار را پیدا می‌کنید. هر پیشرفت کوچک را به خود یادآور شوید.

اعتمادبه‌نفس بخش مهمی از موفقیت است و هر موفقیتی هرچند کوچک می‌تواند به بهبود اعتماد به نفس کمک کند. قدم‌های کوچک اما پیوسته بردارید و قبل از رفتن به هدف بعدی، هر موفقیت را ببینید و از آن لذت ببرید.

۲۰. اهداف واقع بینانه‌ای برای آینده انتخاب کنید:

تکنیک دیگری برای تقویت  اعتماد به نفس، راه اهداف کوچک است. اگر در چند ماه گذشته روی هدفی بزرگ و چالش‌برانگیز کار کرده‌اید، احتمالا پس از اینکه می‌بینید به آنچه مدنظرتان بوده نرسیده‌اید، احساس خستگی می کنید. یک راه عالی برای غلبه بر این احساس این است که گام‌های کوچکتری به سوی اهداف بزرگ بردارید. دستیابی به اهداف کوچک باعث می‌شود که اعتماد‌به‌نفس شما بازگردد. یک هدف واقع‌بینانه همراه با یک برنامه‌ریزی درست و منطقی چیزی است که همه از عهده آن بر‌می‌آیند. زمان بعدی که به موفقیت کوچکی رسیدید به خودتان تبریک بگویید. زندگی خود را با موفقیت‌های کوچک و ادامه‌دار پر بکنید و در مقابل، این موفقیت‌ها به شما اعتماد به نفس کافی می‌دهند.

تمرین افزایش اعتماد به نفس

برای خواندن آخرین مقاله درمورد ۱۰ویژگی همسر خوب اینجا کلیک کنید.

10 ویژگی همسر خوب

۱۰ ویژگی همسر خوب

۱۰ ویژگی همسر خوب:

۱٫ اهداف مشابه با شما دارد:

اکثر ازدواج ها موفق نمی شوند، چون دو نفر اهداف متفاوتی را دارند ؛ در مورد کار روی اهداف تان صحبت نکرده ایم، درباره اهداف خانواده و اهداف زندگی صحبت میکنیم.

اگر شریک زندگیتان با شما در مورد چیزهایی مانند تعداد فرزندان، یا جایی که خانه تان باشد یا چیزهای بزرگ دیگر، با شما موافق است، بعید است که در آینده باهم ناموافق شوید.

۲٫ او شما را قضاوت نمی کند:

همه ما منحصر بفرد هستیم و سخت است که کسی را پیدا کنیم که چیز عجیبی نداشته باشد بنابراین، اگر فکر می کنید یکی از این افراد میباشید و شریک زندگی شما چیزی در مورد آن چیزهای عجیب و غریب شما نمی گوید یا از شما نمی خواهد که این کارها را متوقف کنید، پس شما را بعنوان کسی که هستید، دوست دارد.

۳٫ اعضای خانواده او، شما را دوست دارند:

این یکی از سخت ترین چیزهایی میباشد که باید انجام دهید، این است که خانواده او را دوست داشته باشید و آنها را خوشحال کنید.

۴٫ او وقتی که نیاز به پشتیبانی دارد،سراغ شما می آید:

پس از یک روز بد در محل کار و یا پس از یک بحث بزرگ با مادر خود، اگر او مستقیما به سمت شما می آید، بنابراین شما می توانید او را بغل کنید و دو نفری باهم در مورد آن موضوع ها صحبت بکنید، او می داند که شما احساس او را بهتر می کنید.

یک همسر خوب در شرایطی که نیاز به درد و دل دارد نه پیش دوستانش می رود و نه کار دیگری انجام می دهد فقط شما. او می داند شما برای او هستید، بنابراین می تواند بر روی شما حساب کند و شما هم میتوانید به او تکیه کنید.

روانشناس خوب در کرج

۵٫ هیچ رازی را از شما پنهان نمی کند :

معمولا مردان چیزهایی راجع به زندگی خود را با دیگران به اشتراک نمی گذارند نه تنها با شما. اما اگر فکر می کنید که او درباره همه چیزی که به عنوان راز از همه پنهان می کند و باشما درباره آنها صحبت می کند، پس به شما اعتماد دارد و بدون شک شما را دوست دارد.

۶٫ او تصمیمات خود را پس از اینکه درباره تاثیرش روی شما فکر کند، می گیرد :

اگر او پیشنهاد شغلی بزرگی دریافت کند و تصمیم بگیرد که آن را بلافاصله قبول نکند، زیرا می خواهد با شما درباره آن صحبت کند، زیرا نگران شما است ؛ کار او ممکن است در یک شهر جدید یا یک کشور جدید تنظیم شود، به طوری که او نمی خواهد که شما احساس کنید که به زور باید با او کنار بیایید.

شما ممکن است برای او به اندازه کافی خوشحال باشید که بدون در نظر گرفتن این مسائل به او بگویید که قبول کند، اما نکته این میباشد که او می خواهد تصمیم گیری را با شما انجام دهد، چیزی که برایتان یک مشکل است.

۷٫ او آینده خود را با شما تصور می کند:

اگر او در مورد اینکه چگونه شما دو تا با هم برای چندین دهه کنار خواهم خواهید بود، صحبت می کند و در زمان بازنشستگی چه نوع خانه ای خواهید داشت، یعنی او در حال حاضر در مورد ازدواج با شما فکر می کند.

۸٫ او می خواهد بیش از یک اتاق خواب با شما داشته باشد:

اگر او از شما می خواهد حساب مشترکی را با او باز کنید، پس به اندازه کافی به شما اعتماد دارد که می خواهد این کار را انجام دهد این نشانه ها را از دست ندهید زیرا او می خواهد شما را به بخش مهمی از زندگی اش تبدیل کند.

۹٫همیشه می خواهد دعوا را متوقف کند :

اگر همواره بین شماها دعواست و او کسی که می خواهد دعوا را آرام کند، می توانید او را واقعا یک همسر خوب بدانید، چون او یک شوهر خوب برای شماست. او نمی خواهد دعوا کند، چرا که شما را دوست دارد و هیچ ارتباط بدی با شما ندارد.

اگر او اغلب اوقات به شما می گوید تقصیر اوست، فقط می خواهد که دعوا را به پایان برساند، بنابراین می توانید هر دو به عقب برگردید تا با عشق با یکدیگر زندگی کنید. او نمی خواهد دعوا کند یا اثبات کند که حق با اوست، فقط می خواهد دو نفری با همدیگر خوب باشید.

