فراتر از آنچه تا امروز دیده ایم ممکن است، وقتی با هم به یک سو بنگیرم

کرج، چهار راه طالقانی، ساختمان پزشکان شاه کرم

تلفن تماس : ۰۹۰۵۸۷۹۱۲۲۶

چگونه مرگ عزیزانمان را تحمل کنیم؟

چگونه مرگ عزیزانمان را تحمل کنیم؟

چگونه مرگ عزیزانمان را تحمل کنیم؟

روانشناس خوب در کرج کنار آمدن با مرگ عزیزان یکی از دشوارترین کارهای دنیاست که معمولاً برای آن آمادگی ندارید. همانگونه که انسانها با هم متفاوت هستند، مرگ آنها هم متفاوت میباشد. تنها نقطه اشتراک همه انسانها این است که همه روزی می‌میرند.

۱) خیلی‌ها نمی دانند به فرد داغدیده چه باید بگویند. واکنش افراد به مرگ متفاوت میباشد. بعضی افراد خیلی حرف می‌زنند، بعضی‌ها خیلی کم حرف می‌زنند و یا حرف‌های نادرست می‌زنند. بعضی وقت‌ها وقتی کودکی فوت می‌کند، به والدین داغدیده او برای دلداری می‌گویند که باز هم می‌توانید بچه دار شوید اما کسی که فرزندی را از دست داده باشد می‌داند که هیچ بچه ای را نمیتوان با بچه ای دیگر جایگزین کرد. بعضی وقت‌ها هم افراد خوش نیت می‌گویند که مرگ خواست خداست و فرد متوفی الان در بهشت خداوند میباشد. شاید این درست باشد اما احتمالاً آن چیزی نیست که آنموقع بخواهید بشنوید. سعی کنید از حرف‌های دیگران ناراحت نشوید و یادتان باشد که بقیه فقط قصد دلداری شما را دارند نه چیز دیگر.

۲) باید مراحل مختلف سوگواری را تجربه کنید تا بتوانید مرگ آن عزیز را بپذیرید. مهمترین مشکلاتی که افراد دچار می‌شوند، انکار، خشم، و تنهایی میباشد. وقتی مرگ عزیزی ناگهانی باشد واکنش معمول عدم باور آن است. وقتی می‌دانید که کسی در بستر مرگ است و به‌اندازه ی کافی وقت داشته اید که خود را از لحاظ ذهنی برای مرگ آن عزیز آماده کنید، احتمالاً این مرحله که مرحله انکار است را موقع شنیدن خبر بیماری یا آسیب دیدگی او از سر گذرانیده اید. بعضی‌ها تصور می‌کنند که دیدن جسد به آنها حس نزدیکی به مرحوم را می‌دهد اما خیلی‌های دیگر از آن احساس ناراحتی می‌کنند. مهم میباشد که به احساسات دیگران حساس باشید اما باید راهی را بروید که احساس می‌کنید برایتان بهتر میباشد. مهم نیست که محیط و شرایطتان چطور باشد، غم و سوگواری احساسات مختلفی ایجاد می‌کند که همه آنها را باید قبول کنید.

۳) لازم نیست آنرا به تنهایی تجربه کنید. حتی اگر دوستان یا خانواده تان ندانند که چه باید به شما بگویند، اما مطمئناً نیتشان خیر میباشد. گاهی اوقات فکر میکنم که در دنیای امروز به‌اندازه کافی به اتفاقات مهم زندگیمان توجه نداریم. به نظر می‌رسد که انتظار می‌رود که با هر اتفاقی که برایمان می‌افتد کنار بیاییم و از آن رد شویم. همه ما انسانهای متفاوتی میباشیم. واکنش‌های ما به مرگ کاملاً متفاوت است. وقتی کسی قصد کمک کردن به شما را داشت، کمک او را بپذیرید. اجازه ندهید دیگران به شما بگویند که کی باید از این واقعه عبور کنید. شما تنها کسی هستید که خوب می‌دانید احساستان چگونه میباشد.

نیکا، روانشناس خوب در کرج

۴) کاملاً طبیعیست که از دست خدا عصبانی شوید. مرگ گاهی اوقات ایمان مومن ترین افراد را هم می‌لرزاند. وقتی آدم‌ها دچار بیماری‌های سختی میشوند یا در سن کم فوت می‌کنند، گاهی اوقات از خدای خود می‌پرسید چرا باید اتفاقات بد برای آدم‌های خوب بیفتد؟ قصدمان نیست که سر این سوال بحث کنیم فقط می‌خواهم بگویم که چنین احساساتی کاملاً طبیعی میباشد. باید قبل از اینکه به مرحله پذیرش برسید، مرحله انکار و خشم را پشت سر بگذارید.

۵) اگر همسرتان فوت کند، تا یکسال تغییر شگرفی صورت ندهید. روانشناسان عقیده دارند که یک سال اول پس از مرگ یکی از عزیزان سخت ترین سال شما میباشد. چون در این سال مراحل مختلفی را پشت سر می‌گذارید و برای گرفتن تصمیمات مهم آمادگی ذهنی و حساسی ندارید. توصیه ما این میباشد که هر کاری که باید را انجام دهید اما تا می‌توانید از ایجاد تغییرات بزرگ در زندگیتان خودداری کنید.

۶) گاهی اوقات مرگ خانواده‌ها را از هم دور می‌کند تا نزدیک. بعد از مرگ یکی از عزیزان، اعضای خانواده احساساتشان را درون خودشان می‌ریزند. خیلی‌ها ممکن است احساس کنند که با آنها بدرفتاری شده، تنها گذاشته شده‌اند، عصبانی میباشند، یا دچار سوء تفاهم شوند. در اینگونه مواقع چون اکثراً هر کس به فکر نیازهای خودش است، مسائل مهم نادیده گرفته می‌شود. مراسم ختم زمان خوبی برای وفق دادن توقعاتتان است. شما خانواده تان را می‌شناسید. از آنها انتظار کاری که توان انجام آن را ندارند، نداشته باشید. اگر بحثی پیش آمد، سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید. معمولاً راضی کردن همه افراد غیرممکن است.

۷) وقتی برای مرگ عزیزی سوگواری می‌کنید، اول به فکر مراقبت از خودتان باشید. وقتی با مرحله انکار و خشم کنار آمدید، ناراحتی و تنهایی شروع می‌شود. کسی ک عادت داشتید با او وقت بگذرانید دیگر پیشتان نیست. دلتنگ شدن برای آن فرد کاملاً طبیعی میباشد. فراموش کردن اتفاق خیلی سخت است و نمی توانید به راحتی از آن عبور کنید. بلافاصله بعد از مرگ دوستان و خانواده تان دست کمک به سمتتان دراز می‌کنند اما با گذشت هفته‌ها و ماه‌ها خودتان را تنها می‌یابید. بااینکه نزدیکانتان می‌توانند کمکتان کنند اما بعضی کارها را باید خودتان به تنهایی انجام دهید. مهمترین کاری هم که باید انجام دهید مراقبت از خودتان است. این درست همان زمانی است که نیازهای خودتان را جلوتر از بقیه ببینید.

۸) در سوگواری درخواست کمک طبیعی میباشد. گاهی اوقات ایمان به خدا، عشق به خانواده، و همیاری دوستان کافی نیست. بعضی وقت‌ها لازم می‌بینید با یک مشاور، روانشناس یا مربیتان صحبت کنید. مشاوره به شما برای راحت‌ترگذر کردن از مراحل سوگواری کمک زیادی می‌کند. خیلی از افراد هم با نوشتن خاطرات روزانه یا نوشتن نامه‌هایی به فرد مرحوم خود را خالی می‌کنند. هدف بیرون ریختن احساسات ناسالم است. هر کس متفاوت است و راه متفاوتی را برای این منظور انتخاب می‌کند.

فکر می‌کنم وقتی یکی از عزیزانتان ر ا از دست می‌دهید، باید ببینید که چطور می‌توانید با حفظ یاد و خاطره فرد مرحوم، دوباره به زندگی شاد سابق خود برگردید. کنار آمدن با مرگ با گذشت زمان آسانتر می‌شود. آخر سر به نقطه ای می‌رسید که از خودتان می‌پرسید از این تجربه چه درسی می‌توانید بگیرید. آماده شدن برای مرگ همیشه ممکن نیست اما وقتی به یک سن خاص می‌رسید باید تصمیمات مهمی در زندگیتان بگیرید. آیا وصیتی دارید؟ دوست دارید مراسم ختمتان به چه شکل باشد؟

وقتی با مرگ یکی از عزیزان دست و پنجه نرم می‌کنید زمان خوبی میباشد که مرگ خودتان هم بیندیشید. کار آسانی نیست اما اگر خودتان اینکار را نکنید، کس دیگری اینکار را برایتان می‌کند. از دست دادن یک عزیز خیلی دشوار است اما سخت‌تراین است که خودش کاری برای آماده کردن خود برای آن نکرده باشد. باید همه چیز را از قبل پیشبینی کنید. اینکار باعث می‌شود بعد از مرگتان کار بازماندگانتان ساده‌ترشود.

همچنین شما میتوانید با مراجعه به روانشناس خوب در کرج از یک مشاور خوب کمک بگیرید.
چگونه دیگران را ببخشیم؟

چگونه دیگران را ببخشیم؟

چگونه از شر این کینه ای که دل ما را می رنجاند خلاص شویم؟

چگونه دیگران را ببخشیم؟ حرفی کلیشه‌ای میباشد اینکه اگر دیگران را ببخشیم خودمان راحت تر می شویم. اما حقیقت آن هم این میباشد اگر خودمان را به یک بالون تشبیه کنیم برای اینکه این بالن بتواند بالا برود نیاز دارد که شن های سنگین را به زمین پرتاب کند و خودش را سبک بکند. ما کاری بر این نداریم که آن شخص چقدر ما را ناراحت می کند چیزی که می دانیم این است  اگر در وجود ما کینه بماند ‌نمی‌توانیم پرواز کنیم و نمی‌توانیم اوج بگیریم .

