فراتر از آنچه تا امروز دیده ایم ممکن است، وقتی با هم به یک سو بنگیرم

کرج، چهار راه طالقانی، ساختمان پزشکان شاه کرم

تلفن تماس : ۰۹۰۵۸۷۹۱۲۲۶

سندروم ایمپاستر

سندروم ایمپاستر

سندروم ایمپاستر یا سندروم متقلب چیست؟

سندروم ایمپاستر (Imposter Syndrome)، اعتقاد راسخ فرد میباشد به این باور که لیاقت موفقیت‌هایی که به دست آورده را ندارد. حسی میباشد که باعث می‌شود فرد فکر کند آنقدرها که بقیه می‌گویند باهوش، خلاق یا بااستعداد نمیباشد. در سندروم متقلب، فرد همیشه مشکوک به این است که نکند دستاوردهایش فقط و فقط نتیجه‌ی شانس خوبش بوده باشند، یا اینکه صرفا در زمان مناسب در جای مناسب بوده باشد و سرانجام این سندروم باعث می‌شود ترسی در دل فرد رخنه کند از اینکه یک روز همه بفهمند که او ریاکاری بیش نیست.

ارتباط بین سندروم متقلب و شک داشتن به توانایی‌های خود، احساسات دیگری را نیز به همراه می‌آورد. ترس از موفقیت، ترس از شکست و خودویران‌گری از جمله‌ی آنها میباشند. موقعیت‌هایی که در آنها این سندروم به سراغ فرد می‌آید، همان موقعیت‌هایی هستند که در نظر دیگران نشانه‌ی موفقیت به شمار می‌روند: شروع کردن کار جدید، ترفیع یا پاداش گرفتن، قبول کردن مسئولیت‌های اضافه بر سازمانی چون آموزش دادن به دیگر افراد، راه اندازی کسب و کار شخصی خود و یا بچه‌دار شدن برای اولین بار.

وقتی به خودتان شک داشته باشید و به احساساتی که گفتیم دچار شوید، خیلی سخت‌تر و شدیدتر از قبل تلاش خواهید کرد تا یک وقت متقلب بودن‌تان رو نشود. نتیجه اینکه باز هم موفقیت‌های بیشتری کسب می‌کنید و شناخته‌تر می‌شوید و این دفعه از قبل هم بیشتر احساس ریاکار بودن به شما دست می‌دهد! اما اغلب اوقات اتفاق متفاوتی می‌افتد: سیر پیشرفت‌تان کندتر می‌شود. شروع می‌کنید به بازبینی و تغییر دادن اهدافتان، طوری که ساده‌تر و کوچک‌تر شوند. یک جورهایی انگار با پایین آوردن سطح هدف‌هایتان بخود اثبات می‌کنید که توانایی رسیدن به سطوح بالا را ندارید…و در نتیجه هرگز توانایی‌های بالقوه‌تان را کاملا بالفعل نمی‌کنید.

تشخیص سندروم متقلب در اعضای تیم:

نه فقط افراد مبتلا به سندروم ایمپاستر بلکه تیم‌ها و کسب‌وکارهایی که این افراد در آنها دخیل میباشند نیز با مشکلات بسیاری روبرو می‌شوند. پس اگر رهبری مجموعه یا تیمی را عهده‌دار میباشید، حواس‌تان به آن دسته از اعضای تیم که با احساس بی‌کفایتی دست و پنجه نرم می‌کنند، باشد. مطمئن باشید که ارزشش را دارد.

بعضی از نشانه‌هایی که باید به دنبال‌شان بگردید، اینها میباشند:

  • قبول نکردن ترفیع‌ها، عوض کردن مسئولیت‌ها و دوری کردن از پروژه‌های ریسکی بخصوص
  • معذب شدن در مقابل تحسین و تمجید و زمان‌هایی که کسی از آنها تعریف کند
  • نسبت دادن موفقیت و نتایج خوب به شانس، زمان‌بندی درست یا داشتن «پارتی»
  • ابراز ترس از شکست یا ترس از بی‌کفایتی
  • مقایسه‌ی نادرست خود با دیگران
  • استفاده از عباراتی که به طور ضمنی برای سرزنش خودش میباشند مانند «خودمم درست نمی‌فهمم ولی…» یا «شاید فقط به نظر من اینطور اومده باشه، اما…»
  • دیگر علایم عزت نفس پایین
روانشناس

دلایل مراجعه نکردن بعضی از افراد به روانشناس

شاید شما هم بار ها این جمله را شنیده باشید  که افراد می گویند <<مگر من دیوانه هستم که به روانشناس مراجعه کنم>>
این موضوع، حتی در قشر تحصیل کرده هم دیده می‌شود در صورتی که افراد، بدون هیچ آگاهی روانشناس و روانپزشک اشتباه می‌گیرند.

