فراتر از آنچه تا امروز دیده ایم ممکن است، وقتی با هم به یک سو بنگیرم

کرج، چهار راه طالقانی، ساختمان پزشکان شاه کرم

تلفن تماس : ۰۹۰۵۸۷۹۱۲۲۶

نشانه های اعتماد به نفس پایین

نشانه های اعتماد به نفس پایین

نشانه های اعتماد به نفس پایین:

نشانه های اعتماد به نفس پایین :برای همه‌ی ما لحظاتی وجود دارد که خجالت می‌کشیم، می‌ترسیم و مضطرب می‌شویم. گاهی خودمان را سرزنش می‌کنیم، تصویر نامناسبی از خود در ذهن داریم و اعتماد به نفس لازم را از دست می‌دهیم. تا این جای کار وضعیت عادی و همگانی میباشد. البته بگذریم از دوستانی که همیشه و همیشه خود را دوست دارند و خود را درجه‌یک و عالی می‌دانند. بحث ما مسئله‌ی کمبود اعتماد به نفس است. یعنی وقتی نگاه منفی در تمام امور روزانه‌ی شما جاری است، همیشه منتظر شکست هستید و از نظر احساسی، فیزیکی یا روان‌شناسی ضعیف شده‌اید. اگر به خودتان ایمان ندارید، باید بدانید که باک موتور شما برای حرکت به سوی موفقیت خالی است. در ادامه ۲۰ مورد از علائم کمبود اعتماد به نفس مطرح شده‌ است. آنها را بخوانید و سعی کنید خود را بهتر بشناسید. گام اول برای حل هر مسئله‌ای شناخت آن است پس قبل از هر چیز باید بدانیم علائم کمبود اعتماد به نفس چیست و افرادی که اعتماد به نفس کمی دارند چگونه رفتار می‌کنند؟

۱. در جمع ها خود را با تلفن و… سرگرم می‌کنند

۲. بیهوده با مسائل موافقت می‌کنند

۳. بیش از حد به سر و وضع‌شان رسیدگی میکنند

۴. اصلا انتقادپذیر نیستند

۵. از ابراز نظر و عقیده‌ هایشان می‌ترسند

۶. خیلی سریع تغییر عقیده می‌دهند

۷. در قبال تحسین، واکنش نامناسب نشان می‌دهند

۸. زود تسلیم می‌شوند

۹. مدام خودشان را با دیگران مقایسه می‌کنند

۱۰. خمیده و بی‌انگیزه راه‌ می‌روند

۱۱. اشتباهات‌شان را توجیه می‌کنند

۱۲. تقصیراتشان را به گردن دیگران می‌اندازند

۱۳. بهانه‌تراشی می‌کنند

۱۴. حالت تدافعی دارند

۱۵. به تأیید شدن از طرف دیگران نیاز دارند

۱۶. از پیروزی‌هایشان لذت نمی‌برند

۱۷. از تغییر می‌ترسند

۱۸. منفی‌بافی می‌کنند

۱۹. از آینده می‌ترسند

۲۰. کمال‌گرا میباشند

کلینیک مشاوره و روانشناسی نیکا بهترین و متفاوت ترین مرکز مشاوره و روانشناسی در کرج

نیکا، روانشناس خوب در کرج

نشانه های اعتماد به نفس پایین

برای خواندن آخرین مقاله درمورد دلایل خیانت زوجین اینجا کلیک کنید.

دلایل خیانت زوجین

دلایل خیانت زوجین

دلایل خیانت زوجین

روانشناس خوب در کرج
۱- برگردان حس فردیت و استقلال:

یک نظریه بر این عقیده میباشد که انگیزه ی چنین عملی تمایل افراد به برگرداندن حس فردیت و استقلالی میباشد که در چهارچوب ازدواج تضعیف شده است. فرد ممکن است از نظر عاطفی به حدی از بلوغ هیجانی نرسیده باشد که بتواند در مقابل ناراحتی یا نارضایتی همسر، تمامیت خود را حفظ کند، به همین علت با جستجوی یک رابطه جدید در واقع در جستجو و بازسازی خود جدید است.

