فراتر از آنچه تا امروز دیده ایم ممکن است، وقتی با هم به یک سو بنگیرم

کرج، چهار راه طالقانی، ساختمان پزشکان شاه کرم

تلفن تماس : ۰۹۰۵۸۷۹۱۲۲۶

تفکر انتقادی

تفکر انتقادی چیست؟

تفکر انتقادی چیست؟

می توان گفت تفکر انتقادی ضامن پیشرفت زندگی اجتماعی و فردی هر انسانی می باشد و کسانی که از این مهارت برخوردارند افرادی موفق میباشند و البته جامعه ای دارای متفکران انتقادی بیشتری باشد آن جامعه نیز موفق تر و توسعه یافته تر میباشد.

تفکر انتقادی یا تفکر نقادانه (Critical thinking) بر خلاف تصور عموم به معنی انتقاد  یا عیب جویی کردن نیست. 

تفکر انتقادی، موضوع اکثر بحث ها و اندیشه ها از زمان حیات فیلسوفان یونان قدیم نظیر افلاتون و سقراط بوده و همچنان بعنوان موضوع بحث در عصر مدرن مطرح می‌شود.

تفکر انتقادی را می توان در قالب توانایی اندیشیدن مستقل و منعطف هم تعریف کرد.

روانشناس خوب در کرج

تفکر انتقادی در برگیرنده مهارت و توانایی هایی میباشد. درصورتی که بتوانیم این توانایی ها را کسب کنیم و البته از آنها استفاده کنیم، می توان گفت دارای تفکر انتقادی هستیم. در ادامه به مهمترین آنها با ذکر مثال اشاره می کینم:

۱- تجزیه و تحلیل کردن:

جداسازی یا تقطیع کل مطالب به بخش‌های کوچکتر برای درک موضوع، عملکرد ها و ارتباطات.

*من مطالب را جزء به جزء می خواندم.

*من همه چیز را دسته بندی می‌کردم.

۲٫ اجرایی کردن استانداردها:

*قضاوت کردن بر اساس قوانین و شاخص های شخصی، حرفه ای و اجتماعی مصوب.

*من هر چیزی را بر مبنای …. قضاوت کردم.

۳٫ تمایز قایل شدن:

*تشخیص شباهت ها و تفاوت های بین اشیا یا موقعیت ها و داشتن دقت خیلی بالا

برای دسته بندی و رتبه بندی آنها

*من تعداد زیادی …. را دسته بندی کردم.

*من اشیا مختلف را گروه بندی می‌کنم.

۴٫ جستجوی اطلاعات:

*جستجوی مدرک، حقایق یا هر دانشی که از منابع مرتبط حاصل شود و جمع آوری داده های تاریخی، نظری و میدانی از همان منابع.

*من می دانستم که باید از …. مطاله کنم.

*من به جستجو و یافتن داده اصرار داشتم.

۵٫ استدلال منطقی:

*نتیجه گیری و جمع بندی بر اساس شواهد به دست آمده.

*من بر اساس اطلاعات بدست آمده از …. نتیجه گیری کردم.

*منطق من در این نتیجه گیری، …. بود.

۶٫ پیش بینی کردن:

*پیش بینی اتفاقات و نتایج و عواقب متأثر از آن.

*من وقوع چنین نتیجه ای را برای …. پیش بینی می کردم.

*من برای … آماده می شدم( در انتظار به وقوع پیوستن چنین اتفاقی بودم).

۷٫ تبدیل دانش:

*تغییر یا تبدیل جایگاه، ریشه و یا کاربرد مفاهیم در موضوعات مختلف.

*من مبانی را بر اساس …. بهبود بخشیدم.

*من متعجب می شدم، اگر موقعیت …. برای این اتفاق مناسب در نظر گرفته می شد.

برای خواندن آخرین مقاله درمورد رفتار درمان شناختی اینجا کلیک کنید.

نیکا، روانشناس خوب در کرج

تفکر

تفکر ایستا و تفکر رشد

تعریف دو تفکر رشد و ایستا:

طرز فکر ایستا همان تفکری میباشد که وقایع را غیر قابل تغییر می داند. این افراد ذهنیت منفی داشته و برای مهارت و دانش، ارزشی قائل نیستند. حتما چنین افرادی را در بین دوستان خود دیده اید. اینها تصور می کنند تلاش ها و زحمات هرگز نتیجه ای ندارد و همه چیز از بدو خلقت مشخص شده است.

طرز فکر رشد ۱۸۰ درجه مخالف طرز فکر ایستا بوده و بر این باور میباشد که همه شرایط را می توان تغییر داد. از تلاش هایی که برای  بالا بردن هوش و استعداد انجام می دهید تا همه مهارت هایی که کسب می کنید، منجر به ایجاد تغییر در شرایط موجود می شود.