مرحله اول ترمز دستی نفرین:

حتما همواره برای کسانی که ما را اذیت کردند و ما را ناراحت کردند و دل ما را شکستند شکست و ضرر  و ناراحتی می خواهیم. کسی که به ما خیانت کرده برایش از صمیم قلب درد های به مراتب بیشتر از دردی که به ما زد می‌خواهیم. دوستان خوبم خوب توجه بکنید اگر برای کسی ضرر بخواهیم اگر برای کسی اتفاق منفی بخواهیم قبل از اینکه این انرژی منفی ما به آن برسد در درون ما تولید شده است. بطور مثال فرض کنید شما می خواهید کثافتی که بر روی زمین میباشد را به کسی که به شدت از آن ناراحت و عصبانی میباشید پرتاب کنید. اتفاقی که می‌افتد این است ابتدا دست های خودتان کثیف میشود. یاد داستانی افتادم که خالی از لطف نیست روزی پیرمردی از دست یک کودک عصبانی شد و گفت که گوش هایت را میگیرم و دور شهر می چرخانم. کودک بازیگوش جواب داد اگر مرا دور شهر به چرخانی خودت هم با من دور شهر می چرخی. پس نتیجه میگیریم ترمز دستی نفرین و انرژی منفی برای افرادی که ما را ناراحت کردند باید کشیده شود.

 

مرحله دوم دفترچه جادویی:

برای اینکه بتوانیم دیگران را ببخشیم باید برای آنها دعای خیر کنیم . چقدر زیبا میگه خانم کاترین پاندر هر کس بیشتر تو را آزار می‌دهد بیشتر به دعای خیر تو نیاز دارد. یک دفترچه بخرید و شروع کنید برای کسانی که شما را میرنجانند خیر و برکت بخواهید. یکی از سخت ترین کارهای زندگی همین میباشد. اینکه بتوانیم دیگران را ببخشیم. بخشیدن بدین معنا نیست که بی خیال دردی شویم که آنها به جان ما وارد کردند. بلکه تبدیل درد به نقطه قوت و یک خاطره خوب تعریف بخشش میباشد. کسی که به شما خیانت کرده اکنون در دفترچه شما و از طرف شما دعای خیر می شود. این اتفاق باید بیفتد تا شما سبک شوید. تا شما پرواز کنید. برای اینکه دیگران را ببخشید باید روزانه ۵ تا ۱۰ مورد بصورت دقیق برای آن افراد انرژی مثبت و دعای خیر داشته باشید. باید باید باید باید در دفترچه شما دعای خیرتان نوشته بشود.

چگونه دیگران را ببخشیم؟

برای خواندن آخرین مقاله درمورد اگر خیانت دیدیم چه کنیم؟ اینجا کلیک کنید.

روانشناس خوب در کرج

روانشناس خوب

تعریف روانشناسی:

روانشناس خوب در کرج : علمی میباشد که رفتارها و فرآیندهای ذهن انسان را مورد مطالعه و بررسی قرار میدهد. علم روان‌شناسی موضوعاتی همچون عملکرد ذهن ، احساسات ، شناخت ، عواطف ، ادراک ، تمرکز ، روابط بین فردی و اجتماعی ، روابط خانوادگی ، شخصیت شناسی و رفتارهای فرد را هم در بر میگیرد.

به چه کسی روانشناس گفته میشود؟

دکتر روانشناس دارای تخصص های گوناگون و مهارت های متفاوتی از جمله:

  • متخصص زنان،
  • مردان، خانواده،
  • روانسنجی

و ویژگی های آنها، دکتر روانشناس ازدواج، از قبل تا بعد از آن و همچنین متخصص تربیت و آسیب های کودکان میباشد، که این مهارت ها کاملا متفاوت با رشته ها و تخصص های بالا می باشد.

مزایای استفاده از یک مشاور با تخصص دکترا به شما این امکان را میدهد تا به راحتی و به صورت علمی با شما برخورد بشود و مشکل شما به سادگی حل شود.

روانشناس باید چه ویژگی هایی شخصیتی داشته باشند:

سلامت روانی:

او از سلامت روانی برخوردار باشد و به سلامت خود اهمیت بدهد چون دیدگاه مردم به روانشناس این میباشد که او باید خود از هرگونه خشم و حالت های تهاجمی به دور باشد وگرنه چگونه می توان به او اعتماد کرد.

علاقه وی به یادگیری علم روانشناسی روز:

یک روانشناس خوب باید علم و آگاهی خود را نسبت به مسائل روز دنیا افزایش بدهد که این آگاهی ها را می تواند از انجمن روانشناسی آمریکا و یا منابع دیگر کسب بکند.

او نباید خود را به دانستنی های قبلیش محدود کند چون با پیشرفت علم و صنعت و ماشینی شدن جامعه کنونی، رفتار و کردار و طرز تفکر انسان ها نیز دستخوش تغییر و تحول شده.

وظایف روانشناس:

روانشناس با به کارگیری روش های آموزشی و روان درمانی بیماری های روانی شامل اختلالات شخصیتی ، وسواس ، اضطراب ، خشونت ،پانیک ، پوبیا  را درمان می کند.

یک روانشناس علاوه بر درمان قادر به مشاوره های تحصیلی ، شغلی ، ازدواج ، کودک می باشد.

روانشناس به تعلیم و تربیت و آموزش شیوه های صحیح تفکر و رفتار می پردازد.

۱-راهنمایی:

راهنمایی در عرصه ی روانشناسی سه وی‍ژگی دارد:

  • ۱) راهنمایی شغلی
  • ۲) راهنمایی کودک
  • ۳) راهنمایی آموزش.

در این روش معمولا مراجعه کننده پرسش هایی دارد که روانشناس به آنها جواب می دهد و در موارد ضروری توصیه هایی میکند که از سوی مراجعه کننده پذیرفته می شود، لذا برای حل مشکلات اساسی و پیچیده روانشناختی روش متناسبی نمی باشد.

روانشناس خوب در کرج

۲-مشاوره:

مشاوره یک فرآیند کمکی و تعاملی یاورانه میباشد که از طریق رابطه ای بین دو نفرکه مشاور و مراجع می باشند انجام می گیرد.

در این رابطه، روانشناس با داشتن مهارت ها و آگاهی های علمی و حرفه ای تلاش میکند مراجع را با روش هایی منطبق بر نیازمندی هایش یاری کند.

تا هر چه بیشتر درباره ی خود بیاموزد و بینشی را که به این طریق درباره ی خود کسب می کند در رابطه با هدف های معین، واقع بینانه، ادراک شده بطور مؤثری مورد استفاده قرار دهد و در نتیجه فردی سعادتمند و عضوی سازنده برای جامعه باشد.

۳-روان درمانی:

مهمترین نوع مداخلات روانشناختی میباشد که در زمینه اختلالات و بیماری های روانی بکار گرفته می شود.

روان درمانی فعالیتی هدفمند ، تخصصی و بسیار حساس میباشد که نیازمند آموزش، هنر درمان، مهارت و تسلط خاص میباشد.

مانند روان درمانی وسواس یا افسردگی. نکته قابل ذکر این میباشد که مداخلات روانشناختی و اثر بخشی آنها در یک جلسه امکان پذیر نمیباشد و نیازمند تعداد جلسات متداول می باشد، حتی در بسیاری از موارد، جلسات پیگیری بعد ازپایان دوره هم ضروری است.

لذا دیدگاه پزشکی به فعالیت روانشناسان بدین ترتیب میباشد که پس از یک معاینه نسخه ای بصورت دستورات درمانی ارائه گردد و در یک یا دو جلسه پایان یابد مسلما دیدگاهی غیر علمی و غیرروانشناختی میباشد.

روانشناسی بالینی چیست؟

رشته ای از روان‌شناسی میباشد که به فهم، پیش‌بینی و بهبود نابهنجاری ها، ناتوانی و آشفتگی‌های شناختی، هیجانی، زیست شناختی، روان‌شناختی، اجتماعی و رفتاری کمک می‌کند و در بخش وسیعی از جمعیت‌های در جستجوی درمان نقش دارد کاربردهای چند‌گانه آن شامل:

  1. ارزیابی و تشخیص،
  2. مداخله و درمان،
  3. مشاوره،
  4. آموزش و نظارت بر کار روان‌درمانگرها،
  5. پژوهش و مدیریت.

عمده کارهای روانشناس بالینی در راستای درمان و تشخیص، آموزش و پژوهش میباشد .

اکثریت روانشناسان در این رشته مشغول به کار هستند

. یعنی رشته‌ای که سر و کارش با کاربرد اصول روان شناختی در امر تشخیص و درمان معضلات رفتاری و عاطفی میباشد.

مثلاً بیماری روانی، بزهکاری نوجوانان، رفتارهایی که منجر به جرم می شود، اعتیاد به داروها، عقب‌ماندگی ذهنی، جدال های زناشویی و خانوادگی، و سایر معضلات کم سازگاری.

روان‌شناسی بالینی می‌تواند در تیمارستان ، دادگاه‌های کودکان یا ارگان های نظارت بر تبهکاران ، درمانگاه‌های بهداشت روانی، نهادهای ویژه با روان‌پزشکی، رابطه تنگاتنگی داشته باشد.

منبع: کانون مشاوران ایران

روانشناس خوب در کرج

افکار وسواسی چیست؟

افکار وسواسی چیست؟

افکار وسواسی چیست؟ وسواس فکری افکار، تصاویر و تکانه هایی میباشند که مرتبا در ذهن فرد تکرار می شوند و به نظر می رسد خارج از کنترل فرد میباشند و علی رغم میل او به ذهنش می آیند. مثل اینکه فرد مدام فکر می کند مبادا دستش آلوده باشد. یا اینکه فکر می کند نکنه به ایدز مبتلا بشوم.