۲- اطمینان خاطر از جذابیت برای جنس دیگر:

بعضی از افراد در پی نیاز به اطمینان خاطر از اینکه هنوز برای جنس دیگر جذاب و خواستنی هستند به رابطه خارج از ازدواج رو می آورند. به واقع، در روابط طولانی این سوال برای برخی پیش می آید آیا هنوز در بازار خریداری دارند یا خیر، که یافتن این پرسش ممکن است آنان را برای رسیدن به اهداف غیرمشروعشان سوق دهد.

۳- عدم رضایت از ازدواج و برآورده نشدن نیازهای عاطفی:

یکی از عوامل اصلی خیانت روابط زن و شوهر میباشد؛ وقتی که بین همسران، روابط زناشویی خوبی حاکم نباشد، این احتمال وجود دارد فرد به همسر خود خیانت بکند. اختلالات جنسی که به مرور زمان برای برخی به وجود می آید و مشکلات شخصیتی باعث می شود فرد نتواند به همسر خود محبت بکند و فقدان محبت، عاطفه و روابط گرم و صمیمی باعث این خیانت ها می شود. همسرانی که به هر علتی از محبت و توجه مرد در زندگی خود محروم باشند، معمولا وقتی مورد وسوسه و اغوای شخص دیگری قرار می گیرند ممکن است دچار انحراف شوند.

۴- انگیزه ای برای پایان دادن ازدواجی که دیگر رضایتبخش نیست:

رفتارهای زشت، نق زدن های دائمی، نزاع هاو مجادله های فراوان دستورالعمل مناسبی برای ایجاد سردرد میباشد و در تصور برخی همسران (البته به غلط)، خیانت بهترین راه فرار از جهنم خانه است و بهتر از آسپرین به درمان سردرد کمک می کند.

۵- عدم دسترسی به رابطه جنسی در چهارچوب ازدواج:

بعضی از همسران در روابط زناشویی با همسر خودممکن است تمایل به این روابط را از دست داده یا کمتر به این موضوع اهمیت بدهند که این امر ممکن است باعث فشارهای روانی و جسمانی به همسر و منجر به کج روی او شود.

۶- انتقام:

اگرچه همه برای انتقام جویی از همسرشان به آنها خیانت نمی کنند، اکثرا احساس می کنند حال که مورد خیانت قرار گرفته اند آنها نیز مجاز به مقابله به مثل هستند. برخی تصور می کنند باید طعم تلخ دارویی را که به آنها خورانده شده به همسرشان بخورانند تا متوجه اشتباه خود و آنچه که بر سر همسرشان آمده بشوند.

۷- کسب هیجان و تنوع:

بعضی مواقع هم رابطه خارج از ازدواج فقط بمنظور کسب هیجان و تنوع اتفاق می افتد یعنی هیچ شکایت یا نارضایتی خاصی در ازدواج وجود ندارد، فقط برخی افراد به دنبال هیجان رابطه خارج از ازدواج هستند. در واقع پنهان کاری و راز موجود در یک رابطه غیرقانونی به جذابیت رابطه خارج از ازدواج می افزاید.