۱۰٫ برایش مهم میباشد که با دوستان متاهل خود ارتباط سالم داشته باشد :

برخی از مردان از دوستانی که تازه ازدواج کرده اند فاصله می گیرند؛ زیرا با ازدواج راحت نیستند. اگر مرد شما با دوستان خوبش که ازدواج کرده اند، در ارتباط است، پس احتمال دارد که این مورد را به خودش نیز اختصاص بدهد.

نیکا، روانشناس خوب در کرج

۱۰ ویژگی همسر خوب

برای خواندن آخرین مقاله درمورد حفظ تعادل در رابطه اینجا کلیک کنید.

حفظ تعادل در رابطه

حفظ تعادل در رابطه

حفظ تعادل در رابطه : از نگاه من، تعادل جایگاهی در وسط میباشد. نقطه‌ای در میانه که از خواص دو سوی یک ویژگی بهره برده ولی به هیچ طرف سنگینی نمی‌کند. اهرم نمونهٔ مناسبی از تعریف تعادل میباشد. همیشه به سمتی خم می‌شود تا زمانی که در دو طرف آن وزنهٔ یکسان قرار دهیم.

می‌توان تعادل را هر چیزی یافت. در کار، زندگی، رابطه ی اجتماعی و… و در مقابل، اعتیاد یکی از نشانه‌های خارج شدن از تعادل میباشد و دلیلش کمبود یا نبود توجه در آن قسمت است؛ مانند اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی که از کمبود کیفی رابطه‌های اجتماعی شکل می‌گیرد.

در رفتارهای کند و تند، تصمیم‌های احساسی و منطقی یا نبود اولویت به کار یا زندگی و در هرجایی که بتوان دوگانگی تعریف کرد، بی‌تعادلی ممکن میباشد.

روابط نیز از این موضوع مستثنا نمیباشد. زمانی که می‌توان آن را به رابطه ی دور و نزدیک تقسیم کرد و انتظار تغییر داشت، پس براحتی می‌توان عدم تعادل را مشاهده کرد.

ریشه ی عدم تعادل در روابط کجاست؟

از دیدگاه من، ریشه ی آن در خودآگاه و ناخودآگاه نهفته میباشد. بخشی از آن مربوط به کنش و واکنش‌هایی میباشد که سعی می‌کنیم به‌اصطلاح «آگاهانه» باشد و قسمتی دیگر ریشه‌ در ذهنیت و باورمان دارد که رابطه‌ها (افراد) را خوب و بد، عاقل و نادان، مهربان یا نامهربان می‌بیند.

ازاونجایی‌که برای ذهن گیجی چندان خوشایند نیست و نمی‌تواند در مورد شخصی وضعیتی نامشخص داشته باشد، دائم در حال تفکیک، جدا کردن و تقسیم افراد به دایره‌های دور و نزدیک است.

به رفتاری جذب می‌شویم چون از آن لذت می‌بریم و از دیگری طرد می‌شویم چون برایمان خوشایند نمیباشد. همین علت باعث می‌شود که به سمتی بیش‌ازحد جذب شویم و از سوی دیگر به‌شدت دور شویم که درنهایت بی‌تعادلی شکل می‌گیرد.

چطور می‌توان بی‌تعادلی را تشخیص داد؟

در چندین حالت:

  • زمانی که نگه‌داشتن حد میانه دشوار می‌شود و رفتارمان دائم در نوسان است؛
  • شرایطی که به‌سختی بتوان به نظر، رفتار و رویکردی دیدگاه بی‌طرف داشت؛
  • موقعیتی که درک دیگری، ممکن نباشد.

همچنین این شرایط درجایی برای خود و دیگری نمایان می‌شود که سطح رابطه در کوتاه زمانی، بسیار کم یا بسیار زیاد تغییر بکند. بطور مثال:

  • تعداد دفعات دیدار یا شنیدار بسیار زیاد یا کم می‌شود؛
  • میزان دل‌تنگی به‌شدت بالا می‌رود یا پایین می‌آید؛
  • سطح وابستگی بسیار کم‌وزیاد می‌شود.

این‌ها نمودارهای تغییری برای تشخیص رابطه‌های نامتعادل میباشد؛ یعنی اگر در طول زمان کوتاهی، هرکدامش رشد (بالا و پایین) محسوسی کرد، آنگاه می‌توان بی‌تعادلی در رابطه را انتظار داشت.

منظورم از رشد، سعودی یا نزولی میباشد. رشد به معنی حرکت میباشد. گاهی به بالا سعود و گاهی به پایین سقوط می‌کند. مثلاً اگر تعداد دفعات دیدار با دوستی از یک‌بار در هفته به‌یکبار در ماه رسید، آنگاه رشد نزولی دارد.

در طبیعت هم‌چنین میباشد. برای رشد، روندی وجود دارد و هرگز یک‌دفعه نیست؛ مانند روند زیاد یا کم شدن سطح آب، سرد یا گرم شدن در تغییر فصل. درواقع سرعت روند رشد است که می‌تواند ما را از شرایط بی‌تعادلی مطلع بکند؛ مانند شدت خشک شدن دریاچهٔ ارومیه، پایین آمدن یک‌بارهٔ سطح آب و روند تصاعدی انقراض یوزپلنگ.

در مثال‌های بالا، زمانی رویدادها توجه برانگیز میباشد که از روند طبیعی خود خارج می‌شود و میزان رشد سعودی و نزولی آن نامتعادل است.

همین رویه را می‌توان در طبیعت رابطه‌های خود نیز جویا شد. در این شرایط هیچ‌گاه از رشد یا تخریب یک‌بارهٔ رابطه متعجب نمی‌شویم چراکه چیزی به نام اتفاق‌های «آنی» در رابطهٔ متعادل وجود ندارد و همه‌چیزی روندی است که بالا و پایین دارد.

اگر در دوری و نزدیکی، کدورت و آشتی یا رفاقت و قضاوت رابطه‌ای، روندی مشاهده می‌شود آنگاه شرایط برای متعادل کردن آن هموارتر است. ولی اگر بجای توجه به این نکات، فرافکنی کنیم، دنبال مقصر باشیم و در جایگاه قربانی بایستیم، آنگاه نمی‌توان چندان امیدی با بازگشت رابطه داشت.