همه افراد افکار عجیب، غیرمعمول و یا حتی مزاحم دارند که هر از گاهی به ذهن شان می آید و اکثر آنها بدون اینکه به این فکرها اهمیت بدهند، به کارهای روزمره خود ادامه می دهند اما اگر به اختلال وسواس (OCD) مبتلا باشید، این فکرها می تواند هم ناراحت کننده و هم ناتوان کننده باشد.

روانشناس خوب در کرج

انواع وسواس فکری:

وسواس های فکری انواع بسیار مختلفی دارد ، از جمله:

  • نگرانی مداوم در مورد ابتلا به یک بیماری کشنده مثل ایدز گرفتن یا سرطان گرفتن.
  • نگرانی درباره اینکه مبادا دیگران بخاطر شما بیمار بشوند.
  • ترس شدید از اینکه یک اتفاق وحشتناک برای فرد عزیزی رخ بدهد (مثلا تصادف بکند یا بیمار شود).
  • نگرانی عمیق از اینکه کاری بسیار شرم آور انجام دهید، بطور مثال در یک مراسم تشییع جنازه با صدای بلند کلمات رکیکی را به زبان بیاورید.
  • فکر اینکه که مبادا با کسی تصادف کنید یا ناخواسته به کسی آسیب بزنید
  • افکاری درباره قتل شریک زندگی یا فرزندانتان
  • افکار و تصورات جنسی یا مذهبی (مثل تجاوز جنسی یا کارهای جنسی نامناسب یا توهین به مقدسات)
  • احساس نیاز شدید برای مرتب و منظم منظم کردن چیزها تا وقتی که نحوه قرارگرفتن­شان «درست» به نظر برسد.

وسواس عملی یا اجبار چیست؟

اجبار یا وسواس عملی رفتارهایی میباشند که باید بارها و بارها انجام شود تا اضطراب ناشی از وسواس فکری فرد کاهش یابد. بطور مثال، اگر وسواس آلوده بودن دارید، ممکن است احساس کنید که مجبور میباشید دستان خود را بارها بشویید یا بارها از ماده ضدعفونی کننده استفاده کنید تا نگرانی ناشی از آلوده بودن دست هایتان کاهش پیدا بکند.

وسواس های عملی متداول شامل تمیز کردن، شمارش و چک کردن میباشند.

افکار وسواسی چیست؟

برای خواندن آخرین مقاله درمورد تمرین افزایش اعتماد به نفس اینجا کلیک کنید.

تمرین افزایش اعتماد به نفس

تمرین افزایش اعتماد به نفس

تمرین افزایش اعتماد به نفس

۱. از تلقین‌های مثبت استفاده بکنید:

برای افزایش اعتماد به نفس از تلقین های مثبت استفاده کنید. جملات مثبت تاکیدی مانند: “من ارزشمندم”، ” من رهبر عالی ای هستم” ، “من انسانی دوست داشتنی هستم” ذهن شما را مجدد برنامه ریزی می‌کند.

جمله ی دلخواه خود را بنویسید و هر روز صبح یا قبل از خواب تکرار کنید یا در جایی قرار دهید که همیشه می‌بینید. اگر دوست دارید آنها را روی آینه اتاقتان بنویسید.

کلمات بهتری برای توصیف‌ خود استفاده بکنید. این کلمات باعث می‌شوند که بر قدرت درونی شما افزوده بشود.

• جهان و کائنات حامی من و اهداف من میباشد.
• هر روز اعتماد به نفس من بالاتر از روز قبل می‌رود.
• من فردی دوست داشتنی میباشم و دیگران در برخورد با من احساس راحتی می‌کنند.
• من براحتی مطالبی را که برای پیشرفت نیاز دارم یاد می‌گیرم.
• من انسان ارزشمندی ام.
• هر روز رشد می‌کنم و موفق‌تر از قبل می‌شوم.

خودتان را با کلمات مثبت و انرژی‌بخش تعریف بکنید. این کار بسیار جذاب میباشد و اگر به این کار ادامه دهید، می‌تواند جنبه‌هایی جدیدی از خودتان، را به شما نشان دهد.

خود را با چه صفات مثبتی تعریف می‌کنید: خلاق، آرام، انعطاف‌پذیر، پرانرژی، اهل مطالعه، دقیق ، فعال ، خلاق

مدیریت گفتگوی درونی یکی از راه‌هایی میباشد که شما را در مسیر موفقیت نگاه می‌دارد. افکار منفی منعکس‌کننده توانایی‌های واقعی شما نیست، پس اجازه ندید این افکار مانع شما شوند. وقتی بطور آگاهانه به خودتان تلقین کنید “من می‌توانم در این کار موفق شوم” شانس خود را به مقدار زیادی افزایش می‌‌دهید.

تمرین افزایش اعتماد به نفس

۲. وانمود کن تا به دست بیاری:

وقتی طوری رفتار کنید که گویی اعتماد به نفس دارید به‌ تدریج این احساس به شما القاء می‌شود که واقعا چنین میباشد. به هر آنچه فکر کنید ذهن تمایل پیدا می‌کند آن را یک حقیقت بداند.

اگر به‌ دنبال افزایش اعتماد به نفستان هستید، مثل اشخاصی رفتار کنید که اعتماد به نفس دارند. شاید در ابتدا خنده‌دار یا عجیب باشد اما اجازه ندهید که این افکار مانع شما شود.

زمانش رسیده که خود را همان‌طور که واقعا می‌خواهید باشید در ذهن مجسم کنید. خودپنداره‌ای که از خود دارید در افزایش اعتماد به نفس شما بسیار تاثیرگذار میباشد . تصویری دوست داشتنی از خودِ موفق‌تان در ذهن نگاه دارید. هر روز زمانی را به مرور این تصویر ذهنی اختصاص دهید.

تجسم می‌تواند همان مدار عصبی را فعال کند که به هنگام انجام کاری در واقعیت فعال می‌شود. بنابراین اگر می‌خواهید به خودتان کمک بکنید، خود را با اطمینان و آرامش در حال انجام کاری که می‌خواهید تصور کنید. اگر باید سخنرانی کنید چند بار آن را تمرین کنید. این کار تفاوت‌های زیادی در نتیجه ایجاد می کند.

هر چقدر بیشتر تمرین کنید اعتماد به نفس شما افزایش پیدا می‌کند. تصمیمی شجاعانه بگیرید تا نسبت به قدرتی که به شما توان پیگیری بزرگترین آرزوهای‌تان را می‌دهد تردید نداشته باشید.

۳. به ظاهر خودتان توجه داشته باشید:

نوع لباس پوشیدن نشانه گویایی از وضعیت درونی افراد است. بخوبی نشان می‌دهد که آیا فردی هستید که به خود بی‌توجهی میکنید یا به دنبال جلب توجه هستید.

برای افزایش اعتماد‌به‌نفس، به ظاهرتان وابسته نباشید اما بدون لباس‌های مناسب اعتماد به نفس شما کاهش می‌یابد. متناسب با موقعیت و شرایط، لباسی برازنده و ساده به تن بکنید.

توجه به نوع پوشش و ظاهر در اعتماد به نفس مهم است و مهم‌تر از آن توجه به سلامت و نوع تغذیه.

با تغذیه سالم و ورزش شاداب‌تر خواهید بود. وقتی که به جسم خود احترام می‌گذارید اعتماد به نفس شما بیشتر می‌شود. علاوه بر آن تناسب اندام بهتری پیدا می‌کنید که باز هم از عوامل تاثیرگذار بر اعتماد به نفس میباشد.

تحرک داشته باشید. برخلاف انتظار وقتی تحرک بیشتری دارید انرژی بیشتری در خود احساس می‌کنید. راکد بودن باعث احساس کسالت و افسردگی می‌شود.

برای راحتی کار می‌توانید فردی که اعتماد به نفس دارد را الگوی خود قرار دهید. حالت بدن او چگونه است؟ چگونه حرف میزند؟ حالت چهره‌ او چگونه است؟ وقتی حالت یک فرد متقتدر را می‌گیرید، تفکر و احساسی همانند او پیدا خواهید کرد.

وقتی حالت فیزیکی تغییر ‌کند، حالات ذهنی و روحی نیز به دنبال آن تغییر می‌کند. قرار دادن خودتان در “موضع قدرت” باعث آزاد شدن تستوسترون می‌شود که سوختی برای شجاعت و سرزندگی میباشد.

تمرین افزایش اعتماد به نفس

۴. روحیه خودتان را حفظ کنید:

اولین کسی که از آن نفع می‌برد خودتان میباشید. آیا زمانی که سری خمیده، شانه‌‌ای افتاده و چهره‌ای درهم دارید، احساس‌تان مشابه زمانی است که سرتان بالا است و شانه‌هایی راست و لبخندی بر لب دارید. وقتی راست قامت می‌ایستید، سیستم تنفسی‌تان بهتر عمل می‌کند و انرژی بیشتری به مغز می‌رسد و اعتماد به نفس بیشتری حس می‌کنید.

همین الان راست و کشیده بایستید، شانه‌هایتان را به عقب بدهید، سرتان را بالا بگیرید و لبخند بزنید. حرکات و رفتارتان شبیه کسی باشد که کاملا به خود اطمینان دارد. هر روز چند دقیقه درآینه نگاه بکنید و لبخند بزنید. بعد از مدتی احساس می‌کنید خود را بیشتر دوست دارید و به همین شکل پذیرای خود هستید.

۵. به دیگران کمک بکنید:

این کار نیاز به زمان و هزینه خاصی ندارد. هر کاری کوچکی از دست‌تان برمی‌آید انجام دهید. به این شکل احساس می‌کنید فرد مفیدی میباشید و تنها برای خودتان زندگی نمی‌کنید. مسئولیت‌پذیری موجب می‌شود اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید. مشاهده تاثیر کارهای مثبتی که برای زندگی خود و دیگران انجام داده‌اید، ذهنیت مثبتی نسبت به خود در شما ایجاد می‌کند.