۸- محیط خانوادگی نامطلوب:

از علل دیگر عهدشکنی می توان محیط خانوادگی را مورد بررسی قرار داد که بی وفایی یکی از والدین می تواند باعث بی اعتمادی فرزندان شود؛ زیرا کودکان والدین خود را سرمشق قرار می دهند و آنها را ایده آل ترین افراد منبع قدرت می پندارند. ممکن است تصور کنند پدر و مادر کامل ترین انسان های روی زمین هستند، از این رو سعی به تقلید از رفتار آنها می کنند. تعارضات بین والدین، کشمکش ها، مسائل عاطفی نگرش نوجوانان را نسبت به ازدواج تحت تاثیر قرار می دهد. تجارب کودکی رفتار بزرگسالی را شکل می دهد. والدین بی وفا، مُهر تایید بی وفایی می زنند و آن را برای فرزندان خود قابل توجیه می کنند. این کودکان در آینده ممکن است از برقراری رابطه صمیمانه بر پایه اعتماد متقابل اجتناب کنند و براحتی با برقراری رابطه سطحی با همسر خود یا دیگری به زندگی خود و دیگران ضربه وارد کنند.

۹- سایر علل موثر:

بعضی مطالعات نیز نشان می دهد عوامل دیگری نیز در بروز خیانت موثر هستند. بطور مثال سن عامل مهمی میباشد. افراد بین هجده تا سی سال تقریبا دو برابر افراد بالای پنجاه سال احتمال رابطه خارج از ازدواج دارند. نگرش آسان گیری و علاقه زیاد به رابطه جنسی با میزان رابطه خارج از ازدواج همبستگی دارد.

شرایط زندگی و کاری نیز نقش مهمی در رابطه خارج از ازدواج دارد. گمنامی موجود در سفرها، جمعیت و گمنامی موجود در شهرهای بزرگ نیز به احتمال ایجاد اینگونه روابط اضافه می کنند. افرادی که روابط ضعیفی با دوستان، اقوام و آشنایان برقرار می کنند یا از فعالیت ها و تعهدات مذهبی کمرنگی برخوردارند، بیشتر احتمال خیانت به تعهد ازدواج را دارند.

همچنین احتمال بی وفایی در افرادی که تحصیلات عالی رتبه دارند در مقایسه با افرادی که از تحصیلات عالیه برخوردار نیستند، خیلی بیشتر میباشد. پژوهشی دیگر عواملی را بر روابط خیانت بررسی کرده اند که عبارتند از: تعداد فرزندان، طلاق قبلی، رضایت پیش از ازدواج، آمادگی برای ازدواج، داشتن دوستانی که روابط خارج از زناشویی داشته اند، گذشته اجتماعی.

نیکا، روانشناس خوب در کرج

برای خواندن آخرین مقاله درمورد فرزند مستقل تربیت کنید اینجا کلیک کنید.

فرزند مستقل تربیت کنید

فرزند مستقل تربیت کنید

فرزند مستقل تربیت کنید: اگر می‌خواهید فرزندان شما در هر سنی که هستند مستقل بار بیایند به نکات زیر توجه کنید:

  • بجای اینکه همه ی کارهای فرزندتان را انجام دهید به او یاد بدهید خودش کارهای شخصی‌اش را انجام دهد. خودش اتاقش را مرتب کند، جارو کند، درس بخواند و…
  • به محض این که کودکتان توانست کاری را خودش و مستقل از شما انجام بدهد، انجام آن کار را به او بسپارید و دیگر خودتان آن کار را انجام ندهید. فقط هر جا که لازم بود او را تشویق نمایید (کارهایی مثل غذا خوردن، لباس پوشیدن، کفش پوشیدن و…)
  • از همان اول به او یاد بدهید که در چارچوبی که برایش تعیین می‌کنید انتخاب کند. بطور مثال می‌توانید سه لباس را که از عهده پرداخت پول آنها بر می‌آیید جلوی او بگذارید تا از بین آنها انتخاب کند.
  • وقتی فرزندتان دچار مشکل می‌شود روش حل مشکل را به او یاد دهید. به هیچ وجه خودتان شخصا و بدون دخالت دادن او مشکل را به تنهایی حل نکنید.
  • در فرزندتان احساس گناه ایجاد نکنید. نگویید اگر فلان کار را نکردی دیگر دوستت ندارم. معمولا بدین وسیله کودک کنترل می‌شود اما همچنان وابسته می‌ماند.
  • اگر نیاز است فرزندتان از حق خودش در جایی دفاع کند، روش دفاع از خود را به او بیاموزید نه این که بجای او وارد عمل شده و بخواهید از او دفاع کنید. به اصطلاح برایش ماهی نگیرید بلکه ماهیگیری را به او یاد بدهید. محصول آماده را به او ندهید، بلکه نحوه رسیدن به محصول را به او یاد دهید.
  • در هر کاری که احساس کردید فرزندتان ضعف دارد بدون تحقیر یا تمسخر یا برچسب زدن به او، کمک کنید آن کار را یاد بگیرد و تا زمان یادگیری کامل و موفقیت کامل او، موضوع را رها نکنید.
  • حمایت کردن، تشویق کردن، دلداری دادن، دلگرم کردن و مشابه این‌ها کارهای خوبی هستند که می‌توانید برای فرزندتان انجام دهید و در عوض لوس کردن، انجام همه کارها به جای او، ترساندن او و تهدید کردنش از جمله کارهایی است که لازم است انجام ندهید.
  • زندگی فرزندتان را با مجبور کردن او به تن دادن به خواسته‌های خودتان تباه نکنید.
  • فرزندتان را با دیگران مقایسه نکنید و خودتان را جلوی او، مظلوم نشان ندهید تا او بخواهد همیشه از شما دفاع کند و خواسته‌های شما را برآورده کند.
  • ضمن این که والدین وابسته نمی‌توانند از فرزندان خود انتظار داشته باشند که افرادی مستقل و قابل اتکا باشند، بلکه باید در درجه اول به درمان خود بپردازند.
  • توجه داشته باشید که وابستگی، تنها یک ویژگی رفتاری نیست، بلکه اگر کمی ‌شدت پیدا کند تبدیل به اختلال و بیماری می‌شود، بنابراین هر چه زودتر باید نسبت به رفع آن اقدام کرد و از ایجاد آن جلوگیری کرد.
  • وقتی زمین می‌خورد بگذارید خودش از جا بلند شود و تشویقش کنید، لازم نیست شما وارد عمل بشوید و لباسش را بتکانید.
  • وقتی بستنی می‌خورد دهانش را پاک نکنید. دستمال بدهید تا خودش دهان خود را پاک کند.
  • مدام به او نگویید: نکن، نرو، دست نزن، نگو. بلکه بگذارید خودش این‌ها را یاد بگیرد. یک بار کافی است که به او جدی و مودبانه این موارد را یاد بدهید.
  • به جای سرکوفت زدن و دعوا کردن و گفتن این که هیچ کاری را بلد نیست، به او روش حل مسئله را یاد بدهید.
    • برای کارهای خوب کوچک او را تشویق کنید. مدام ایراد گیری نکنید.

     

    فرزند مستقل تربیت کنید
    نیکا، روانشناس خوب در کرج
    برای خواندن آخرین مقاله درمورد خودکشی اینجا کلیک کنید.
رفتار درمانی

رفتار درمانی شناختی چیست؟

رفتار درمانی شناختی چیست؟

رفتار درمانی شناختی (Cognitive Behavioral Therapy) که در ایران با نام‌ درمان شناختی رفتاری هم شناخته می‌شود، یکی از بزرگ‌ترین دست‌آوردهای علم روان‌شناسی در نیم قرن گذشته میباشد. این روش درمانی چنان مؤثر بوده که برای توصیف آن از عبارت «انقلاب شناختی» استفاده می‌شود. این نظریه‌ اثربخش‌ترین روش در درمان اختلالات اضطراب و افسردگی میباشد. هم‌چنین در درمان و کاهش علائم بیماری‌های حاد روانی مانند اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی تأثیر بسیار زیادی دارد. مبانی فلسفی و علمی درمان شناختی رفتاری چنان قدرتمند میباشند که باعث می‌شوند این نظریه در میان روش‌های مختلف روان‌شناسی بیشتر از همه پیشرفت کند. حجم و تعداد پژوهش‌ها و آزمایش‌های بالینی و علمی در زمینه رفتار درمانی شناختی به حدی زیاد است که تنها در مؤسسه‌ی بهداشت ملی ایالات متحده آمریکا در طول ده سال گذشته بیش از ده‌هزار تحقیق و آزمایش در این زمینه به ثبت رسیده.