در تفکر ایستا تنها به همان مقطع زمانی نگاه می شود و به زمانهای بعد و قبل آن توجه نمی شود.همانطور که از اسم تفکر ایستا مشخص میباشد، در این نوع تفکر، شرایط را ثابت در نظر گرفته و تنها عامل موفقیت را خود فرد می دانند.

بطور مثال، فکر کنید که می خواهید برای دانشگاه انتخاب رشته کنید.ممکن میباشد بدون درنظر گرفتن شرایطی مثل آینده شغلی، تعداد فارغ التحصیلان، نیاز کشور و آینده کاری، دست به انتخاب رشته بزنید.در این نوع انتخاب، شما در واقع درگیر نوعی تفکر ایستا شده اید.

در تفکر رشد، شرایط محیطی و اطراف کاملا بررسی می شود. همچنین به اتفاق ها در طول زمان نگاه می شود و نه فقط زمان کنونی.یعنی به تغییرات شرایط در گذشته و همینطور آینده، نگاه می شود.شرایط همیشه متغیر است و نمی شود تنها به زمان کنونی نگاه کرد.مخصوصاً در کشورهایی مثل ایران که همه چیز به صورت روزانه در حال تغییر میباشد. رک بگوییم، هر شب که می خوابیم و بیدار می شویم، اتفاقی افتاده و چیزی تغییر کرده و ما نمی توانیم بدون در نظر گرفتن آنها تصمیم گیری و یا انتخاب کنیم و در نتیجه به موفقیت برسیم.

همچنین در تفکر رشد، اعتقاد داریم که با تلاش و تمرین می توانیم قدر ذهن و تفکر را تقویت کنیم.

در صورتی که در تفکر ایستا، قدرت ذهن ثابت میباشد. به قول معروف، تا نوک دماغ فرد فراتر نمی رود.

با این طرز تفکر، شما همانی هستید که هستید و نمی توانید خودتان را تغییر بدهید.

نوجوان هایی که دارای طرز فکر رشد میباشند، در برابر مشکلات و چالش ها، پایداری و پشتکار دارند و همین امر باعث تقویت هوش و توانایی آنها می شود.

مقاله قبلی مارا درمورد اصل قورباغه ای مشاهده کنید.

اصل قورباغه ای

اصل قورباغه ای چیست؟

میخواهیم برای شما از یک اصل جالب بگوییم به نام اصل قورباغه ای اما واقعا چرا اصل قورباغه ای نام گذاری کرده اند در ادامه با ما همراه باشید

اگر یک قورباغه را بگیرید و داخل یک ظرف آب جوش بیندازید چه واکنشی نشان خواهد داد؟

بی درنگ بیرون خواهد پرید. او به خود می گوید: اصلا لذتی ندارد!! من که رفتم.

حالا همان قورباغه را بگیرید و داخل آب سرد بیندازید ظرف آب سرد را روی حرارت اجاق بگذارید و به تدریج ظرف را گرم بکنید.

به نظر شما عکس العمل قورباغه چیست؟

قورباغه راحت آسوده می نشیند و چند دقیقه بعد به خودش می گوید: ” به نظر میرسه اینجا یک کم گرمه! “

تا چشم بهم می زنید یک قورباغه آب پز مهیا شده.

حالا تصور کنید فردا صبح که از خواب بیدار می شوید: ببینید ۳۰ کیلو چاق شده اید! یا همین فردا صبح نتیجه کنکور خود را به بدترین حالت ممکن ببینید.

نگران نمی شوید؟! البته که می شوید.

اما اگر این اتفاق به تدریج رخ دهد یعنی یک کیلو این ماه، یک کیلو ماه آینده افزایش وزن پیدا بکنید یا هر ماه فقط ۵ درصد از نمرات درسی کم شود آیا باز هم با این شدت نگران می شوید؟؟ قطعا نه! با بی خیالی از کنارش رد می شوید.

اصل قورباغه ای میخواهد به ما هشدار دهد که مراقب شرایطی که به آن عادت می کنید باشید!

ممکن است از کنار یک سری موضوعات به آسانی بگذرید و اصلا احساس بدی هم نداشته باشید. اما این موضوعات کم کم به عادت های اصلی زندگی و در نهایت باعث به وجود آمدن نتایج بدی می شود.

کسانی که در زندگی شکست می خورند، اضافه وزن دارند، در کنکور نتیجه بدی می گیرند یا هر اتفاق بدی که در زندگی برای آنها می افتد.