حفظ تعادل در رابطه

روانشناس خوب در کرج

پیشنهادهایی برای تعادل در رابطه:

پذیرش:

بسیاری از مشکلات در روابط زمانی نمایان می‌شود که ما توانایی پذیرش دیگری به آنچه هست را نداریم. برعکس مایلیم او نیز همانند آنچه ما می‌پنداریم و می‌پسندیم رفتار کند. این نگاه از همان تقسیم‌بندی خوب و بد، زشت و زیبا یا حق و ناحق پرورش‌یافته است.

پذیرفتن دیگری، شرایطی برای ایجاد صمیمیت و راحتی، حس پذیرفته شدن و امنیت در فرد مقابل میباشد. با نیت پذیرش رفتار، گفتار و کردار دیگری می‌توان سعی کرد برچسب‌ها را تا حد توان حذف کنیم و تا زمانی که آسیبی از دیگری به ما نرسد، رفتاری زشت و زیبا، گفتاری خوب و بد یا کرداری حق یا ناحق نیست.

لازم نیست باکسی موافق بود ولی هم‌ زمان نیازی هم به مقابله با آن نیست.

هرچه توانایی پذیرش ما برای دیدگاه‌های متفاوت بیشتر بشود، مهارت تعامل با محیط نیز افزایش پیدا می‌کند.

نگاه شامل:

زمانی که ما فردی، دیدگاه یا نظری را بخشی از خودمان می‌دانیم، پذیرش آن آسان تر می‌شود؛ یعنی به‌جای جدا کردن و تقسیم‌بندی به خودی و غیرخودی، می‌توان آن را بخشی از خودمان دانست. این همان روشی میباشد که در تمام ادیان، ما را به پذیرش خواهر و برادرهای معنوی خود دعوت می‌کند.

اکنون زمان آن رسیده تا دنیا را با نگاه شامل و سخاوتمندی تسخیر کنیم و نه با جنگ و نیروی خشن.
– سادگورو

گفت‌وگو:

بهترین روش برای حل‌وفصل مشکل‌های میان دو نفر، گفت‌وگو میباشد. در این روش اول می‌شنویم و بعد سخن می‌گوییم. به ترتیب واژهٔ گفت‌وگو توجه داشته باش.

حفظ تعادل در رابطه

برای خواندن آخرین مقاله درمورد چرا باید کتاب بخوانیم اینجا کلیک کنید.

نیکا، روانشناس خوب در کرج

چرا باید کتاب بخوانیم؟

چرا باید کتاب بخوانیم؟

چرا باید کتاب بخوانیم ؟

با خواندن کتاب‌های مختلف شما با هر مسئله‌ای بارها از زوایای مختلف روبرو می‌شوید. مثل اینکه کسی نقشه فرار را روبروی شما گرفته باشد! تمامی راه‌ها و انتخاب‌ها برای شما روشن و واضح‌ میباشند. شما بارها در قالب شخصیت‌های متفاوت زندگی کرده‌اید و تصمیم‌های متفاوتی گرفته‌اید. شما کم کم همان پیر خردمندی می‌شوید که در تمام داستان‌ها حسرتش را می‌خوردید! حقیقت جالبی که در مورد اکثر انسان‌ها وجود دارد آرزوی زیستن چندباره و تجربه زندگی‌های متفاوت میباشد، اما اکثر آن‌ها از این تجربه‌ای که به راحتی در اختیار آن‌ها گذاشته شده غافل‌اند! کتاب خوب! ماشین زمانی که همه، سال‌ها از آرزوی داشتنش دم می‌زنند همان ادبیات میباشد! شما با مطالعه در زمان سفر می‌کنید. (بسیار سفر باید تا پخته شود خامی…)

ذهن شما بصورت ناخودآگاه سرشار از کلمات و لغات میباشد، پس بصورت ناخوداگاه شما خیلی بهتر از بقیه قادر به توضیح درونیات و تفکرات و باز کردن مسایل میباشید. شما با انواع استعاره و توصیف در کتاب‌ها مواجه شده‌اید پس به راحتی استعاره پنهان پشت هرچیزی را درک می‌کنید. زندگی ما و این دنیا یک استعاره بزرگ میباشد و چطور بدون درکی از ادبیات می‌توانیم از این استعاره رازگشایی کنیم؟

نحوه دریافت شما بعنوان یک فرد کتاب‌خوان حتی از یک فیلم هم بسیار متفاوت‌تر از یک فرد عادی خواهد بود. شما در بحث‌ها خیلی راحت‌تر از یک فرد غیر کتاب‌خوان موفق به توضیح و صحبت کردن می‌شوید. دیدگاه شما نسبت به خیلی از مسایل بازتر و وسیع می‌شود و براحتی می‌توانید تصمیماتی بگیرید که زندگی شما را از اشتباه و تجربه‌های بد خالی کند.

در دنیای امروز چیزی که بیشتر از هر موضوعی اهمیت دارد شخصی‌سازی میباشد. همه سعی در شخصی‌سازی و درست کردن سبک و روش‌های شخصی برای زندگی‌شان میباشند. چیزهایی که نشان دهد من با دیگری متفاوت هستم. من سبک و عقیده خود را دارم. هیچ‌چیز به اندازه کتاب خواندن شما را در شخصی‌سازی موفق نمی‌کند. ذهن شما قدرت پردازش و دریافت عمیقی پیدا می‌کند که ناخوداگاه سبک زندگی و عقاید شما را تحت شعاع قرار می‌دهد. این تغییر است که شما را از بقیه متفاوت می‌کند نه صرف بیان یک جمله از فلان نویسنده در فلان کتاب!

چرا باید کتاب بخوانیم؟

ادبیات به نجات زندگی آدم‌ها برخاسته. ادبیات دست شما را باز گذاشته که با خواندن یک کتاب خوب به تحول برسید که در زندگی عادی شاید هرگز به آن نمی‌رسیدید! ادبیات به شما قدرت فوق‌العاده تصور و تخیل را می‌دهد. این اجازه که خود را جای کس دیگری بگذارید که با همذات پنداری به تصفیه روح و روان خود برسید. شما با خواندن یک کتاب تاریخی و ستم‌هایی که به انسان‌های دیگر روا شده و با قدرت همذات پنداری به درک عظیمی از زندگی می‌رسید. رنج تمام انسان‌ها رنج شخصی خود شما است پس دیگر نمی‌توانید به ظلم و تبعیض بی‌تفاوت باشید نمی‌توانید خشونت نشان بدهید. ادبیات به شما این اجازه را می‌دهد که با خواندن یک کتاب خوب خود واقعی‌تان را پیدا بکنید با خواندن یک داستان به فلسفه و خودشناسی برسید. ادبیات عظیم‌ترین موتور محرک روح انسان میباشد چون شما را قادر می‌سازد با خواندن یک داستان به تاریخ یا اجتماع – سیاست – فلسفه – روانشناسی و غیره برسید، فکر کنید و بفهمید.