درمان شناختی رفتاری یا به اختصار سی.بی.تی (CBT)، یک روش روان‌درمانی کوتاه‌ مدت میباشد که روان‌درمانگران از آن برای آموزش افراد استفاده می‌کنند و احساسات و رفتارهای آنها را از طریق تغییر الگوهای فکری و باورهای‌شان، تغییر می‌دهند. در حقیقت اساس رفتار درمانی شناختی این میباشد که نوع تفکر و الگوهای فکری و شناخت ما از محیط اطراف و خودمان و البته تفسیر شخصی ما از اتفاقات زندگی، باعث بروز رفتارها و احساسات ما می‌شود و به طور کلی ما هرطور که فکر کنیم، همانگونه هم احساس می‌کنیم و رفتار‌های ما متناسب با همان افکار و احساسات شکل می‌گیرند.

منظور از این موضوع مهم تنها یک گونه‌ی خاص از روان‌درمانی نمیباشد، بلکه رفتار_درمانی شناختی به علت گستردگی جنبه‌ی علمی و نظری‌اش، شامل الگوهای بسیار متنوع روان‌درمانی می‌شود. نظریه‌های شناخت‌درمانی (Cognitive Therapy)، رفتار_درمانی عقلانی-هیجانی (REBT)، شناخت‌درمانی مبتنی بر حضور ذهن (MBCT)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)، فراشناخت درمانی (Metacognitive Therapy)، رفتار_درمانی دیالکتیک (DBT)، درمان چندوجهی (MMT) و بسیاری از نظریات دیگر که جز زیرمجموعه‌ محسوب می‌شوند که همگی دارای سابقه‌ی تجربی بالینی بسیار قدرتمندی میباشند.

برای مشاهده آخرین مقاله اینجا کلیک کنید.

برای مشاوره با روانشناس خوب در کرج با مرکز مشاوره و روانشناسی نیکا در تماس باشید.

سندروم ایمپاستر

سندروم ایمپاستر

سندروم ایمپاستر یا سندروم متقلب چیست؟

سندروم ایمپاستر (Imposter Syndrome)، اعتقاد راسخ فرد میباشد به این باور که لیاقت موفقیت‌هایی که به دست آورده را ندارد. حسی میباشد که باعث می‌شود فرد فکر کند آنقدرها که بقیه می‌گویند باهوش، خلاق یا بااستعداد نمیباشد. در سندروم متقلب، فرد همیشه مشکوک به این است که نکند دستاوردهایش فقط و فقط نتیجه‌ی شانس خوبش بوده باشند، یا اینکه صرفا در زمان مناسب در جای مناسب بوده باشد و سرانجام این سندروم باعث می‌شود ترسی در دل فرد رخنه کند از اینکه یک روز همه بفهمند که او ریاکاری بیش نیست.

ارتباط بین سندروم متقلب و شک داشتن به توانایی‌های خود، احساسات دیگری را نیز به همراه می‌آورد. ترس از موفقیت، ترس از شکست و خودویران‌گری از جمله‌ی آنها میباشند. موقعیت‌هایی که در آنها این سندروم به سراغ فرد می‌آید، همان موقعیت‌هایی هستند که در نظر دیگران نشانه‌ی موفقیت به شمار می‌روند: شروع کردن کار جدید، ترفیع یا پاداش گرفتن، قبول کردن مسئولیت‌های اضافه بر سازمانی چون آموزش دادن به دیگر افراد، راه اندازی کسب و کار شخصی خود و یا بچه‌دار شدن برای اولین بار.