این حوادث ناگهانی اتفاق نمی افتد. یک ذره امروز، یک ذره فردا سرانجام یک روز هم نتیجه اصلی را می بینیم و در آخر با تعجب از خودمان میپرسیم: پس چرا اینجوری شد؟!

از کوچک ترین اتفاقات زندگی به سادگی عبور نکن.

به طور مداوم وضعیت خودت رو ارزیابی کن. اگر ساعت مطالعه ات کم شده، اگر برای انجام کارها بی نظم شدی، به امید فردا روزهات رو سپری نکن.

هر چقدر به بی نظمی عادت کنی اصلاح عادت ها سخت تر میشه.

اگر میخواهید درمورد سندروم ایمپاستر بدانید اینجا کلیلک کنید.

جهت رزرو وقت با روانشناس خوب در کرج با مرکز مشاوره نیکا در تماس باشید.

سندروم ایمپاستر

سندروم ایمپاستر

سندروم ایمپاستر یا سندروم متقلب چیست؟

سندروم ایمپاستر (Imposter Syndrome)، اعتقاد راسخ فرد میباشد به این باور که لیاقت موفقیت‌هایی که به دست آورده را ندارد. حسی میباشد که باعث می‌شود فرد فکر کند آنقدرها که بقیه می‌گویند باهوش، خلاق یا بااستعداد نمیباشد. در سندروم متقلب، فرد همیشه مشکوک به این است که نکند دستاوردهایش فقط و فقط نتیجه‌ی شانس خوبش بوده باشند، یا اینکه صرفا در زمان مناسب در جای مناسب بوده باشد و سرانجام این سندروم باعث می‌شود ترسی در دل فرد رخنه کند از اینکه یک روز همه بفهمند که او ریاکاری بیش نیست.

ارتباط بین سندروم متقلب و شک داشتن به توانایی‌های خود، احساسات دیگری را نیز به همراه می‌آورد. ترس از موفقیت، ترس از شکست و خودویران‌گری از جمله‌ی آنها میباشند. موقعیت‌هایی که در آنها این سندروم به سراغ فرد می‌آید، همان موقعیت‌هایی هستند که در نظر دیگران نشانه‌ی موفقیت به شمار می‌روند: شروع کردن کار جدید، ترفیع یا پاداش گرفتن، قبول کردن مسئولیت‌های اضافه بر سازمانی چون آموزش دادن به دیگر افراد، راه اندازی کسب و کار شخصی خود و یا بچه‌دار شدن برای اولین بار.

وقتی به خودتان شک داشته باشید و به احساساتی که گفتیم دچار شوید، خیلی سخت‌تر و شدیدتر از قبل تلاش خواهید کرد تا یک وقت متقلب بودن‌تان رو نشود. نتیجه اینکه باز هم موفقیت‌های بیشتری کسب می‌کنید و شناخته‌تر می‌شوید و این دفعه از قبل هم بیشتر احساس ریاکار بودن به شما دست می‌دهد! اما اغلب اوقات اتفاق متفاوتی می‌افتد: سیر پیشرفت‌تان کندتر می‌شود. شروع می‌کنید به بازبینی و تغییر دادن اهدافتان، طوری که ساده‌تر و کوچک‌تر شوند. یک جورهایی انگار با پایین آوردن سطح هدف‌هایتان بخود اثبات می‌کنید که توانایی رسیدن به سطوح بالا را ندارید…و در نتیجه هرگز توانایی‌های بالقوه‌تان را کاملا بالفعل نمی‌کنید.

تشخیص سندروم متقلب در اعضای تیم:

نه فقط افراد مبتلا به سندروم ایمپاستر بلکه تیم‌ها و کسب‌وکارهایی که این افراد در آنها دخیل میباشند نیز با مشکلات بسیاری روبرو می‌شوند. پس اگر رهبری مجموعه یا تیمی را عهده‌دار میباشید، حواس‌تان به آن دسته از اعضای تیم که با احساس بی‌کفایتی دست و پنجه نرم می‌کنند، باشد. مطمئن باشید که ارزشش را دارد.