۶. مطالعه کردن را به بخشی از زندگی خود تبدیل بکنید:

مطالعه از لذت‌بخش‌ترین کارهای دنیا است. همانند نوشتن، مطالعه نیز درمانگر خوبی است. در روز زمانی را به مطالعه مفید بگذرانید. افزایش دانش و گسترش فکر، همان چیزی است که برای رشد به آن نیاز دارید. بدون مطالعه هیچ وقت نمی‌توان به یک انسان عمیق و باثبات تبدیل شد.

۷. آدم عجولی نباشید:

سرعت زندگی خود را کم کنید و از هر لحظه لذت ببرید. در حال انجام هر کاری هستید از روند آن لذت ببرید. آرام‌تر صحبت کنید و با توجه بیشتری به صحبت‌های دیگران گوش دهید. وقتی با عجله کارها را انجام می‌دهید بهره‌وری کاهش می‌یابد و احساس می‌کنید قابلیت کافی ندارید.

تمرین افزایش اعتماد به نفس

۸. خودتان را از چشم دیگران مخفی نکنید:

نحوه صحبت کردن به‌طور مستقیم با اعتماد‌به‌نفس مرتبط است. افراد خجالتی آرام‌تر صحبت می‌کنند و نمی‌خواهند در هنگام صحبت توجه‌ها را به سوی خود جلب کنند.

دفعه بعد که در جمعی بودید کمی بلندتر صحبت کنید. صدای خود را کنترل کنید و خواهید دید که چه تاثیری روی اعتماد به نفس‌تان می‌گذارد. البته صدای آرام داشتن با آرام صحبت کردن به قصد دیده نشدن تفاوت دارد.

اگر در رویدادی حضور داشته باشید در ردیف اولین می‌نشینید یا ترجیح می‌دهید که در ردیف‌های عقب قرار بگیرید؟
به احتمال زیاد مثل خیلی از افراد دیگر انتخاب شما دومی است. پشت جمعیت پنهان می‌شوید تا از شما سوالی پرسیده نشود یا از شما نخواهند روبروی جمعیت قرار بگیرید.

چه کسانی معمولا در ردیف اول جلسات یا همایش ها می نشینند؟ افرادی که خود را مهم‌تر می‌دانند یا اعتماد به نفس بیشتری دارند.

بهتر است که از منطقه راحتی خود خارج شوید و گاهی در مرکز توجه قرار گیرید. در این شرایط راهی ندارید جز اینکه اعتماد‌به‌نفس‌تان را افزایش دهید.

هنگامی که در شرایطی قرار می‌گیریم که هیچ چاره دیگری نداریم، عجیب است که چگونه به سرعت خود را با موقعیت تطبیق می‌دهیم و رفتارمان تغییر می کند.

هر فردی به روابط اجتماعی نیاز دارد زیرا باعث بهبود روحیه و رشد فکری می‌شود. فرقی نمی‌کند در چه موقعیت اجتماعی هستید همیشه فرصت‌‌های خوبی برای معاشرت بیشتر با دیگران وجود دارد. معاشرت فکر شما را باز می‌کند و از توجه بیش از حد به مسائل جزئی و پیش پاافتاده منحرف می‌کند.

۹. خودتان را دیگران مقایسه نکنید:

هر انسان موجودی کاملا مستقل از دیگران است. شما شرایط زندگی، استعداد و تفکرات ویژه خود را دارید. خود را با دیگران مقایسه نکنید چون آنها انسان‌هایی متفاوت میباشند و همه‌چیز را درباره زندگی آنها نمی‌دانید.

تنها خود را با گذشته خود مقایسه کنید. زمان کمتری را در شبکه‌های اجتماعی بگذرانید چون علاوه بر اتلاف وقت، اغلت تصویر نادرست و نمایشی از بخشی از زندگی دیگران می‌بینید و با کل زندگی خود مقایسه می‌کنید.

۱۰. همه شکست‌ها را به پای خود ننویسید:

هر کسی ممکن است در کاری به دلایلی مثل کمبود تجربه و تصمیم‌گیری اشتباه، مشکلات مالی و شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه شکست بخورد. اگر شکستی به دلیل کوتاهی شما بود که درس لازم را بگیرید. اما اگر مقصر اصلی شما نبودید، بپذیرید که نمی‌توانید کنترل تمام شرایط زندگی را به دست بگیرید.

به هر حال شرایط غیرقابل پیش‌بینی، مشکلاتی ایجاد می‌کند، با تدبیر، شرایط را ارزیابی کنید و برای شروعی جدید آماده شوید. صبور باشید، شما یک انسانید و برای رشد و یادگیری در اینجا هستید.

۱۱. زبان بدن افراد موفق را تقلید کنید:

افرادی که اعتماد به نفس دارند زبان بدن متفاوتی هم دارند. آنها قدم‌های بلندتری بر‌می‌دارند. سربالا و راست قامت هستند و به چشمان دیگران نگاه می‌کنند.

کمبود اعتماد‌به‌نفس به سرعت خود را در زبان بدن نشان می‌دهد. یک راه ایجاد اعتماد به نفس این است که زبان بدن افرادی که اعتماد به نفس دارند را تقلید کنید. شرایط بدنی به سرعت بر احساسات اثر می‌گذارند.

 

۱۲. شکرگزار باشید:

نمی‌شود که هم شکوه و شکایت کرد هم اعتماد به نفس زیادی داشت. غر زدن روی همه جنبه‌های زندگی تاثیر منفی دارد و موجب می‌شود داشته‌های زندگی‌ را نبینید. اگر توجه خود را روی ثروت‌های مادی و معنوی زندگی‌ بگذارید بعد از مدتی از وجود این همه نعمت شگفت‌زده خواهید شد و دیگر آنها را امری بدیهی نمی‌پندارید.

خوش‌بینی اساس یک زندگی موفق است. یاس، رغبت زندگی را کاهش می‌دهد. هر روز به دنبال نکته های مثبت باشید و از زندگی که به شما داده شده استفاده کنید.

۱۳. بر نقاط قوت خود تمرکز کنید:

اگر تمرکزتان بر کمبودها باشد دیر یا زود اعتماد به نفس‌تان را از دست می‌دهید. اگر این تصور را دارید که همه ی کارها را اشتباه انجام می‌دهید یا شکست‌های زیادی خورده‌اید، اعتماد به نفس شما باید از کجا ایجاد شود؟

به جای فکر کردن به اینکه در چه کارهایی خوب عمل نمی‌کنید، روی نقاط قوت خود تمرکز کنید. ممکن است در سخنرانی، آشپزی یا تجارت عملکرد خوبی داشته باشید.

به این باور برسید که خوب و ارزشمند هستید. افزایش اعتماد به نفس بدون تمرکز بر نقاط‌ قوت امکان‌پذیر نیست.

۱۴. شاد باشید:

حال خوب می‌تواند اعتمادبه‌نفس را تقویت کند. همه چیزهایی که باعث تقویت روحیه شما می‌شوند یادداشت کنید. (یک موسیقی خاص یا نقل قولی الهام بخش) همانطور که به سمت اهداف خود حرکت می‌کنید از آنها به نفع خود استفاده کنید.

وقتی یک فرد شاد و سرحال را می‌بینید در ابتدا چه برداشتی دارید؟

چه زندگی خوبی دارد که همیشه شاد است و غمی ندارد. ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود قضاوت نکنید. چه بسا که نادیده زندگی آنها بیشتر درگیر مشکلات باشد.

همیشه به یاد داشته باشید فردی که همیشه شاد و راضی به نظر می‌رسد، شاد بودن را انتخاب کرده است. اما یک فرد شاد چگونه به خوبی از پس کنترل هیجانات برمی‌آید؟

این افراد ارتباط خوبی با هیجانات و احساسات خود برقرار کرده‌اند، در حقیقت هوش هیجانی بالایی دارند. کنترل کردن احساسات به معنای سرکوب کردن آنها نیست بلکه شناخت منشاء به وجود آمدن آنها است. درگیر احساسات خود نشوید بلکه بیننده آنها باشید و ببینید که چه پیامی برای شما دارند.

۱۵. به دنبال جلب رضایت دیگران نباشید:

همانگونه که شما اختیار تام دارید تا همه را به یک اندازه دوست نداشته باشید، دیگران هم این اختیار را دارند. با خود تکرار کنید: من مسئول طرز تفکر دیگران درباره خودم نیستم.

هر کاری را که درست و صحیح می‌دانم انجام می‌دهم. هراس طرد شدن ممکن است شما را از بسیاری از کارها بازدارد، چون تمام انرژی شما صرف این می‌شود که دیگران چه فکر می‌کنند؟ دیگران هر فکری می‌توانند بکنند اما شما زندگی خود را دارید. شما یک‌بار زندگی می‌کنید پس آن را برای خودتان زندگی کنید.

تمرین افزایش اعتماد به نفس

۱۶. هدفمند باشید:

باری به هر جهت بودن انگیزه را کاهش می‌دهد چون احساس می‌کنید فرد کارآمدی نیستید. اهداف کوتاه مدت و بلند مدت برای خود تعریف کنید و هر روز قدمی در این راه بردارید.

این هدف باید خواسته قلبی شما باشید نه آنچه فکر می‌کنید با آن بهتر پذیرفته می‌شوید. هدف واقعی، اشتیاق درونی شما را افزایش می‌دهد و میل بیشتری برای شروع پیدا می‌کنید. همچنین در تعیین اهداف نسبت به امکانات و شرایط زندگی واقع بین باشید.

۱۷. تعریف و تمجید را قبول کنید:

تصور کنید که شخصی به شما می گوید واقعا زیبا شده‌اید. جواب شما به او چیست؟

” ممنونم اما …” ، ” اوه نه، اینجوری ها هم که میگی نیست”

اغلب افراد به ندرت تعریف و تمجید را قبول می‌کنیم و امایی در آن نمی‌آوریم. وقتی شخصی از شما تعریف می‌کند، چون واقعا این نظر را داشته است، تمجید را بپذیرید و باور کنید.