حال بیایید برای شناخت و آگاهی شما با رشته روانشناسی بیشتر آشنا شویم . روانشناس یک شاخه ای از علوم انسانی و هدف مطالعه روی رفتارهای انسانی است، عمر این رشته نسبتا کوتاه و جز رشته های جدید تحصیلی میباشد و به کمتر از ۱ یک قرن بر می گردد در حدی که بیش از   ۲۰ رشته را شامل می‌شود

اما روانپزشک فردی است  که در رشته پزشکی تحصیل کرده و پس از از پایان دوره تحصیل تخصص خود را  در رشته اعصاب و روان گذرانده و همینطور روانپزشک مجاز به تجویز دارو هست است که روانشناس این اجازه را ندارد.

حال بیایید دلایل  افرادی که به روانشناس مراجعه نمی کنند را بررسی کنیم

بسیاری از افراد هنوز به خرافات اعتقاد دارند

بسیاری از افراد این بیماری ها را  ناشی از از چشم و می دانند و طبیعتاً برای رفع مشکل به دعانویس مراجعه می‌کنند در صورتی که افسردگی را به عنوان بیماری قبول نداشته باشیم نمی‌توانیم درمانی برای آن پیدا کنیم یا اینکه اگر باور داشته باشیم که اختلال اضطراب و استرس بیماری جزئی از مسئولیت پذیری نیست و همه آدم ها بر اثر مکافات زندگی دچار اضطراب و غم می شوند نمی توان فقر و نداری را برطرف کرد پس در نتیجه به روانشناس خوب مراجعه نمی کنند نمی توان مشکلات را حل کرد

مشکلات روانپزشکی را نیازمند درمان نمی دانند 

یکی دیگر از موارد مهم این است که اختلالات روانپزشکی را نیازمند درمان نمیدانند تا زمانی که افراد مشکلات افسردگی و از این قبیل را نیازمند به مراجعه به روانشناس نمی‌دانند پس خیال می کنند که باید راه دیگری برای رفع مشکل پیدا کرد   همچنین انگ هایی که برای مراجعه به روانشناس خوب زده ‌میشود بی‌تأثیر نیست برای مثال هر فردی که به روانشناس مراجعه می کنند را دیوانه می خوانند

زدن چنین برچسبی به شخص مبتلا به مشکل روانپزشکی که معنایی تحقیرکننده و طردکننده دارد نیز بیمی در اشخاص پدید می آورد که در نتیجه خود را با خریدن رنج بیماری از مصیبت مضاعف انگ و ننگ رها می کنند. البته باور به بی حاصلی درمان و دیگر باورهای نادرست همچون ترس از اعتیاد یا وابستگی به داروها نیز سهم زیادی در خودداری آنان از مراجعه دارد.

ترس از برچسب خوردن یا انگ روانی بودن
بی شک یکی از دلایل اصلی آن به ترس از برچسب خوردن یا انگ روانی بودن باز می گردد. درواقع، خیلی از افراد از ترس این که مردم به آنها چه می گویند و چه نگاهی به آنها خواهند داشت، به روانپزشک مراجعه نمی کنند. البته ، روانپزشک چنین ترسی چندان هم بی دلیل نیست، چراکه در جامعه ما، هم خود بیماران و هم خانواده آنها در بسیاری از مواقع درد انگ خوردن را لمس می کنند.

واقعیت آن است که فقدان درک و شناخت صحیح از بیماری ها و اختلالات روانپزشکی، یکی از مشکلات جامعه ماست. چون در اغلب موارد، این بیماری ها بدون علائم جسمی بروز می کند، خیلی ها حتی نمی دانند این حالت، به یک بیماری مربوط است و آن را تنها ناشی از مشکلات محیطی و اتفاقاتی که اطرافشان رخ می دهد، می دانند.

درمان قطعی وجود ندارد؟
اما آیا این باور درست است که برای بیماری های اعصاب و روان، درمان قطعی وجود ندارد؟
بسیاری از بیماری های اعصاب و روان با درمان برطرف می شود. البته در مواردی نیز احتمال عود وجود دارد. بعضی اختلالات روحی و روانی نیز با درمان کنترل می شود و درمان قطعی برای آنها وجود دارد.  این هم از باورهای نادرست و تحریف شده رایج است که غیر از بیماری های واگیر تقریبا هیچ بیماری​ای وجود ندارد که درمان قطعی داشته باشد. در حالی که بیماری ای همچون میگرن یا فشار خون نیز درمان قطعی ندارد. به بیان دیگر بسیاری از بیماری ها فقط قابل کنترل است و درمان صد درصد ندارد و اختلال های روانپزشکی هم از این ماجرا مستثنا نیست.