تفاوات اصلی ادبیات با سایر رشته‌ها در همین میباشد. شما نمی‌توانید یک کتاب صرف فلسفه یا سیاست بخوانید و به همه مفاهیم ذهنی دیگر هم دست بیابید. اما ادبیات زندگیست. چرا؟ چون دقیقا مثل خود زندگی همه چیز را با هم دارد و در بر می‌گیرد.

خیلی از افرادی که اهل مطالعه میباشند خوانندگان ادبیات داستانی را جز خوانندگان جدی نمی‌شمارند! این افراد در اشتباه محض‌اند! ادبیات همه آن چیزی است که ما برای زندگی کردن لازم داریم. یک کتاب خوب می‌تواند مسیر زندگی شما را تغییر دهد. داستان‌ها بیشتر از هر مرجع دیگری به شما آموزش می‌دهند. یک نویسنده بعنوان یک انسان می‌خواهد بهترین و عمیق‌ترین دریافت خود از زندگی‌اش را بنویسد و در اختیار مخاطب قرار بدهد، خواندن این بسته اطلاعاتی فشرده دقیقا مانند همان عصاره کیمیاگری میباشد که بعد سال‌های آزمون و خطا و تجربه به دست آمده و در چند قطره جمع شده است. هر کتاب خوب همان محلول کیمیاگری از انسانی بزرگ است. چطور می‌توانید از سرکشیدن محلول خودداری کنید؟

ما اینجاییم که زندگی کنیم. اما چطور می‌توان بهتر زندگی کرد؟ مثل تمام چیزهای دیگر با تمرین! کتاب خوب همان تمرینی میباشد که ما را برای غلبه بر این زندگی غیرقابل پیش‌بینی کار کشته می‌کند! ادبیات همان مربی سختکوشی است که عرق شما را خشک می‌کند و شما را به داخل رینگ می‌فرستد!

مقاومت نکنید! کتاب خوب بخوانید. شما نمی‌دانید اما شاید در کتابی که می‌خوانید جمله‌ای، شخصیتی و یا کلیدی برای قفل درون شما وجود داشته باشد. از باز کردن و وسیع شدن روح خود نترسید. از اینکه در سن کم به تجربه تمام دنیا برسید نترسید. قطعا احساس پیری نخواهید کرد! شما کم کم به قدرت انتخاب و آزادی و رهایی می‌رسید که دیگر به هرچیزی تن نمی‌دهید، خود را اسیر زندگی روزمره و بی‌ارزش نمی‌کنید. ممکن است دیگران مطالعه های شما را مسخره کنند چون ترس همین تفاوت‌ها راحت‌شان نمی‌گذارد. ترس اینکه نکند او سهم بیشتری از زندگی ببرد و من نه! چون به تدریج شما به زندگی و مجموعه رفتارها و انتخاب‌هایی می‌رسید که بسیار انسانی‌تر و رهاتر از زندگی یک فرد غیر کتاب‌خوان میباشد.

پس هر زمان دیگری که کسی از شما پرسید چرا کتاب می‌خوانی؟ بگویید چون از بزرگ شدن روحم ابایی ندارم. چون من انسان حریصی میباشم و می‌خواهم به جای هزاران نفر زندگی کنم.

چرا باید کتاب بخوانیم؟؟

جهت ارتباط با روانشناس خوب در کرج با ما در ارتباط باشید.

برای خواندن آخرین مقاله درمورد اختلالات جنسی اینجا کلیک کنید.

اختلالات جنسی

اختلالات جنسی

انواع اختلالات جنسی

انواع اختلالات جنسی را می‌توان به دو دسته تقسیم بندی کرد.

۱- نابهنجاری جنسی (پارافیلیا)

۲- کژکاری جنسی

۱٫ اختلالات نابهنجاری جنسی (پارافیلیا)

یک خیال پردازی ویژه با اجزاء خودآگاه و ناخودآگاه محرک جنسی، علامت مشخص انحرافات جنسی میباشد. افرادی که دچار انحرافات جنسی هستند، لذت جنسی را تجربه می‌کنند اما نمی‌توانند به محرک‌های شهوانی بهنجار پاسخ بدهند. اگر به همراه علاقه جنسی مشکلاتی چون رنج و عذاب یا اخلال در عملکرد اجتماعی برای فرد ایجاد شود و یا باعث آسیب به خود یا دیگران شود، نابهنجاری جنسی نامیده می‌شود.

انواع اختلالات نابهنجاری جنسی:

اختلالات نابهنجاری جنسی خود به سه دسته ی اختلالات جنسی نمایشگری (‌آلت نمایی)، مبدل پوشی و مالشگری تقسیم می‌شود.

اختلال نمایشگری جنسی | (آلت نمایی یا عورت نمایی):

در این اختلال، فرد تمایل دارد که بدن و اندام‌های جنسی خود را در مکان‌های عمومی به نمایش بگذارد. فرد از نمایش اندام‌های خود لذت بسیار زیادی می‌برد اما لزوما به ارگاسم نمی‌رسد. فرد باید به مدت حداقل ۶ ماه دچار تخیلات و امیال شدید مربوط به آلت نمایی شده باشد و این تمایلات، کارکرد روزانه او را مختل کرده باشد.

انواع اختلالات جنسی | اختلال بچه بازی (پدوفیلیا):

این اختلال به معنای تمایل به رابطه جنسی با کودکان زیر ۱۳ سال می‌باشد و فرد مبتلا نسبت به کودکان دچار تحریک جنسی می‌شود. برای تشخیص این اختلال لازم میباشد که فرد مبتلا حداقل ۶ ماه درگیر تمایلات جنسی به کودکان باشد و حداقل ۱۶ سال سن داشته باشد. اکثر مبتلایان مرد هستند و هم به دختران و هم به پسران تمایل جنسی دارند.

مازوخیسم | اختلالات جنسی خود آزار خواهی جنسی:

این نابهنجاری به اختلالی گفته می‌شود که در آن، فرد از شکنجه شدن و آزار دیدن لذت می‌برد و در اثر این شکنجه‌ها به ارضا جنسی می‌رسد. افراد مازوخیسم عزت نفس پایینی دارند و خفت طلب میباشند. این افراد خود را تماما در اختیار شریک جنسی خود قرار می‌دهند و هرگونه تحقیر، توهین و شکنجه را می‌پذیرند.