تمرین افزایش اعتماد به نفس

۱۸. از کمال‌گرایی اجتناب کنید:

اگر قصد شما کمال است، پس برای ناامیدی و یاس تلاش می‌کنید. بسیار دشوار است (اگر غیرممکن نباشد) که بخواهید در همه چیز عالی و بی نقص باشید. همیشه می‌توانید پیشرفت کنید و بهتر و بیشتر باشید اما کمال‌گرایی چیز دیگری است.

این هدف را کنار بگذارید که هر کاری را بی عیب و نقص انجام دهید و از‌ هر‌لحاظ کامل و تمام‌عیار باشید. به افرادی که در اطرافتان اعتماد به نفس دارند توجه کنید، آیا آنها از هر نظر بی نقص هستند؟

بیشتر خود را دوست داشته باشید و برای کمبود‌ها و اشتباهات‌ صبر بیشتری از خود نشان دهید.

 

۱۹. از آنچه تاکنون بدست آورده‌اید خشنود باشید:

اینکه چقدر احساس موفقیت می‌کنید در اعتماد‌به‌نفس شما دخیل است. مهم نیست که الان در کجا هستید اما می‌توان ضمانت کرد بیشتر از آنچه فکر می‌کنید به دست آورده‌اید. فراموش نکنید چقدر راه را تاکنون پشت‌سر گذاشته‌اید و چه چیزهایی به دست آورده‌اید. اعتماد‌به‌نفس پایین باعث می‌شود به آینده نگاه کنید و خودتان را با آن نسخه بهتر از خود مقایسه کنید.

برخی افراد حتی اگر حجم زیادی از کار را انجام داده باشند، باز هم چشم‌شان به گوشه‌ای از کار است که انجام نشده است. رویه را تغییر دهید. وقتی توجه شما روی بخش‌هایی از کار است که به اتمام رسیده است احساس خوبی پیدا می‌کنید. به این شکل انرژی و اعتماد به نفس لازم برای ادامه کار را پیدا می‌کنید. هر پیشرفت کوچک را به خود یادآور شوید.

اعتمادبه‌نفس بخش مهمی از موفقیت است و هر موفقیتی هرچند کوچک می‌تواند به بهبود اعتماد به نفس کمک کند. قدم‌های کوچک اما پیوسته بردارید و قبل از رفتن به هدف بعدی، هر موفقیت را ببینید و از آن لذت ببرید.

۲۰. اهداف واقع بینانه‌ای برای آینده انتخاب کنید:

تکنیک دیگری برای تقویت  اعتماد به نفس، راه اهداف کوچک است. اگر در چند ماه گذشته روی هدفی بزرگ و چالش‌برانگیز کار کرده‌اید، احتمالا پس از اینکه می‌بینید به آنچه مدنظرتان بوده نرسیده‌اید، احساس خستگی می کنید. یک راه عالی برای غلبه بر این احساس این است که گام‌های کوچکتری به سوی اهداف بزرگ بردارید. دستیابی به اهداف کوچک باعث می‌شود که اعتماد‌به‌نفس شما بازگردد. یک هدف واقع‌بینانه همراه با یک برنامه‌ریزی درست و منطقی چیزی است که همه از عهده آن بر‌می‌آیند. زمان بعدی که به موفقیت کوچکی رسیدید به خودتان تبریک بگویید. زندگی خود را با موفقیت‌های کوچک و ادامه‌دار پر بکنید و در مقابل، این موفقیت‌ها به شما اعتماد به نفس کافی می‌دهند.

تمرین افزایش اعتماد به نفس

برای خواندن آخرین مقاله درمورد ۱۰ویژگی همسر خوب اینجا کلیک کنید.

چرا باید کتاب بخوانیم؟

چرا باید کتاب بخوانیم؟

چرا باید کتاب بخوانیم ؟

با خواندن کتاب‌های مختلف شما با هر مسئله‌ای بارها از زوایای مختلف روبرو می‌شوید. مثل اینکه کسی نقشه فرار را روبروی شما گرفته باشد! تمامی راه‌ها و انتخاب‌ها برای شما روشن و واضح‌ میباشند. شما بارها در قالب شخصیت‌های متفاوت زندگی کرده‌اید و تصمیم‌های متفاوتی گرفته‌اید. شما کم کم همان پیر خردمندی می‌شوید که در تمام داستان‌ها حسرتش را می‌خوردید! حقیقت جالبی که در مورد اکثر انسان‌ها وجود دارد آرزوی زیستن چندباره و تجربه زندگی‌های متفاوت میباشد، اما اکثر آن‌ها از این تجربه‌ای که به راحتی در اختیار آن‌ها گذاشته شده غافل‌اند! کتاب خوب! ماشین زمانی که همه، سال‌ها از آرزوی داشتنش دم می‌زنند همان ادبیات میباشد! شما با مطالعه در زمان سفر می‌کنید. (بسیار سفر باید تا پخته شود خامی…)

ذهن شما بصورت ناخودآگاه سرشار از کلمات و لغات میباشد، پس بصورت ناخوداگاه شما خیلی بهتر از بقیه قادر به توضیح درونیات و تفکرات و باز کردن مسایل میباشید. شما با انواع استعاره و توصیف در کتاب‌ها مواجه شده‌اید پس به راحتی استعاره پنهان پشت هرچیزی را درک می‌کنید. زندگی ما و این دنیا یک استعاره بزرگ میباشد و چطور بدون درکی از ادبیات می‌توانیم از این استعاره رازگشایی کنیم؟

نحوه دریافت شما بعنوان یک فرد کتاب‌خوان حتی از یک فیلم هم بسیار متفاوت‌تر از یک فرد عادی خواهد بود. شما در بحث‌ها خیلی راحت‌تر از یک فرد غیر کتاب‌خوان موفق به توضیح و صحبت کردن می‌شوید. دیدگاه شما نسبت به خیلی از مسایل بازتر و وسیع می‌شود و براحتی می‌توانید تصمیماتی بگیرید که زندگی شما را از اشتباه و تجربه‌های بد خالی کند.

در دنیای امروز چیزی که بیشتر از هر موضوعی اهمیت دارد شخصی‌سازی میباشد. همه سعی در شخصی‌سازی و درست کردن سبک و روش‌های شخصی برای زندگی‌شان میباشند. چیزهایی که نشان دهد من با دیگری متفاوت هستم. من سبک و عقیده خود را دارم. هیچ‌چیز به اندازه کتاب خواندن شما را در شخصی‌سازی موفق نمی‌کند. ذهن شما قدرت پردازش و دریافت عمیقی پیدا می‌کند که ناخوداگاه سبک زندگی و عقاید شما را تحت شعاع قرار می‌دهد. این تغییر است که شما را از بقیه متفاوت می‌کند نه صرف بیان یک جمله از فلان نویسنده در فلان کتاب!

چرا باید کتاب بخوانیم؟

ادبیات به نجات زندگی آدم‌ها برخاسته. ادبیات دست شما را باز گذاشته که با خواندن یک کتاب خوب به تحول برسید که در زندگی عادی شاید هرگز به آن نمی‌رسیدید! ادبیات به شما قدرت فوق‌العاده تصور و تخیل را می‌دهد. این اجازه که خود را جای کس دیگری بگذارید که با همذات پنداری به تصفیه روح و روان خود برسید. شما با خواندن یک کتاب تاریخی و ستم‌هایی که به انسان‌های دیگر روا شده و با قدرت همذات پنداری به درک عظیمی از زندگی می‌رسید. رنج تمام انسان‌ها رنج شخصی خود شما است پس دیگر نمی‌توانید به ظلم و تبعیض بی‌تفاوت باشید نمی‌توانید خشونت نشان بدهید. ادبیات به شما این اجازه را می‌دهد که با خواندن یک کتاب خوب خود واقعی‌تان را پیدا بکنید با خواندن یک داستان به فلسفه و خودشناسی برسید. ادبیات عظیم‌ترین موتور محرک روح انسان میباشد چون شما را قادر می‌سازد با خواندن یک داستان به تاریخ یا اجتماع – سیاست – فلسفه – روانشناسی و غیره برسید، فکر کنید و بفهمید.

تفاوات اصلی ادبیات با سایر رشته‌ها در همین میباشد. شما نمی‌توانید یک کتاب صرف فلسفه یا سیاست بخوانید و به همه مفاهیم ذهنی دیگر هم دست بیابید. اما ادبیات زندگیست. چرا؟ چون دقیقا مثل خود زندگی همه چیز را با هم دارد و در بر می‌گیرد.

خیلی از افرادی که اهل مطالعه میباشند خوانندگان ادبیات داستانی را جز خوانندگان جدی نمی‌شمارند! این افراد در اشتباه محض‌اند! ادبیات همه آن چیزی است که ما برای زندگی کردن لازم داریم. یک کتاب خوب می‌تواند مسیر زندگی شما را تغییر دهد. داستان‌ها بیشتر از هر مرجع دیگری به شما آموزش می‌دهند. یک نویسنده بعنوان یک انسان می‌خواهد بهترین و عمیق‌ترین دریافت خود از زندگی‌اش را بنویسد و در اختیار مخاطب قرار بدهد، خواندن این بسته اطلاعاتی فشرده دقیقا مانند همان عصاره کیمیاگری میباشد که بعد سال‌های آزمون و خطا و تجربه به دست آمده و در چند قطره جمع شده است. هر کتاب خوب همان محلول کیمیاگری از انسانی بزرگ است. چطور می‌توانید از سرکشیدن محلول خودداری کنید؟

ما اینجاییم که زندگی کنیم. اما چطور می‌توان بهتر زندگی کرد؟ مثل تمام چیزهای دیگر با تمرین! کتاب خوب همان تمرینی میباشد که ما را برای غلبه بر این زندگی غیرقابل پیش‌بینی کار کشته می‌کند! ادبیات همان مربی سختکوشی است که عرق شما را خشک می‌کند و شما را به داخل رینگ می‌فرستد!