وقتی به خودتان شک داشته باشید و به احساساتی که گفتیم دچار شوید، خیلی سخت‌تر و شدیدتر از قبل تلاش خواهید کرد تا یک وقت متقلب بودن‌تان رو نشود. نتیجه اینکه باز هم موفقیت‌های بیشتری کسب می‌کنید و شناخته‌تر می‌شوید و این دفعه از قبل هم بیشتر احساس ریاکار بودن به شما دست می‌دهد! اما اغلب اوقات اتفاق متفاوتی می‌افتد: سیر پیشرفت‌تان کندتر می‌شود. شروع می‌کنید به بازبینی و تغییر دادن اهدافتان، طوری که ساده‌تر و کوچک‌تر شوند. یک جورهایی انگار با پایین آوردن سطح هدف‌هایتان بخود اثبات می‌کنید که توانایی رسیدن به سطوح بالا را ندارید…و در نتیجه هرگز توانایی‌های بالقوه‌تان را کاملا بالفعل نمی‌کنید.

تشخیص سندروم متقلب در اعضای تیم:

نه فقط افراد مبتلا به سندروم ایمپاستر بلکه تیم‌ها و کسب‌وکارهایی که این افراد در آنها دخیل میباشند نیز با مشکلات بسیاری روبرو می‌شوند. پس اگر رهبری مجموعه یا تیمی را عهده‌دار میباشید، حواس‌تان به آن دسته از اعضای تیم که با احساس بی‌کفایتی دست و پنجه نرم می‌کنند، باشد. مطمئن باشید که ارزشش را دارد.

بعضی از نشانه‌هایی که باید به دنبال‌شان بگردید، اینها میباشند:

  • قبول نکردن ترفیع‌ها، عوض کردن مسئولیت‌ها و دوری کردن از پروژه‌های ریسکی بخصوص
  • معذب شدن در مقابل تحسین و تمجید و زمان‌هایی که کسی از آنها تعریف کند
  • نسبت دادن موفقیت و نتایج خوب به شانس، زمان‌بندی درست یا داشتن «پارتی»
  • ابراز ترس از شکست یا ترس از بی‌کفایتی
  • مقایسه‌ی نادرست خود با دیگران
  • استفاده از عباراتی که به طور ضمنی برای سرزنش خودش میباشند مانند «خودمم درست نمی‌فهمم ولی…» یا «شاید فقط به نظر من اینطور اومده باشه، اما…»
  • دیگر علایم عزت نفس پایین
روانشناس

دلایل مراجعه نکردن بعضی از افراد به روانشناس

شاید شما هم بار ها این جمله را شنیده باشید  که افراد می گویند <<مگر من دیوانه هستم که به روانشناس مراجعه کنم>>
این موضوع، حتی در قشر تحصیل کرده هم دیده می‌شود در صورتی که افراد، بدون هیچ آگاهی روانشناس و روانپزشک اشتباه می‌گیرند.

حال بیایید برای شناخت و آگاهی شما با رشته روانشناسی بیشتر آشنا شویم . روانشناس یک شاخه ای از علوم انسانی و هدف مطالعه روی رفتارهای انسانی است، عمر این رشته نسبتا کوتاه و جز رشته های جدید تحصیلی میباشد و به کمتر از ۱ یک قرن بر می گردد در حدی که بیش از   ۲۰ رشته را شامل می‌شود

اما روانپزشک فردی است  که در رشته پزشکی تحصیل کرده و پس از از پایان دوره تحصیل تخصص خود را  در رشته اعصاب و روان گذرانده و همینطور روانپزشک مجاز به تجویز دارو هست است که روانشناس این اجازه را ندارد.