بعضی از نشانه‌هایی که باید به دنبال‌شان بگردید، اینها میباشند:

  • قبول نکردن ترفیع‌ها، عوض کردن مسئولیت‌ها و دوری کردن از پروژه‌های ریسکی بخصوص
  • معذب شدن در مقابل تحسین و تمجید و زمان‌هایی که کسی از آنها تعریف کند
  • نسبت دادن موفقیت و نتایج خوب به شانس، زمان‌بندی درست یا داشتن «پارتی»
  • ابراز ترس از شکست یا ترس از بی‌کفایتی
  • مقایسه‌ی نادرست خود با دیگران
  • استفاده از عباراتی که به طور ضمنی برای سرزنش خودش میباشند مانند «خودمم درست نمی‌فهمم ولی…» یا «شاید فقط به نظر من اینطور اومده باشه، اما…»
  • دیگر علایم عزت نفس پایین
روانشناس خوب در کرج

اثر رومئو و جولیت

روانشناس خوب در کرج

اثر رومئو و جولیت:

عشق در یک فضای خالی شکل نمی گیرد. هرچند عشق یک هیجان فردی میباشد اما به هر حال در اجتماع اتفاق می افتد. پدر و مادر، خواهر و برادر و دوستان نزدیک روی دریافت های عاشقانه ما اثر می گذارند. عشق ارتباط دو انسان در یک جزیره متروک نمیشود. ما در جامعه ای زندگی می کنیم،  ارتباط های دوستانه و اجتماعی داریم و در عین حال عاشق می شویم. طبیعیست که نظر دیگران به خصوص تایید یا تکذیب پدر و مادر و دوستان نزدیکمان روی احساس عاشقانه ما اثر می گذارد. حال سوال اصلی این میباشد که اگر پدر و مادر یا دوستان نزدیک نسبت به معشوق ما نظر منفی داشته باشند چه اتفاقی برای عشق می افتد؟ آیا نظر منفی دیگران عشق را تقویت می کند یا به آن آسیب وارد می کند؟ این سوال از سال ۱۹۴۰ تا کنون ذهن روانشناسان عشق پژوه را درگیر کرده. اولین مطالعه روشمند و معتبر در این زمینه توسط ریچارد دریسکول در سال ۱۹۷۲ انجام گرفت. نتیجه ی این مطالعه نشان داد که هرچقدر پدر و مادر نسبت به رابطه عاشقانه فرزندشان مخالف تر باشند، آن عشق قوی و عمیق تر خواهد بود. این یافته به “اثر رومئو و ژولیت” معروف شد. همان گونه که در نمایشنامه شکسپیر رومئو و ژولیت از خانواده هایی بودند که با هم دشمنی دیرینه داشتند، اما عشق واقعی و عمیق در بین آن ها شکل گرفت و با فداکاری و مرگ هر دوی آن ها پایان یافت. این سوال پژوهشی در مطالعات دیگر مورد آزمون قرار گرفت اما هیچ کدام از آن مطالعات اثر رومئو و جولیت را تایید نکردند. برعکس نشان داده شد که رابطه هایی که مورد تایید دوستان نزدیک یا پدر و مادر نباشند خوش فرجام نیستند و به زودی به سردی می گرایند. یافته اخیر در روانشناسی به “اثر شبکه اجتماعی” معروف شد. البته منظور شبکه های مجازی نیست و اطرافیانمان در دنیای واقعی را شامل می شود. با این حساب رابطه هایی که به علت اختلاف سنی زیاد، اختلاف سطح اقتصادی- اجتماعی، تحصیلات یا هر اختلاف دیگر مورد تایید نزدیکان ما نباشند، در معرض آسیب و خطرند. ما بیش از آن چه که تصورش را می کنیم از قضاوت اطرافیان در هر چیزی و از جمله در رابطه عاشقانه مان تاثیر می گیریم. من معتقدم انسان فی ذاته موجود مستقلی نمیباشد. این واقعیت را نمی توان انکار کرد که همه ما تا حد زیادی “دهن بین” هستیم. نسبت به معشوقی که مورد تایید نزدیکانمان باشد افتخار می کنیم و اگر مورد تایید نباشد احساس سرخوردگی داریم. نظریه های نوین روانشناسی عشق هر دوی این پدیده ها را به رسمیت می شناسد: هم اثر رومئو و ژولیت، هم اثر شبکه اجتماعی. اما اثر شبکه اجتماعی قدرتمند تر میباشد. آن هایی که شخصیت های مستقلی دارند و مبارزه با عقاید نزدیکانشان را به عنوان یک چالش و نه یک تهدید می بینند به احتمال بیشتری مصداق اثر رومئو و ژولیت قرار می گیرند و با وجود مخالفت نردیکان به معشوقشان عشق می ورزند. اما با این حال بیشتر ما از اثر شبکه اجتماعی تاثیر می گیریم. ما بیش از آن چه که فکرش را می کنیم وابستگی داریم. چون نیک بنگریم  حتی در خصوصی ترین تصمیم زندگیمان یعنی انتخاب معشوق وابسته ایم. این وابستگی ممکن است به نظر پدر و مادر باشد یا به دوستان، خودآگاه باشد یا ناخودآگاه. اما به هر حال وجود دارد.

روانشناس خوب در کرج
روانشناس خوب در کرج