مقاومت نکنید! کتاب خوب بخوانید. شما نمی‌دانید اما شاید در کتابی که می‌خوانید جمله‌ای، شخصیتی و یا کلیدی برای قفل درون شما وجود داشته باشد. از باز کردن و وسیع شدن روح خود نترسید. از اینکه در سن کم به تجربه تمام دنیا برسید نترسید. قطعا احساس پیری نخواهید کرد! شما کم کم به قدرت انتخاب و آزادی و رهایی می‌رسید که دیگر به هرچیزی تن نمی‌دهید، خود را اسیر زندگی روزمره و بی‌ارزش نمی‌کنید. ممکن است دیگران مطالعه های شما را مسخره کنند چون ترس همین تفاوت‌ها راحت‌شان نمی‌گذارد. ترس اینکه نکند او سهم بیشتری از زندگی ببرد و من نه! چون به تدریج شما به زندگی و مجموعه رفتارها و انتخاب‌هایی می‌رسید که بسیار انسانی‌تر و رهاتر از زندگی یک فرد غیر کتاب‌خوان میباشد.

پس هر زمان دیگری که کسی از شما پرسید چرا کتاب می‌خوانی؟ بگویید چون از بزرگ شدن روحم ابایی ندارم. چون من انسان حریصی میباشم و می‌خواهم به جای هزاران نفر زندگی کنم.

چرا باید کتاب بخوانیم؟؟

جهت ارتباط با روانشناس خوب در کرج با ما در ارتباط باشید.

برای خواندن آخرین مقاله درمورد اختلالات جنسی اینجا کلیک کنید.

انواع اختلالات شخصیتی

انواع اختلالات شخصیتی

انواع اختلالات شخصیتی

اختلالات دسته الف:

مبتلایان به اختلالات دسته اول اغلب عجیب و غیب و غیرعادی به نظر می رسند.

این دسته از اختلالات شامل سه موارد زیر است:

  1. اختلال شخصیت پارانویایی:فرد مبتلا به این بیماری که در اصطلاح عامه “شکاک” نامیده میشود بی‌اعتمادی و سوءظن شدیدی نسبت به دیگران دارد، توانایی اعتماد کردن ندارد، پیوسته کینه دیگران را به دل می‌گیرد و اعتقا دارد که دیگران از او سوء استفاده می کنند.
  1. اختلال شخصیت اسکیزوئید:مهم ترین ویژگی های این بیماری انزوا و کناره گیری، شرکت نکردن در فعالیت های روزمره و اهمیت ندادن به دیگران میباشد. مبتلا به این بیماری اغلب به فعالیت های انفرادی تمایل دارد، از فعالیت های اندکی لذت می برد، دوستان زیادی ندارد و از نظر عاطفی و جنسی سرد میباشد.
  2. اختلال شخصیت اسکیزوتایپی:شخص مبتلا به این نوع اختلال که به شدت از نظر دیگران عجیب و غیرعادی به شمار می رود دارای تفکرات سحرآمیز و عقاید خرافی گوناگون میباشد، دچار اشتباهات حسی و مسخ واقعیت است و اتفاقات عادی را به امور متافیزیکی و موجودات ماورایی نسبت می دهد، رفتار و گفتار بعضا عجیبی دارد و نسبت به دیگران بدگمانی ها و سوءظن های پارانوئید دارد.

انواع اختلالات شخصیتی

اختلالات دسته ب:

مبتلایان به این دسته از اختلالات اغلب هیجانی و دمدمی به نظر می رسند و دارای رفتار نمایشی میباشند.

اختلالات این دسته چهار مورد زیر را شامل می شود:

  1. اختلال شخصیت ضد اجتماعی:بیمار مبتلا به این نوع از اختلال توانایی مطابقت دادن خود با موازین اجتماعی را ندارد، به حقوق دیگران تجاوز کرده و مرتکب رفتارهای مجرمانه می گردد، توانایی برنامه ریزی برای آینده را ندارد، فریبکار، دروغگو، پرخاشگر و بی احتیاط میباشد.
  2. اختلال شخصیت مرزی:ویژگی اصلی این نوع اختلال ناپایداری و بی ثباتی در خلق و خو و روابط با دیگران میباشد. فرد دچار اختلال شخصیت مرزی درک ثابتی از هویت خود ندارد، احساس پوچی مزمن میکند، دست به اقداماتی می زند که برای وی آسیب هایی در بر دارد، اقدام به خودکشی و یا تهدید به آن می کند و حالت های عاطفی ناپایدار و متغیر دارد.
  3. اختلال شخصیت نمایشی:شخص مبتلا به این بیماری تمایل شدیدی به جلب توجه دارد، در موقعیت هایی که در کانون توجه قرار ندارد ناراحت میباشد، ظاهر متفاوتی دارد، گفتارش سرشار از اغراق در مورد هیجانات شخصی است، روابط را از آنچه هست صمیمانه تر تلقی می کند و به شدت تلقین پذیر است.
  4. اختلال شخصیت خودشیفته:خصوصیت اصلی این اختلال خودمحوری، کمبود احساس همدلی با دیگران و خود مهم پنداری میباشد. فرد خودشیفته از بالا به بقیه نگاه می کند، در مورد موفقیت ها، زیبایی، قدرت، زیرکی و سایر ویژگی های مثبت خود به گونه اغراق آمیزی خیالبافی می کند، استثمارگر و نیازمند تحسین افراطی است و معتقد است دیگران به حال او غبطه می خورند.

روانشناس خوب در کرج

اختلالات دسته ج:

مبتلایان به این دسته از اختلالات اغلب مضطرب و بیمناک میباشند.

این دسته از اختلالات در بر گیرنده سه مورد زیر است:

  1. اختلال شخصیت اجتنابی:افراد مبتلا به این بیماری نسبت به طرد شدن بسیار حساس میباشند، علاقه شدیدی به برقراری ارتباط با دیگران دارند ولی از بیم پذیرفته نشدن از این روابط دوری می کنند.
    به علت ترس از انتقاد، مورد تمسخر قرار گرفتن و یا خرابکاری کمتر در روابط کاری و یا روابط صمیمانه درگیر می شوند کم رو میباشند و خود را از بقیه پایین تر می دانند.
  2. اختلال شخصیت وابسته:این اختلال با نیاز به حمایت از سوی اطرافیان، وابستگی و پذیرش سلطه دیگران همراه میباشد و فرد مبتلا به آن بدون راهنمایی دیگران قادر به تصمیم گیری و برنامه ریزی برای کارهای روزمره نیست، از رفتار نادرست دیگران انتقاد نمی کند تا مبادا حمایت آن ها را از دست بدهد و برای جلب محبت و حمایت دیگران دست به کارهایی می زند که برای وی ناخوشایند است.
  3. اختلال شخصیت وسواسی‌-‌جبری:در این اختلال کمال طلبی همراه با انعطاف ناپذیری بر فرد تسلط دارد. بیمار مبتلا به این اختلال به حدی دارای کمال طلبی میباشد که خود را در تکمیل تمام امور دخالت می دهد، در واگذاری امور به دیگران اکراه دارد، علاقه بیش از حد به کار داشته و تفریحات و روابط اجتماعی را قربانی کار می کند، بیش از حد منظم بوده و روی جزئیات امور حساسیت زیادی دارد، لجباز، انعطاف ناپذیر، خونسرد و خسیس میباشد.

برای رزرو وقت از روانشناس خوب در کرج با ما درتماس باشید.

برای خواندن آخرین مقاله درمورد زنگ خطر های دوران نامزدی اینجا کلیک کنید.

نکات مهم در زندگی زناشویی

نکات مهم در زندگی زناشویی

چند نکته در زندگی زناشویی:

نکات مهم در زندگی زناشویی

روانشناس خوب در کرج

احساس مسئولیت بکنید

برای اینکه یک زندگی زناشویی موفقی داشته باشید لازم میباشد که نقش خود را در رابطه تان بپذیرید و در زندگی مشترکتان مسئولیت پذیر باشید . با پذیرفتن مسئولیت در زندگی میتوانید با همسر خود ارتباط صمیمی برقرار بکنید.

به همسرتان احترام بگذارید:

اگر می خواهید زندگی مشترک خیلی خوبی داشته باشید به احساسات همسرتان اهمیت بدهید و هنگام تصمیم گیری درباره ی مسائل روزمره به نظرات همسرتان به اندازه ی کافی اهمیت بدهید و عقاید او را نیز جدی بگیرید.

یکدیگر را در آغوش بگیرید:

برای ایجاد یک ارتباط قوی با همسرتان تماس بدنی بیشتری با همسرتان برقرار بکنید مثلا او را ببوسید ، در آغوش بگیرید و یا دستانش را در دستانتان بگیرید . انجام این کارها سبب میشود در بدن شما اکسی توسین بیشتری آزاد شود و رابطه قوی تری با هم داشته باشید.

تفاوتهای یکدیگر را بپذیریم:

همه ما در زندگی مشترک با یکدیگر اختلاف نظر و تفاوت هایی را داریم اما یک زندگی زناشویی موفق زندگی میباشد که در آن زن و مرد تفاوت ها همدیگر را بپذیرند.

به شریک خود اعتماد کنید:

اگر همسر شما درباره ی چیز خصوصی و مهمی به شما اعتماد کرد و آن را با شما در میان گذاشت، هرگز نباید با بی فکری آن را با شخص دیگری در میان بگذارید زیرا این کار اعتماد را از بین می برد و هرگز از این مسائل به عنوان نقطه ضعف، در مشاجرات و بحث هایتان استفاده نکنید و به صداقت همسر خود احترام بگذارید.

از او قدردانی بکنید:

همیشه که نباید برای همسرتان هدیه های گران قیمت بخرید. شما می توانید با یک نوشته کوچک داخل بسته ناهار همسرتان قرار دهید تا او با خواندن آن احساس شادی کند . قدردانی از همسر باعث نزدیک شدن دلهایتان به یکدیگر خواهد شد چرا که با این کار به همسرتان می فهمانید که به او توجه و علاقه دارید .