حال بیایید دلایل  افرادی که به روانشناس مراجعه نمی کنند را بررسی کنیم

بسیاری از افراد هنوز به خرافات اعتقاد دارند

بسیاری از افراد این بیماری ها را  ناشی از از چشم و می دانند و طبیعتاً برای رفع مشکل به دعانویس مراجعه می‌کنند در صورتی که افسردگی را به عنوان بیماری قبول نداشته باشیم نمی‌توانیم درمانی برای آن پیدا کنیم یا اینکه اگر باور داشته باشیم که اختلال اضطراب و استرس بیماری جزئی از مسئولیت پذیری نیست و همه آدم ها بر اثر مکافات زندگی دچار اضطراب و غم می شوند نمی توان فقر و نداری را برطرف کرد پس در نتیجه به روانشناس خوب مراجعه نمی کنند نمی توان مشکلات را حل کرد

مشکلات روانپزشکی را نیازمند درمان نمی دانند 

یکی دیگر از موارد مهم این است که اختلالات روانپزشکی را نیازمند درمان نمیدانند تا زمانی که افراد مشکلات افسردگی و از این قبیل را نیازمند به مراجعه به روانشناس نمی‌دانند پس خیال می کنند که باید راه دیگری برای رفع مشکل پیدا کرد   همچنین انگ هایی که برای مراجعه به روانشناس خوب زده ‌میشود بی‌تأثیر نیست برای مثال هر فردی که به روانشناس مراجعه می کنند را دیوانه می خوانند

زدن چنین برچسبی به شخص مبتلا به مشکل روانپزشکی که معنایی تحقیرکننده و طردکننده دارد نیز بیمی در اشخاص پدید می آورد که در نتیجه خود را با خریدن رنج بیماری از مصیبت مضاعف انگ و ننگ رها می کنند. البته باور به بی حاصلی درمان و دیگر باورهای نادرست همچون ترس از اعتیاد یا وابستگی به داروها نیز سهم زیادی در خودداری آنان از مراجعه دارد.

ترس از برچسب خوردن یا انگ روانی بودن
بی شک یکی از دلایل اصلی آن به ترس از برچسب خوردن یا انگ روانی بودن باز می گردد. درواقع، خیلی از افراد از ترس این که مردم به آنها چه می گویند و چه نگاهی به آنها خواهند داشت، به روانپزشک مراجعه نمی کنند. البته ، روانپزشک چنین ترسی چندان هم بی دلیل نیست، چراکه در جامعه ما، هم خود بیماران و هم خانواده آنها در بسیاری از مواقع درد انگ خوردن را لمس می کنند.

واقعیت آن است که فقدان درک و شناخت صحیح از بیماری ها و اختلالات روانپزشکی، یکی از مشکلات جامعه ماست. چون در اغلب موارد، این بیماری ها بدون علائم جسمی بروز می کند، خیلی ها حتی نمی دانند این حالت، به یک بیماری مربوط است و آن را تنها ناشی از مشکلات محیطی و اتفاقاتی که اطرافشان رخ می دهد، می دانند.

درمان قطعی وجود ندارد؟
اما آیا این باور درست است که برای بیماری های اعصاب و روان، درمان قطعی وجود ندارد؟
بسیاری از بیماری های اعصاب و روان با درمان برطرف می شود. البته در مواردی نیز احتمال عود وجود دارد. بعضی اختلالات روحی و روانی نیز با درمان کنترل می شود و درمان قطعی برای آنها وجود دارد.  این هم از باورهای نادرست و تحریف شده رایج است که غیر از بیماری های واگیر تقریبا هیچ بیماری​ای وجود ندارد که درمان قطعی داشته باشد. در حالی که بیماری ای همچون میگرن یا فشار خون نیز درمان قطعی ندارد. به بیان دیگر بسیاری از بیماری ها فقط قابل کنترل است و درمان صد درصد ندارد و اختلال های روانپزشکی هم از این ماجرا مستثنا نیست.