سادیسم | اختلالات جنسی دیگر آزاری جنسی:

سادیسم به معنای تمایل فرد به آزار دادن و شکنجه کردن فرد دیگر، برای رسیدن به تحریک جنسی می‌باشد. این آزار می‌تواند به صورت جسمی و روانی باشد و فرد مبتلا از آزار دادن دیگران لذت بسیار زیادی می‌برد و به ارضای جنسی می‌رسد.

انواع اختلالات جنسی | مبدل پوشی:

مبدل پوشی به این معنی میباشد که افراد، لباس‌های مربوط به جنس مخالف را بر تن می‌کنند. افراد مبدل پوش می‌توانند به علت های مختلفی این کار را انجام دهند. اختلال مبدل پوشی به این معنی میباشد که فرد تخیلات و تمایلاتی برای پوشیدن لباس جنس مخالف دارد و پس از انجام این کار به خودارضایی یا رابطه جنسی دست می‌زند تا ارضا شود.

اختلال جنسی یادگار خواهی (فتیشیسم):

فتیشیسم یکی از اختلالات جنسی میباشد که به معنای تمرکز جنسی نابهنجار یک فرد بر روی یک شیء غیرزنده و بی ربط به مسائل جنسی یا یک قسمت غیرجنسی بدن می‌باشد. فرد بطور مکرر و شدید با تمرکز روی این اشیاء یا اعضای بدن به لحاظ جنسی برانگیخته می‌شود و این برانگیختگی در خیال پردازی‌ها، امیال و رفتارهای فرد مشخص میباشد.

تماشاگری جنسی (چشم چرانی):

در این اختلال، فرد مبتلا به تماشای افراد برهنه می‌پردازد و از انجام این کار لذت می‌برد. این افراد سعی می‌کنند در اطراف مکان‌هایی همچون خانه‌ها و دستشویی‌های عمومی بچرخند و افراد برهنه را تماشا کنند. همچنین از دیدن رابطه جنسی دیگران نیز تحریک می‌شوند اما معمولا تمایلی به رابطه جنسی ندارند و با خودارضایی به ارضای جنسی می‌رسند.

انواع اختلالات جنسی | مالش دوستی:

مالش دوستی اختلالی میباشد که فرد مبتلا اندام‌های جنسی خود را به بدن دیگران می‌مالد و از این طریق لذت و رضایت جنسی به دست می‌آورد. این رفتار معمولا در مکان‌های شلوغ اتفاق می‌افتد و فرد قربانی می‌تواند کودک یا بزرگسال باشد.

حیوان‌ دوستی:

در این اختلال، فرد تخیلاتی مربوط به رابطه جنسی با حیوانات دارد و از رابطه با آن‌ها لذت می‌برد. البته مبتلایان به حیوان دوستی، لزوما با حیوانات رابطه جنسی برقرار نمی‌کنند و ممکن است تنها در مرحله فانتزی‌های جنسی باقی بمانند.

انواع اختلالات جنسی |هرزه گرایی تلفنی و کامپیوتری:

در این اختلال، فرد بصورت تلفنی از الفاظ و کلمات وقیحانه استفاده می‌کند و از این طریق به لذت و تحریک جنسی می‌رسد. ارضای جنسی معمولا از طریق خودارضایی اتفاق می‌افتد. این عمل می‌تواند با رضایت یا بدون رضایت فرد دیگری که پشت تلفن است اتفاق بیفتد.

پیکا | ادرار خواهی و مدفوع خواهی:

پیکا اختلالی میباشد که فرد مبتلا به خوردن موادی می‌پردازد که ارزش غذایی ندارند و یا آلوده هستند. این اختلال معمولا در کودکی شروع می‎‌شود ولی ممکن است که در بزرگسالان هم به وجود بیاید.

نکروفلیا | مرده خواهی:

مرده خواهی یک عمل جنسی غیرمتعارف میباشد که فرد مبتلا به رابطه جنسی با جسد مرده‌ها تمایل دارد و از طریق رابطه جنسی با اجساد، ارضا می‌شود. البته مرده خواهی لزوما با رابطه جنسی همراه نیست و ممکن است در حد تصورات و فانتزی‌های جنسی باقی بماند و فرد از طریق خودارضایی به ارضا برسد.

نیکا، روانشناس خوب در کرج

۲٫ اختلالات کژکاری جنسی:

پاسخ جنسی بصورت کلی به چهار مرحله میل جنسی، برانگیختگی یا تحریک، ارگاسم و فرونشانی تقسیم می‌شود که اخلال در هر کدام از این مراحل باعث بروز اختلال خاصی شده که نشانه‌هایی را در بر دارند و این اختلالات با نام کژکاری جنسی شناخته می‌شوند.

انواع اختلالات کژکاری جنسی

  • کمبود میلی جنسی در مردان – سرد مزاجی مردان
  • کمبود میل جنسی در زنان
  • اختلال نعوظ
  • اختلال ارگاسمی زنان
  • اختلال تاخیر انزال – دیرانزالی
  • اختلال انزال زودرس – زودانزالی
  • مقاربت دردناک – واژینیسم

برای رزرو وقت از روانشناس خوب در کرج با ما در تماس باشید.

برای خواندن آخرین مقاله درمورد انواع اختلالات شخصیتی اینجا کلیک کنید.

انواع اختلالات شخصیتی

انواع اختلالات شخصیتی

انواع اختلالات شخصیتی

اختلالات دسته الف:

مبتلایان به اختلالات دسته اول اغلب عجیب و غیب و غیرعادی به نظر می رسند.

این دسته از اختلالات شامل سه موارد زیر است:

  1. اختلال شخصیت پارانویایی:فرد مبتلا به این بیماری که در اصطلاح عامه “شکاک” نامیده میشود بی‌اعتمادی و سوءظن شدیدی نسبت به دیگران دارد، توانایی اعتماد کردن ندارد، پیوسته کینه دیگران را به دل می‌گیرد و اعتقا دارد که دیگران از او سوء استفاده می کنند.
  1. اختلال شخصیت اسکیزوئید:مهم ترین ویژگی های این بیماری انزوا و کناره گیری، شرکت نکردن در فعالیت های روزمره و اهمیت ندادن به دیگران میباشد. مبتلا به این بیماری اغلب به فعالیت های انفرادی تمایل دارد، از فعالیت های اندکی لذت می برد، دوستان زیادی ندارد و از نظر عاطفی و جنسی سرد میباشد.
  2. اختلال شخصیت اسکیزوتایپی:شخص مبتلا به این نوع اختلال که به شدت از نظر دیگران عجیب و غیرعادی به شمار می رود دارای تفکرات سحرآمیز و عقاید خرافی گوناگون میباشد، دچار اشتباهات حسی و مسخ واقعیت است و اتفاقات عادی را به امور متافیزیکی و موجودات ماورایی نسبت می دهد، رفتار و گفتار بعضا عجیبی دارد و نسبت به دیگران بدگمانی ها و سوءظن های پارانوئید دارد.