روانشناس خوب در کرج

اجازه بدهید همسرتان زمانی را به خودش اختصاص دهد:

آقایان بعضی وقتها به تنهایی نیاز دارند و دوست ندارند مشکلاتشان را با دیگران در میان بگذارند در این مواقع به همسرتان اجازه دهید زمانی را به خود اختصاص دهند و با میل خود دوباره ارتباط برقرار کند و به ارتباطش پایبند باشد. بهتر است شما اگر همسرتان مایل به برقراری ارتبط بود به حرف هایش خوب گوش دهید و او را درک بکنید.

تلاش نکنید همسر خودرا را تغییر دهید:

اگر می خواهید همسرتان با شما ارتباط قوی و موثری برقرار کند و از شما فاصله نگیرد ، هرگز نخواهید همسرتان را تغییر دهید و به او نگویید که تو آن کسی که من می خواهم نیستی زیرا او این چنین از شما فاصله خواهد گرفت پس همسرتان را همانگونه که هست ، بپذیرید و تلاش کنید خوبی های همسرتان را ببینید .

این رفتارها را در اتاق خواب انجام ندهید:

برای داشتن یک ارتباط موثر نباید کارها و رفتارهایی را در اتاق خواب انجام دهید زیرا اتاق خوابتان تنها محل آرامش شما و ارتباط با همسرتان میباشد پس هرگز درون اتاق خواب جر و بحث و دعوا نکنید و مسائل کاری خود را وارد خانه نکنید . مشکلاتی مانند خستگی در اتاق خواب، عدم گفتگو، عصبانیت و … یک بیماری هستند که باید هر درمانی را برای مداوای آنها به کار ببرید و زندگیتان را مستحکم تر از قبل نمایید .

ارتباط صادقانه با همسر خود برقرار کنید:

هنگام حرف زدن با همسر خود احساسات و افکارتان را صادقانه بیان کنید چرا که همسرتان قادر نیست ذهن شما را بخواند و پی به احساس شما ببرد . اگر با همسر خود گفتگویی داشتید سعی کنید به حرف های او بدون خجالت دادن، مقصر دانستن و مشاجره ، گوش بدهید . عدم گفتگوی صادقانه و گوش ندادن به صحبت های همسر سبب رنجش، عصبانیت، و ناامیدی در ارتباط خواهد شد .

منصف باشید:

انصاف را به ارتباطتان برگردانید و آن را ارتقا بدهید و هنگام تقسیم وظایف، ابراز نیازها، اظهار نارضایتی، مدیریت مالی زندگی، پدر یا مادری کردن، و حمایت از دیگری انصاف داشته باشید .

ارتباط زناشویی را اولویت زندگیتان قرار بدهید:

اگر تا امروز در زندگی مشترک خود به مسائل دیگر مانند شغل، بچه، و علایق شخصی بیش از ارتباط زناشویی اهمیت داده اید ، با این کار ناخودآگاه زندگی خود را در آستانه نابودی قرار داده اید . پس برای داشتن یک زندگی خوب ارتباط زناشویی را اولویت اصلی زندگی قرار دهید زیرا هیچ چیز در زندگی زناشویی، مهم تر از ارتباط بین زن و شوهر نمیباشد.

با همسر خود به خوبی رفتار کنید:

بارها به این مورد مهم اشاره کرده ایم که با همسر خود با مهربانی، ملایمت، صبر و خودکنترلی رفتار بکنید و حتی اگر همسرتان گاهی رفتار بدی  داشت کارش را تلافی نکنید بلکه در جواب این رفتار با او مهربان و خوب باشید زیرا رفتار شما در او اثر می گذارد و باعث می شود تا او قدر شما را بداند .

جمله هایتان را با تو آغاز نکنید:

بجای اینکه همیشه در گفتگو با همسرتان از واژه تو استفاده نمایید جمله را با واژه ی “من” شروع بکنید زیرا اینگونه همسرتان احساس مقصر بودن نخواهد داشت . مثلا بگویید” من احساس می کنم داری طردم می کنی”. و خیلی شفاف به جای افکارتان، احساستان مانند ناراحتی، عصبانیت، خوشحالی، تنهایی، ناامیدی و … را با همسرتان در میان بگذارید زیرا اینگونه او میتوان ارتباط بهتری با شما برقرار کند.

انتقاد را کنار بگذارید:

همیشه کارها و رفتار خوب همسرتان را در نظر بگیرید و از او به خاطر خوبی هایش تشکر و قدردانی نمایید . بهتر است انتقاد را کنار بگذارید و هرگز روی رفتارهای همسرتان که شما را آزار می دهد تمرکز نکنید .

روانشناس خوب در کرج

نکات مهم در زندگی زناشویی

برای خواندن آخرین مقاله درمورد نشانه های رابطه یک طرفه اینجا کلیک کنید.

نکات مهم در زندگی زناشویی

نشانه های رابطه یک طرفه

نشانه های رابطه یک طرفه

۱۰ نشانه که هشدار می‌دهد رابطه عاطفی‌تان یک‌طرفه میباشد:

نشانه های رابطه یک طرفه : رابطه اصولا موضوع پیچیده و شکننده‌ای میباشد. این قضیه خصوصا در مورد دو نفر که در رابطه‌ی عاشقانه میباشند، شدت بیشتری دارد. در اغلب مواقع بازگرداندن رابطه به‌ وضعیت ابتدایی آن، ممکن نیست. وقتی احساس میان دو نفر از بین می‌رود، بازگرداندن آن به حالت اولش کار ساده‌ای نیست و در این مرحله است که برخی شروع به دروغ گفتن می‌کنند. از شما دعوت می‌کنیم با ادامه‌ی این مقاله همراه باشید تا ۱۰ نشانه‌ی هشداردهنده درباره‌ی یک‌طرفه شدن رابطه‌ی عاطفی‌ خودتان را بشناسید.

چک کردن گوشی موبایل
تا دیروقت سرِ کار ماندن
بی‌ علت حسود شدن
ناراحتی از توجه و علاقه‌ی زیاد
از بین‌ رفتن صمیمیت
برنامه‌ریزی نداشتن برای آینده
بی‌ علت و پشت سرهم هدیه دادن
خلق‌و‌خوی خشن پیدا کردن
عوض کردن بحث در حین یک گفت‌و‌گوی جدی
معرفی نکردن شما به دوستان

کلینیک مشاوره و روانشناسی نیکا بهترین و متفاوت ترین مرکز مشاوره و روانشناسی در کرج.

نشانه های رابطه یک طرفه

جهت رزرو وقت با شماره ۰۲۶۳۲۲۸۵۰۸۵ تماس حاصل فرمایید.

برای خواندن آخرین مقاله درمورد علائم استرس و اضطراب اینجا کلیک کنید.

علائم استرس و اضطراب

علائم استرس و اضطراب

اهمیت تشخیص استرس و اضطراب:

علائم استرس و اضطراب : تعداد زیادی از مردم در مراحل مختلفی از زندگی خود اضطراب را تجربه کرده‌اند. در واقع اضطراب واکنش خیلی عادی نسبت به رویدادهای استرس‌زای زندگی مثل تغییر محل زندگی، تغییر شغل یا مشکلات مالی میباشد. با این وجود، اگر علایم استرس و اضطراب طولانی‌تر از رویدادهایی باشند که باعث ایجاد آن شده‌اند و در زندگی شخص نیز ایجاد اختلال کنند. بروز علایم استرس و اضطراب می‌توانند ناتوان‌کننده باشند، اما می‌توان آن ها را با کمک مناسب از متخصص پزشکی تشخیص داد و مدیریت کرد. در این راستا تشخیص زودرس علایم استرس و اضطراب بسیار مهم میباشد.

نیکا، روانشناس خوب در کرج

۱- نگرانی مفرط:

یکی از شایع‌ترین علایم استرس و اضطراب، وجود نگرانی مفرط میباشد. نگرانی مرتبط با استرس و اضطراب به رویدادهای ایجادکننده آن مربوط نیست و بطور طبیعی در پاسخ به شرایط عادی و روزمره رخ می‌دهند. با در نظر گرفتن معیارهای تشخیص علایم استرس و اضطراب فراگیر، این نوع نگرانی باید در بیشتر روزها و حداقل به مدت شش ماه رخ دهد و کنترل آن نیز دشوار باشد تا بتوان آن را از علائم اختلال به شمار آورد.

همچنین این نگرانی‌ها بسیار شدید میباشند، و متمرکز شدن و انجام وظایف روزانه را نیز دشوار سازد. افراد زیر ۶۵ سال بویژه آنهایی که مجرد هستند، وضعیت اقتصادی اجتماعی پائین‌تری دارند و دارای عوامل استرس‌زای زندگی هستند، بیشترین ریسک ابتلای به استرس و اضطراب فراگیر را دارند.

۲- برانگیختگی و آشفتگی مداوم:

وقتی که شخصی احساس اضطراب می‌کند، دستگاه سمپاتیک وی به شرایط فرامحرک می‌رود. این امر موجب مجموعه تاثیراتی در سراسر بدن مانند ضربان بالا، عرق‌کردن کف دست، لرزش دست‌ها و خشکی دهان در فرد می‌شود. این علایم استرس و اضطراب به این علت رخ می‌دهد که مغز اعتقاد دارد که خطری در حال وقوع است و بدن شما را برای واکنش به تهدید آماده می‌کند. در این شرایط، بدن شما خون را از سیستم گوارشی دور کرده و آن را به ماهیچه‌هایی که برای دویدن و جنگیدن به آنها نیاز دارید هدایت می‌کند. همچنین ضربان قلب شما را افزایش داده و قدرت حواس شما را افزایش می‌دهد.

این تغییرات بدن، هنگام بروز یک تهدید واقعی مفید میباشند، ولی اگر ترس ریشه در ذهن شما داشته باشد و حقیقت نداشته باشد، این شرایط می‌توانند ناتوان‌کننده باشند. حتی برخی تحقیقات حاکی از آن است که افراد مبتلا به علایم اضطراب و استرس مشابه با افراد بدون استرس و اضطراب، توانایی کاهش برانگیختگی خود را ندارند و ممکن است اثرات اضطراب را برای دوره زمانی طولانی‌تری احساس کنند. ضربان قلب سریع، عرق کردن، لرزش و خشکی دهان همگی از علایم استرس و اضطراب هستند و افراد مبتلا به استرس و اضطراب ممکن است این نوع از برانگیختگی را برای دوره‌های زمانی طولانی تجربه کنند.

۳- احساس بیقراری:

بیقراری به ویژه در کودکان و نوجوانان یکی دیگر از علایم استرس و اضطراب میباشد. هنگامی که شخصی بیقرار است، اغلب آن را به عنوان احساس “بی‌تابی” یا “دلیلی ناخوشایند برای تحرک” توصیف می‌کند. در مطالعه‌ای بر روی ۱۲۸ کودک مبتلا به استرس و اضطراب مشخص شد که ۷۴ نفر از آن‌ها بیقراری را به عنوان یکی از علایم استرس و اضطراب خود گزارش کرده‌اند.

البته بیقراری در همه افراد مبتلا به اضطراب رخ نمی‌دهد، ولی این یکی از علایم خطری است که پزشکان هنگام تشخیص به دنبال آن هستند. اگر تجربه بیقراری را در اکثر روزها به مدت بیشتر از شش ماه را تجربه کرده‌اید، این مورد ممکن است از علایم استرس و اضطراب باشد. وجود بیقراری به تنهایی برای تشخیص استرس و اضطراب کافی نیست، اما اگر به طور متناوب رخ دهد، می‌تواند یکی از علایم آن باشد.

۴- خستگی:

براحتی خسته شدن نیز نشانه بالقوه دیگری از استرس و اضطراب فراگیر است. این نشانه می‌تواند تا حدی عجیب باشد، چرا که اضطراب معمولا با بیش‌فعالی یا تحریک‌پذیری مرتبط میباشد. برای برخی افراد خستگی می‌تواند ناشی از حمله اضطراب باشد در حالیکه برای برخی دیگر خستگی می‌تواند مزمن باشد.

مشخص نیست که آیا این خستگی ناشی از سایر علایم استرس اضطراب است (نظیر بیخوابی یا تنش عضلانی) و یا ناشی از اثرات هورمونی اضطراب مزمن میباشد. با اینحال مهم است توجه داشته باشید که خستگی نیز می‌تواند ناشی از علایم افسردگی یا دیگر شرایط پزشکی باشد، ولی خستگی به تنهایی برای تشخیص استرس و اضطراب کافی نیست. اگر خستگی با نگرانی مفرط همراه باشد می‌تواند علایم استرس و اضطراب باشد. ولی می‌تواند نشانه سایر اختلالات پزشکی نیز باشد.

۵- دشواری تمرکز:

بسیاری از افراد مبتلا به اضطراب دشواری و مشکل بودن تمرکز کردن را گزارش کرده‌اند. یک مطالعه بر ۱۵۷ کودک و نوجوان مبتلا به استرس و اضطراب نشان داد که بیش از دو‌ سوم آنها در تمرکز کردن مشکل دارند. برخی مطالعات نشان داده‌اند که اضطراب می‌تواند حافظه کاری (نوعی از حافظه که مسئول نگهداری اطلاعات کوتاه مدت میباشد) را قطع کند. این مورد ممکن است به توضیح کاهش قابل توجه در عملکرد افرادی که اغلب دوره‌های اضطراب شدیدی را تجربه می‌کنند، کمک کند. از آنجا که دشواری تمرکز می‌تواند علایم ناشی از دیگر اختلالات سلامت روان نیز باشد (نظیر اختلال کمبود توجه یا افسردگی)، لذا این مورد به تنهایی برای تشخیص استرس و اضطراب کافی نمیباشد.

۶- تحریک‌پذیری:

اکثر افراد مبتلا به استرس و اضطراب، تحریک‌پذیری مفرط را هم تجربه می‌کنند. براساس مطالعه‌ای تازه بر ۶۰۰۰ بزرگسال، بیش از ۹۰ درصد افراد مبتلا به استرس و اضطراب فراگیر احساسات تحریک‌پذیری شدید طی دوره‌های که استرس و اضطراب آنها در بدترین حالت بوده را تجربه کرده‌اند. بزرگسالان جوان و میان‌سال مبتلا به استرس و اضطراب فراگیر در زندگی روزمره خود، تحریک‌پذیری بیش از دو برابر حالت عادی را گزارش کرده‌اند. با توجه به اینکه اضطراب با برانگیختگی و نگرانی مفرط مرتبط میباشد، ولی جای تعجب نیست که تحریک‌پذیری از علایم رایج آن باشد.

۷- سفت‌شدن عضلات:

سفت‌شدن عضلات در اکثر روزهای هفته یکی از نشانه‌های معمول اضطراب میباشد. البته اگرچه سفت‌شدن عضلات پدیده‌ای شایع میباشند، ولی علت ارتباط آن‌ها با اضطراب مشخص نیست. ممکن است که سفتی عضلات احساسات اضطراب را افزایش دهد، اما ممکن است که اضطراب هم منجر به افزایش سفتی عضلات شود و یا عامل سومی موجب هر دو شود.

جالب توجه است که ثابت شده درمان سفتی عضلات با روش آرام‌سازی عضلانی، میزان استرس و نگرانی در افراد مبتلا اختلال به استرس و اضطراب حاد را کاهش می‌دهد. حتی برخی مطالعات نشان داده‌اند که این نوع درمان به عنوان درمان رفتاری-شناختی موثر و کارآمد میباشد.

۸- احساس خواب‌آلودگی:

اختلالات خواب به شدت با استرس و اضطراب مرتبط میباشند. بیدار شدن در نیمه شب و مشکلات خواب آلودگی دو مشکل شایع گزارش شده در این زمینه هستند. برخی تحقیقات نشان داده‌اند که بیخوابی طی دوران کودکی ممکن است با ایجاد اضطراب در زندگی آینده کودک مرتبط باشد.

اگرچه بیخوابی و اضطراب به شدت به یکدیگر مرتبط هستند، ولی مشخص نیست که آیا بیخوابی بر اضطراب، یا اینکه اضطراب بر بیخوابی تاثیر دارد یا هر دو مورد بر هم تاثیر گذار هستند. آنچه که معلوم است این است که وقتی استرس و اضطراب درمان شوند، اغلب اوقات بیخوابی نیز بهبود می‌یابد.

۹- وحشت‌زدگی (حملات پانیک):

یکی از علایم استرس و اضطراب که اختلال پانیک نامیده شده ، مرتبط با حملات پانیک یا وحشت‌زدگی میباشد. حملات پانیک باعث ایجاد احساسات شدید و منکوب‌کننده ترس شده که می‌تواند ناتوان‌کننده باشد. این ترس مفرط معمولا با ضربان قلب سریع، عرق کردن، لرزیدن، تنفس کوتاه و تنگی قفسه سینه، تهوع و ترس از مرگ یا از دست دادن کنترل همراه هست. حملات پانیک می‌تواند در انزوای رخ دهد، اما اگر بطور مکرر و غیر منتظره رخ دهد، ممکن است نشانه اختلال پانیک باشد.

علائم استرس و اضطراب

۱۰- اجتناب از موقعیت‌های اجتماعی:

هر یک از موارد زیر ممکن است از علایم استرس و اضطراب اجتماعی باشند:

• احساس اضطراب یا ترس از وضعیت‌ اجتماعی آینده

• نگرانی در این باره که ممکن میباشد دیگران شما را قضاوت کرده و به دقت بررسی کنند.

• ترس از خجالت زدگی یا تحقیر در برابر دیگران

• اجتناب از رویدادهای اجتماعی خاص به علت این ترس‌ها

استرس و اضطراب اجتماعی یک مشکل بسیار شایعی، و تقریبا ۱۲ درصد بزرگسالان آمریکا را در برخی مراحل زندگی تحت تاثیر قرار می‌دهد. اضطراب اجتماعی اغلب در اوایل زندگی ایجاد می‌شود. در واقع حدود ۵۰ درصد افراد مبتلا زیر ۱۱ سال‌ و ضمنا ۸۰ درصد آنها زیر ۲۰ سال بوده‌اند.

افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی اغلب بسیار خجالتی و در گروه‌ها یا هنگام ملاقات با افراد جدید آرام و ساکت هستند. اگرچه ممکن است در ظاهر پریشان و آشفته نباشند ولی در درون احساس ترس مفرط و اضطراب می‌کنند. این بی‌تفاوتی گاهی اوقات می‌تواند افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی را پرافاده یا منزوی نشان دهد، ولی این اختلال با عزت نفس پائین، خودنکوهی و افسردگی شدید مرتبط میباشد.

علائم استرس و اضطراب

۱۱- ترس‌های نامعقول:

ترس‌های مفرط در مورد چیزهایی خاص مثلا عنکبوت‌ها، فضاهای محصور یا ارتفاعات می‌تواند نشانه‌ای از هراس باشد. هراس بعنوان اضطراب مفرط یا ترس از جسم یا شرایط خاص تعریف می‌شود. این احساس به حدی شدید میباشد که در توانایی فرد برای انجام کارهای معمول مداخله می‌کند.

برخی هراس‌های شایع عبارتند از:

• هراس از حیوانات: ترس از بعضی حیوانات یا حشرات

• هراس از محیط طبیعی: ترس از رویدادهای طبیعی شبیه به طوفان یا سیل

• هراس از خون، تزریق و آسیب: ترس از خون، تزریق، سوزن سرنگ یا آسیب به بدن

• هراس از وضعیت: ترس از شرایطی خاص مانند هواپیما و آسانسور و…

هراس از مکان‌های باز یکی دیگر از ترس‌هایی میباشد که شامل حداقل ترس از دو مورد از موارد زیر می‌باشد:

• استفاده از سرویس حمل‌ونقل عمومی

• بودن در فضای باز

• بودن در فضای محصور

• در صف ماندن یا در بین جمعیت بودن

• تنها بودن در خارج از خانه

علائم استرس و اضطراب

برای خواندن آخرین مقاله درمورد خودآگاهی چیست؟ اینجا کلیک کنید.