انواع اختلالات شخصیتی

اختلالات دسته ب:

مبتلایان به این دسته از اختلالات اغلب هیجانی و دمدمی به نظر می رسند و دارای رفتار نمایشی میباشند.

اختلالات این دسته چهار مورد زیر را شامل می شود:

  1. اختلال شخصیت ضد اجتماعی:بیمار مبتلا به این نوع از اختلال توانایی مطابقت دادن خود با موازین اجتماعی را ندارد، به حقوق دیگران تجاوز کرده و مرتکب رفتارهای مجرمانه می گردد، توانایی برنامه ریزی برای آینده را ندارد، فریبکار، دروغگو، پرخاشگر و بی احتیاط میباشد.
  2. اختلال شخصیت مرزی:ویژگی اصلی این نوع اختلال ناپایداری و بی ثباتی در خلق و خو و روابط با دیگران میباشد. فرد دچار اختلال شخصیت مرزی درک ثابتی از هویت خود ندارد، احساس پوچی مزمن میکند، دست به اقداماتی می زند که برای وی آسیب هایی در بر دارد، اقدام به خودکشی و یا تهدید به آن می کند و حالت های عاطفی ناپایدار و متغیر دارد.
  3. اختلال شخصیت نمایشی:شخص مبتلا به این بیماری تمایل شدیدی به جلب توجه دارد، در موقعیت هایی که در کانون توجه قرار ندارد ناراحت میباشد، ظاهر متفاوتی دارد، گفتارش سرشار از اغراق در مورد هیجانات شخصی است، روابط را از آنچه هست صمیمانه تر تلقی می کند و به شدت تلقین پذیر است.
  4. اختلال شخصیت خودشیفته:خصوصیت اصلی این اختلال خودمحوری، کمبود احساس همدلی با دیگران و خود مهم پنداری میباشد. فرد خودشیفته از بالا به بقیه نگاه می کند، در مورد موفقیت ها، زیبایی، قدرت، زیرکی و سایر ویژگی های مثبت خود به گونه اغراق آمیزی خیالبافی می کند، استثمارگر و نیازمند تحسین افراطی است و معتقد است دیگران به حال او غبطه می خورند.

روانشناس خوب در کرج

اختلالات دسته ج:

مبتلایان به این دسته از اختلالات اغلب مضطرب و بیمناک میباشند.

این دسته از اختلالات در بر گیرنده سه مورد زیر است:

  1. اختلال شخصیت اجتنابی:افراد مبتلا به این بیماری نسبت به طرد شدن بسیار حساس میباشند، علاقه شدیدی به برقراری ارتباط با دیگران دارند ولی از بیم پذیرفته نشدن از این روابط دوری می کنند.
    به علت ترس از انتقاد، مورد تمسخر قرار گرفتن و یا خرابکاری کمتر در روابط کاری و یا روابط صمیمانه درگیر می شوند کم رو میباشند و خود را از بقیه پایین تر می دانند.
  2. اختلال شخصیت وابسته:این اختلال با نیاز به حمایت از سوی اطرافیان، وابستگی و پذیرش سلطه دیگران همراه میباشد و فرد مبتلا به آن بدون راهنمایی دیگران قادر به تصمیم گیری و برنامه ریزی برای کارهای روزمره نیست، از رفتار نادرست دیگران انتقاد نمی کند تا مبادا حمایت آن ها را از دست بدهد و برای جلب محبت و حمایت دیگران دست به کارهایی می زند که برای وی ناخوشایند است.
  3. اختلال شخصیت وسواسی‌-‌جبری:در این اختلال کمال طلبی همراه با انعطاف ناپذیری بر فرد تسلط دارد. بیمار مبتلا به این اختلال به حدی دارای کمال طلبی میباشد که خود را در تکمیل تمام امور دخالت می دهد، در واگذاری امور به دیگران اکراه دارد، علاقه بیش از حد به کار داشته و تفریحات و روابط اجتماعی را قربانی کار می کند، بیش از حد منظم بوده و روی جزئیات امور حساسیت زیادی دارد، لجباز، انعطاف ناپذیر، خونسرد و خسیس میباشد.

برای رزرو وقت از روانشناس خوب در کرج با ما درتماس باشید.

برای خواندن آخرین مقاله درمورد زنگ خطر های دوران نامزدی اینجا کلیک کنید.

زنگ خطر های دوران نامزدی

زنگ خطر های دوران نامزدی

زنگ خطر های دوران نامزدی

اگر می خواهید نامزد بکنید یا در این دوران شیرین میباشید، همه چیز را شاد و خوشحال نبینید و حواستان به آن روی سکه هم باشد!

یک جدایی محتمل:

لطفا کور و کر نشوید! اگر از همان اول رابطه و آشنایی، خوب چشم و گوشتان را باز بکنید و مراقب بعضی علائم در طرف مقابلتان باشید، به موقع چیزهایی را که باید، می فهمید و بعدا بی علت به بخت سیاهتان لعنت نمی­ فرستید. دوران نامزدی غیر از اینکه همراه با اولین غذا خوردن ­های دو نفره در رستوران، قهوه­ های گران قیمت در کافه ها وکادوهای غیرمنتظره میباشد، باید تا حد خیلی زیادی به شکل ­گیری تصویر شما از همسر آینده تان کمک کند. پس دوران شیرین نامزدی را جدی بگیرید تا خدای نکرده در آینده زندگی مشترکتان تلخ نشود.

زود قضاوت نکنید:

یکی از اولین مواردی که هر کس به آن توجه می کند، مطلوبیت فیزیکی میباشد اما نکته مهم اینجاست که خیلی زود نباید درباره ظاهر و تیپ یک نفر نظر داد. شاید بعد از چند بار دیدن، طرف به نظرتان خواستنی و خوب آمد. اخلاق هم چیزی نیست که بشود در یکی دو برخورد ساده درباره آن به نتیجه رسید. باید حتما خواستگارتان را در موقعیت­ های مختلف ببینید و در نهایت بفهمید که در کنار این آدم آرامش دارید یا خیر. در مدت نامزدی، تا حدی دستتان می ­آید که با این فرد امکان پیشرفت دارید یا نه، به فکر بهبود اوضاع و شرایط است یا با کمترین­ ها قانع می شود؟ در یک کلام اینکه باید با هم رویاهای هم فرکانس داشته باشید. هرچه قدر هم که شباهت­ هایتان به هم بیشتر باشد، امکان اینکه زندگی موفق ­تری داشته باشید، بیشتر می ­شود و از تفاوت­هایتان هم کمتر می ترسید.

در محیط واقعی ببینیدش:

مهم میباشد که بعد از اینکه تصمیم به ازدواج گرفتید و  به اصطلاح دوران نامزدیتان شروع شد، واقعا با هم معاشرت داشته باشید. معاشرت این نیست که ۲۰ دقیقه بروید با هم در یک اتاق بنشینید و سنگ ­هایتان را وا بکنید! معاشرت فقط سینما و پارک و رستوران رفتن هم نیست. معاشرت نباید خشک و رسمی و بی­ هدف باشد. مثلا یک بار با هم به یک رستوران لوکس بروید و ببینید طرف مقابل آداب معاشرت بلد است یا نه، یا ببینید در برخورد با خانواده و دوستانش چه رفتار و جایگاهی دارد. دوستان معمولا تا حد زیادی جو ذهنی فرد را نشان می دهند. این مهم است که او تنوع رفتاری دارد یا نه، مثلا می تواند در محیط کار جدی باشد و در جمع دوستانه هم شوخ و راحت؟ البته این تنوع رفتار نباید خیلی زیاد باشد، چون بعدا تبدیل به تنوع شخصیتی می شود؛ این طوری نباشد که تنوع رفتاری ۱۸۰ درجه­ ای داشته باشد.

روانشناس خوب در کرج

زنگ خطر های دوران نامزدی

 

زنگ­ ها برای شما به صدا در می­ آیند:

روانشناس­ ها و مشاوران می گویند بعضی از نامزدی­ ها به قول آنها صد در صد طلاق میباشند و باید جلوی ضرر را هر چه زودتر گرفت. مراقب این علامت ­های هشدار باشید:

نامزد فراری:
نامزدی که اصلا در دسترس نیست و شما نمی توانید با او معاشرت داشته باشید خیلی به درد بخور نیست. چون شناخت درستی از او پیدا نمی کنید. بالاخره کسی که با شما قصد ازدواج دارد، باید یک وقتی را برایتان کنار بگذارد. البته مورد عکس این حالت هم اصلا خوب نیست. کسی که تمام وقتش را به شما اختصاص می دهد و هیچ دغدغه و مساله دیگری ندارد آدم ازدواج نیست. یک آدم نرمال باید یک وقتی هم برای خودش داشته باشد. ضمنا خیلی عاشق و معشوق­ ها معمولا فرصت نمی کنند خوب همدیگر را بشناسند. علاوه بر این نامزدها، بعضی دیگر، از صحبت کردن راجع به یک موضوع خاص، مثلا گذشته فرار می کنند به احتمال خیلی زیاد این فرد دارد یک چیزی را از شما پنهان می کند. شاید هنوز درگیر رابطه ناتمام قبلی میباشد و تماس ­های مشکوک دارد. تا وقتی از تمام شدن روابط قبلی خواستگارتان مطمئن نشده ­اید، اصلا به ادامه ی رابطه فکر نکنید.

نامزد خاص:
هر کس به نظر خودش یک جورهایی خاص میباشد اما بعضی­ ها به واسطه یک توانایی و استعداد خاص از بقیه متمایز میباشند و بیشتر به چشم می­ آیند. این ویژه بودن هم می تواند یک پیانیست خوب بودن باشد و هم استاد و رئیس بودن. بطور کلی موقعیت بالاتر برای هر کسی جذاب میباشد اما مثلا اگر شما پرستار هستید و با یک پزشک ازدواج می کنید، باید اطمینان داشته باشید که نامزدتان در خانه و بیرون از بیمارستان، از موقعیت بالاتر خود پایین می ­آید و به قول معروف جنبه دارد. ازدواج­ های استاد و شاگردی هم خیلی مورد تایید نیستند، چون شاگرد همیشه نمی­ تواند شاگرد بماند و در زندگی مشترک هم استاد نمی تواند معلم ­بازی دربیاورد. ضمنا یادتان باشد که همیشه استادها و شاگردهای بهتری وجود دارند! خلاصه اینکه اگر تمام عشق و علاقه شما به کسی فقط به خاطر یک ویژگی خاص است، به این فکر کنید که ممکن است یک روز آن مشخصه از بین برود و همه چیز عادی شود، آن وقت چه تصمیمی می گیرید، حالا باز هم حاضرید زن یا شوهر این آدم خاص و متفاوت باشید یا نه. علاوه بر این­ها، زندگی با یک آدم خاص ملاحظات خاصی هم می خواهد و شما باید بتوانید این شرایط را تحمل کنید.

روانشناس خوب در کرج

برای خواندن آخرین مقاله درمورد انواع حد و مرز افراد اینجا کلیک کنید.

با افراد دارای معلولیت چگونه تعامل کنیم؟

انواع حد و مرز افراد

انواع حد و مرز افراد

حد و مرز شخصی یا فردی (Personal Boundaries) چیست؟

انواع حد و مرز افراد : ساده‌ترین تعریف از حد و مرز شخصی، عبارت است از حوزه مالکیت هر شخص. ما با دیدن تابلوی «ملک شخصی است، وارد نشوید»، به راحتی متوجه پیام آن می‌شویم: «ورود، تجاوز محسوب می‌شود». این نوع حد و مرز برای همه قابل تصور و فهم میباشد. می‌توان علائم آن را دید و محدوده آن را لمس کرد، اما تعریف حد و مرزهای فردی دشوارتر است.

حد و مرزهای فردی، شامل مرزهای فیزیکی و روانی میباشد که فرد میان خود و دیگران کشیده‌ است. حد و مرز فردی، محافظ هسته درونیِ هویتِ شما است و در واقع مشخص می‌کند که شما کجا پایان می‌یابید و دیگری آغاز می‌شود. حد و مرزهای فردی همچنین به شما کمک می‌کنند تا تصمیم بگیرید از دیگران چه نوع ارتباط، رفتار، یا تعاملی را بپذیرید. نوع حد و مرزی که شما دارید، مشخص می‌کند که آیا روابط سالمی دارید یا خیر.

انواع حد و مرزهای فردی

این نوع مرزبندی به شما کمک می‌کند تا محدوده خود را از نظر فیزیکی مشخص بکنید. حد و مرزهای فیزیکی؛ شامل بدن، گرایشات جنسی، حریم شخصی و چیزهای دیگری مانند لباس، خانه، امنیت، پول، و … می‌شود. یک نمونه از حد و مرز فیزیکی زمانی میباشد که شخصی به سوی شما می‌آید و به شما بسیار نزدیک می‌شود. پاسخ خودکار و فوری شما آن میباشد که قدمی به عقب بردارید تا فضای شخصی خود را دوباره برقرار سازید. با این کار پیام غیرکلامی شما این میباشد که آن فرد فاصله‌اش را با شما حفظ بدفاع کند. چنانچه او بی‌توجهی کرده و نزدیک‌تر بیاید، اقدام بعدی شما ممکن است دفاع از حد و مرزتان به‌صورتِ کلامی باشد و بیان این نکته که او مزاحم شماست. نمونه‌هایی از تجاوز به حد و مرز فیزیکی عبارت‌اند از:

– زیادی به دیگران نزدیک شدن و به فضای شخصی آن‌ها تجاوزکردن؛

– دست زدن به بدن دیگران یا لمس کردن آن‌ها بدون رضایت آن‌ها؛

– سرک کشیدن به پرونده‌ها، نامه‌ها، و مدارک خصوصی دیگران؛

– ورود به حریم شخصی دیگران بدون اجازه آن‌ها؛ نظیر اینکه بدون در زدن وارد اتاق کسی شوید.

روانشناس خوب در کرج

انواع حد و مرز افراد

برای خواندن آخرین مقاله درمورد بهترین روانشناس اینجا کلیک کنید.

 

تو کی هستی و چی خوشحالت میکنه؟

روانشناس خوب در کرج

بهترین روانشناس

بهترین روانشناس کیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟

روانشناس خوب در کرج : دکتر بری ال.دانکن، روانشناس، آموزگار  و پژوهشگری است که بیش از ۱۷۰۰۰ ساعت تجربۀ بالینی دارد. صاحب صدها اثر در زمینۀ رواندرمانی از جمله ۱۷ کتاب است.

روانشناس خوب در کرج

ابزار ابداعی او برای بهبود اثربخشی رواندرمانی با عنوان سیستم مدیریت پیامد شرکای تغییر اکنون از جمله رایج‌ترین ابزارهای مورد استفاده برای نظارت بر پیامدهای رواندرمانی در دنیا است.

مهارت در ایجاد اتحاد درمانی:

رواندرمانگران ممتاز با دسته ی گسترده‌ای از درمانجویان می‌توانند اتحاد درمانی ایجاد بکنند.

این مهارت خود نشان از مهارت‌های بین‌فردی بالای رواندرمانگران ممتاز دارد.

تمرکز روی توانمندی‌ها:

رواندرمانگر ممتاز روی استفاده از توانمندی‌ها درمانجو و فعال‌سازی منابع او تمرکز می‌کند.

رواندرمانگر ممتاز  آگاه میباشد که ۸۰ الی ۸۷ درصد موفقیت درمان وابسته به عوامل فرادرمانی و متعلق به درمانجو میباشد.

تجربه ی خاص:

تجربه مهم میباشد اما نه آن نوع کلی تجربه که به ما گفته‌اند باعث موفقیت در رواندرمانی می‌شود؛

بلکه تجربۀ خاص در مورد مشکلات و مسائل خاص مانند زوج‌درمانی که مثلاً باعث می‌شود رواندرمانگر ممتاز  دقیق‌تر و سریع‌تر به ضابطه‌بندی مورد دست بزند.

بر پایه ی این مهارت‌ها، می‌توان ۱۰ ویژگی برای رواندرمانگر ممتاز و بهترین روانشناس نام برد:

۱- اتحاد درمانی:

او در شکل دادن به اتحاد درمانی با آن درمانجویانی که رابطه با ایشان دشوار است مهارت بالایی دارد و رواندرمانی را حول محور اهداف و انتظارات درمانجو شکل می‌دهد.

رواندرمانگر ممتاز «مردمی» میباشد و شیوه‌های طبیعی برقراری ارتباط، قدردانی و ابراز حسن تفاهم را بلد میباشد.

رواندرمانگر ممتاز انسان‌ دوست میباشد و این دوست داشتن را به خوبی نشان می‌دهد.

۲- خوش بینی:

او تا مغز استخوان خوشبین میباشد اما ساده لوح و خوش‌باور نمیباشد.

هرچند می‌تواند عمیقا با ناخوشنودی‌های درمانجو همدلی بکند
اما از این که این دردمندی‌ها را تنها راه فهم و شناختن درمانجو بداند سرباز می‌زند.

۳- همکاری با مراجع:

او باور دارد درمانجویان منبع اصلی خردمندی، ایده‌ها، نظریه‌ها و راه‌حل‌ها هستند.

او می‌تواند به بروز عملی استعدادهای درمانجو کمک کند و منابع درمانجو را بیشینه سازد؛

البته به معنای آن نمیباشد که رواندرمانگر ممتاز از خردمندی، ایده‌ها، نظریه‌ها و راه‌حل‌ها بی‌بهره میباشد.

۴- اعتماد به مراجع:

او باور دارد درمانجو آنچه برای او در زندگی بهترین میباشد را می‌داند و انگیزه و حتی در شرایط دشوار توانایی و انگیزۀ لازم برای رسیدن به آن اهداف را دارد.

۵- هدفمند بودن

او رشد و پرورش خود را به شانس و تصادف واگذار نمی‌کند:
رواندرمانگر ممتاز نتایج کار خود را در طول زمان بررسی کرده و فعالانه برای بهبود خویش تلاش می‌کند.

او از این که برخی کارها را برای اولین بار انجام دهد نمی‎ترسد.

برای رواندرمانگر ممتاز آموختن از درمانجویانی که از کار با او بهره نمی‌برند امری ترسناک نمیباشد.

برای خواندن آخرین مقاله درمورد نکات مهم در زندگی زناشویی اینجا کلیک کنید.